مخالفت ترکیه با حضور نظامی غرب در منطقه
دیپلماسی ایرانی: هنوز چند روز از وداع حسنی مبارک با قدرت در مصر نگذشته بود که موجی از تحلیلها و تفسیرها در خصوص مصر بعد از دیکتاتور بر روی خروجی رسانههای بین المللی قرار گرفت. مصر که تا دیروز انقلاب قلب جهان اسلام بود اکنون برای حفظ نسبی جایگاه خود در منطقه و معادلات بین المللی باید چه کشوری را الگوی خود قرار دهد؟ عمده پاسخها به این سوال متوجه یک کشور بود: ترکیه.
رجب طیب اردوغان نخست وزیری که پس از ماجراها در مصر صدای خود را بلند کرده و هشدار داد که رهبران باید نگران قیامت خود با ظلم به ملتها باشند در قبال لیبی سکوت اختیار کرد. اکنون با حمله نظامی ناتو که ترکیه بخشی از آن است به این کشور آفریقایی راهی برای ترکها باقی نمانده است جز اذعان به ناگزیری واگذاری قدرت از سوی معمر قذافی. ماکان عیدیپور، کارشناس مسایل ترکیه، در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید میکند که نقش ترکیه بیشتر سمبلیک و نمادین است و این کشور از بستر نظامی لازم برای بر عهده گرفتن نقش کلیدی و رهبری در منطقه برخوردار نیست.
مواضع دوگانه ترکیه در قبال تحولات لیبی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به عقیده من اگرچه ترکیه به عنوان یک کشور باثبات و بزرگ در منطقه که جایگاه خاصی به لحاظ مختصات نژادی و مذهبی دارد از پتانسیل میانجیگری و یا اعمال نفوذ در بسیاری از مناقشات هم برخوردار است. اما ترکیه توان نظامی و اقتصادی محدودی دارد و این حدود بالتبع بر پتانسیل این کشور برای میانجیگری تاثیرگذار است. زمانیکه یک دولت به عنوان یک میانجی وارد مناقشهای همانند لیبی یا در بحث اعراب و اسراییل وارد میشود، به اصطلاح باید کارتهایی برای بازی داشته باشد. اما باید به این نکته توجه کرد که ترکیه کارتهای محدودی را در دست دارد. اگرچه رویکرد اخیر ترکیه در تحولات خاورمیانه رویکرد خوبی بوده و برای ایران نیز مطلوب بوده و اساسا بازگشت این کشور به صحنه روابط بینالملل خاورمیانه و اتخاذ مواضع سازنده و مفعولانه این کشور در جامعه اسلام مورد توجه قرار گرفته است. اما به عقیده من تا حدی ترکیه امروزه زیاده روی میکند و این نقش عمده داشتن به ضرر ترکیه نخواهد بود. ولی به این معنا نیست که اگر ترکیه در هر مناقشه ای هم وارد شود تاثیرگذار خواهد بود ویا بتواند زمامدار و رهبری را نصیحت به ترک منصب کند. به این دلیل که در محیط بین الملل، قدرت و ابرقدرت بودن تعریف خاص خود را دارد. کشوری که قصد دارد فراتر از منطقه خودعمل کند و مانور سیاسی دهد باید پشتوانه نظامی برای این مانورها داشته باشد. به نظر من پشتوانه نظامی ترکیه محدود است و نقش ترکیه را در این مناقشات کمرنگ می دانم و به نظر می رسد که بیشتر نقش سمبلیک دارد. حمایت یک دولت مشروع و با ثبات با روابط معقول با غرب از یک جنبش مردمی قطعا جنبه رسانهای و سیاسی خوبی دارد. اما زمانی که به بحث امنیتی و انتقال قدرتها می رسیم، نقش چندانی را نمیتواند ایفا کند. لیبی کشوری در شمال افریقا و نفت خیز است، کشوری است که حوزه منافع بسیاری از کشورهاست، به همین دلیل من نقش ترکیه را خارج از بحث رسانهای و تبلیغاتی در جهان اسلام بیشتر نمیدانم.
ترکیه برگه عضویت در ناتو را دارد اما در تحولات اخیر موضع گیری متفاوت با این نهاد اروپایی و کاخ سفید در منطقه داشت.این تفاوت را چگونه ارزیابی می کنید؟
ترکها از حضور نیروهای غربی در منطقه و به ویژه در کشورهای اسلامی خوشنود نیستند. این خط قرمز جدید در دولت اسلامی ترکیه ترسیم شده است. این کشور پس از تجربه اشغال عراق و مداخلات روسیه در قفقاز احساس می کند که هر اتفاقی که منجر به دخالت نظامی و پررنگ تر شدن حضور نظامی غربیها در منطقه شود، باید درمقابل آن ایستادگی کرد. در مورد لیبی هم به دلیل اینکه به سمت افزایش نفوذ امریکا در لیبی می شود و یا زیر سوال رفتن تمامیت ارضی لیبی، به این نتیجه رسیدهاند که باید این بحران را در جایی متوقف کرد ولو به قیمت میانجیگری و یا اظهارات ضد و نقیض در مورد قذافی. چراکه در اینجا بحث بد و بدتر مطرح است. همه دولتهای منطقه به این امر واقف هستند که قذافی در دوران حکومت خود هیچ دوستی برای خود باقی نگذاشته است و هیچ گونه مشروعیتی نیز در کشور خود ندارد. اما از طرف دیگر حضورنظامی غربیها و دخالت انها به نوعی به انحراف کشیدن جنبشهای لیبی منجر میشود که ممکن است تبعات سنگینتری برای آنها درپی داشته باشد.
این موضع واحدی است در کشورهایی که مواضع مخالف غرب دارند مثل ایران، ترکیه و سوریه بر این باورند که نباید غربیها دخالت نظامی در لیبی کنند و باید سرنوشت مردم لیبی را به دست خودمردم داد و نباید به بهانه کمک به معترضین لیبیایی حضور نظامی تمام عیار دراین کشور داشته باشند.
به طور خلاصه خاورمیانه پس از دریای مدیترانه ترکیه یک حوزه دریایی امنیتی محسوب میشود و هر اندازه که درگیری و حضور نظامی کشورهای دیگر در خاورمیانه وجود بیشتر باشد تهدیدی برای کشور ترکیه محسوب میشود.
آیا این سیاست دوگانه با عث نخواهد شد که جایگاه ترکیه در کشورهای عربی خدشه دار شود؟
در مورد لیبی این موضوع متفاوت است حتی کشورهای غرب دوست و همپیمان امریکا لیبی را قبول نداشتند و با حکومت قذافی مشکل داشتند. اما این روندی که ترکیه پیش گرفته و یا بهتر گوییم حمایت از ارمانهای فلسطین وسیاستهای مداخله جویانه در بحث اعراب واسراییل موضوعی است که در آینده ترکیه را از کشورهای عربی دور خواهد کرد. خواه ناخواه کشورهای عربی مخصوصا دولی که دست نشانده غرب هستند، نهایتا با کشوری همچون ترکیه دچار مشکل میشوند. یه ویژه دیدگاه جدیدی که ترکیه در حوزه جوامع اسلامی دارد به طور قطع دچار مشکل خواهد شد. این زنجیره واکنشی که در کشورهای عربی بوجود امده و ادامه خواهد داشت و قطعا دولتی همچون ترکیه که می خواهد داعیه رهبری افکار عمومی جهان را داشته باشد باید مواضع محکمتری هم در حمایت از این قیامها داشته باشد که این امر به طور قطع در روابط ترکیه با کشورهای عربی تاثیرگذار خواهد بود.
نظر شما :