به اسم شیعه و سنی آدم میکشند
دیپلماسی ایرانی: اختلافهای ایران و اعراب سیر تصاعدی به خود گرفته است. تحولات بحرین و یمن باعث شده تا روابط نه چندان حسنه ایران با کشورهای عربی به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس باز هم تیرهتر شود، به ویژه با عربستان سعودی که متاسفانه برای یافتن دستاویزی برای سرکوب جنگ سیاسی و رسانهای شیعه و سنی به راه انداخته و با همین ابزار اقدام به سرکوب شیعیان در مناطق مختلف شبه جزیره عربستان از خاک خود گرفته تا یمن، بحرین، امارات و دیگر کشورهای این منطقه کرده است.
روزنامه الوطن، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و مینویسد: امروزه در جهان تکنولوژی، ملتها چنان به هم نزدیک شده و دوشادوش هم قرار گرفتهاند که هر گونه اختلاف قومی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی فراموش شده است. دیگر در این فضا اختلافهای طایفهای و سیاسی و اعتقادی معنا ندارد. اما گویا هنوز دولتمردان به خصوص دولتمردان خاورمیانه این حقیقت را درک نکردهاند. آنها هنوز درک نکردهاند که دنیا تغییر کرده است، حتی انقلابهای عربی را هم نمیبینند. انقلابهایی که سراسر کشورهای منطقه را به رغم ایستادگی حکام آن در نوردیده است. گویا آنها نمیخواهند واقعیت را درک کنند. در حالی که مردم دیگر به فکر اختلافهای طایفهای و مذهبی نیستند، حکام بر بوق اختلافهای مذهبی میدمند در حالی که نمیدانند چنین کارهایی عبث است و هیچ نتیجهای در بر ندارد. تاریخ قدیم و جدید این واقعیت را همواره ثابت کرده است.
در ادامه این یادداشت آمده است: این مقدمه را گفتیم تا به واقعیتهای جاری در منطقه خلیج ]فارس[ برسیم. قضیه منطقه واقعا حساس و خطرناک شده، جامعه عربی واقعا به سمت فتنه طایفهای شیعه و سنی متمایل شده است. این وضعیت لعنتی به سمتی میرود که همانند نفرینی آسمانی سراسر منطقه را در بر گیرد. در هفتههای احیر شاهد سرعت این وضعیت تاثرآور در منطقه و جهان عربی بودهایم. جدای از انقلابهای حقیقی که در تونس، مصر، یمن، لیبی و به شکلی دیگر در بحرین، سوریه، اردن و الجزایر شاهدیم جامعه عربی منطقه خلیج فارس نیز از تاثیرات این تحولات دور نمانده است. اما مسئله این است که در این منطقه بحث طایفهای وارد شده که این موضوع رنگ و بوی دیگری به تحرکات مردمی داده است. این وضعیت را در سراسر شبه جزیره عربستان از خلیج عمان در جنوب تا ]اروند رود[ در شمال شاهدیم.
در ادامه این یادداشت تاکید شده، درگیری شیعه و سنی چیزی نیست که به تازگی در منطقه خلیج فارس به وجود آمده باشد بلکه هم از لحاظ اندیشه و هم از لحاظ سیاسی ریشه در تاریخ روابط این دو طایفه بارز اسلامی داشته است. به رغم وجود سرزمینهای غنی از نفت در این منطقه که باعث شده تا شریان اقتصادی جهان به دست آنها بیفتد در کنار تمدن و تاریخ کهن این منطقه، هیچ کدام سبب نشده تا دو طرف از مرز اختلافهای مذهبی بگذرند. آنچه این فتنه لعنتی را در منطقه شعلهور کرد بروز شک و شبهه در تمایلات خارجی برخی رهبران جریانهای مخالف در کشورهای عربی انقلابزده منطقه خلیج ]فارس[ است. به خصوص این که برخی از آنها به ایران متمایل شدهاند. اتهامی که به بسیاری از رهبران سیاسی منطقه زده میشود. جامعه خلیج ]فارس[ اکنون از چنین اتهاماتی بسیار رنج میبرد. مسئلهای که دستاویزی برای سرکوب حرکتهای اعتراضی و معترضان سیاسی شده است.
نویسنده در ادامه به نام برخی از چهرههای سیاسی منطقه که متهم به همکاری به ایران هستند اشاره میکند و مینویسد: افرادی چون عبد القیس و بکر بن وائل از کسانی هستند که رهبری قبایل عربی را بر عهده دارند و نام نیکشان در همه جا شنیده میشود، آنها با تمام وجود از میهنشان دفاع میکنند و برای بسیاری از جریانهای شیعی سمبل مقاومت و ایستادگی هستند. آنها در تحولات کشورهایشان نقش به سزایی ایفا کردهاند و هیچ کس نمیتواند این حقیقت را انکار کند. همانند عبدالقیس و بکر بن وائل در منطقه عربی خلیج ]فارس[ کم نیستند.
در ادامه یادداشت به نقش مرجعیت در میان جریانهای شیعی پرداخته شده و آمده است: شیعیان جعفری در منطقه و کل جهان سیر و سلوک خاص خود را دارند. آنها از لحاظ فکری و معنوی خود را مقید به دستورات مرجعیتی میدانند که میتواند در هر کجای دنیا ساکن باشد. این وابستگی محدود به زمان حال نیست. از زمانهای قدیم حتی قبل از آن که کشورهای عربی استقلال داشته باشند چنین وضعیتی حاکم بود. غالبا هم مراجع در کشورهای عراق، ایران یا لبنان ساکن بودند و این مسئله باعث تبدیل شدن آن کشورها به قطب دینی و سیاسی جامعه اسلامی به ویژه شیعی شده است. شیعیان حاشیه خلیج فارس نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
نویسنده در ادامه به دفاع از شیعیان میپردازد و برای سنیان نیز چنین وضعیتی را حاکم میداند و مینویسد: البته این فقط شیعیان نیستند که چنین وابستگی را احساس میکنند. اهل تسنن در سراسر جامعه اسلامی نیز چنین وابستگی دارند، اهل تسنن نیز چه در عربستان و چه در دیگر کشورهای عربی خود را مقید به دستورات دینی علمای دین در مصر، عربستان، پاکستان و حتی افغانستان میدانند. پس این موضوع نیست که حکام عرب بخواهند دستاویزی برای فشار به شیعیان قرار دهند و همانند آنچه در بحرین و یمن شاهدیم به سرکوب حرکتهای مردمی بپردازند.
نویسنده این یادداشت در نهایت مینویسد: در وهلههای اخیر و با تشدید اختلافهای منطقهای و درگیریهای سیاسی و متاسفانه قومی، کشورها برای جلوگیری از بلند شدن صدای مردم اتهامهای وابستگی شیعیان به کشورهای دیگر را مطرح کردند. در حالی که هیچ سندی در این زمینه ارائه ندادهاند. آیا حاکمان عرب خلیج ]فارس[ تا این اندازه از عاقبت خود اطمینان دارند که بیمحابا و با زدن اتهامهای واهی به سرکوب بیرحمانه مردم میپردازند؟
نظر شما :