افغانستان و وظايف همسايگى ما
نویسنده خبر:
هومن دولتی
يادداشتى از هومن دولتى، کارشناس و تحليلگر مسائل سياسى براى ديپلماسى ايراني.
در عرصه روابط بین کشورها میتوان قائل به چهار گونه رابطه کلی فی مابین آنان شد، به طور کلی "رابطه سیاسی، نظامی- امنیتی، فرهنگی، اقتصادی" چهار ضلع کلی مربع دیپلماسی بین کشورها را شکل میدهند. اینکه کدام یک از این چهار ضلع مربع بر دیگری رجحان دارد از سلسه مباحث عمیق و تئوری پذیر علوم سیاسی است. اما آنچه مشخص است این که هریک از این روابط با تعریف دیگری به نام "عمق استراتژیک" و یا "شریک استراتژیک" میتواند پر رنگتر و با اهمیت تر گردد. هنگامی که کشوری، کشور دیگر و یا منطقه ای را "عمق استراتژیک " خود میداند و سعی در استحکام و تقویت پایههای روابط بین خود و کشور هدف دارد ابتدا لازم است مسیر ورودی و نقاط مشترک و نیازهای دوجانبه را به خوبی شناسایی کرده و از مشترکات موجود باب ارتباط و دوستی را برای اهداف مشروع خود باز کند و دقیقا اینجاست که قواعد علم سیاست پا به عرصه عمل نهاده و "استراتژیست سیاسی" به مانند یک بازیگر ماهر شطرنج شروع به گشایش نموده و با طراحی و دید همه جانبه و با کمترین خطا روند بازی را منطبق بر اهداف خود پیش میبرد.
این وضعیت در خصوص کشورهای همسایه عموماً حساس تر و حرفه ای تر خواهد بود، هرگونه لغزش و یا حرکت حساب نشده ای بهويژه اگر به منافع ملی و یا ذهنیت اتباع آن کشور، خدشه ای وارد کند ترمیم آن قدری دشوارتر شده و شاید خاطره خوبی دراذهان مردم و دولت مردان امروز و فردای همسایه باقی نگذارد.
بدون شک افغانستان به دلیل پیشینه مشترک با ایران از منظر تاریخی، سرزمینی و فرهنگی از کشورهایی است که قطعاً باید از آن به عنوان یک شریک استراتژیک و دوست بین المللی یاد کرد. تنیدگی ارتباط بین دو کشور آنقدر پیچیده و ناگسستنی است که به راحتی نمیتوان این ریشههای مشترک را خشکاند. اما در روزهای اخیر مشکلات متعددی در عرصه روابط اقتصادی بین دو کشور پدید آمده که قطعاً حاصل نوعی نگاه غیرحرفه اى به سیاست خارجی و روابط بین المللی است.
ابتدا باید پذیرفت که کشور افغانستان کشوری مستقل و دارای ارکان حکومتی است و قانون اساسی در این کشور اقتصاد را آزاد تعریف کرده و تجار و شرکتهای افغانی مجاز به انجام امور متداول بین المللی تجارتی در کشور خود هستند و هرچند حضور ناتو و وجود پایگاههای نظامی آن در افغانستان برای جمهوری اسلامیایران حساسیت برانگیز بوده اما این نکته که حضور نیروهای "آیساف" و"ناتو" در افغانستان براساس مصوبه شورای امنیت بوده و ادامه آن هم با موافقت دولت منتخب افغانستان مطابق با تصمیم دولت آن کشورصورت پذیرفته است ( در اینجا به هیچ عنوان قصد وارد مباحث غلط یا درست بودن حضور نظامینیروهای خارجی در افغانستان را نداریم)، لازم به توجه است.
آزادی تجارت در افغانستان این امکان را به تجار این کشور داده تا به میل خود در عرصههای تجاری به واردات و صادرات کالاهایی به پردازند که مورد نیاز مجموعه طرف تجاری آنان است. به طور حتم این طرف تجاری در داخل افغانستان میتواند مردم، دولت و یا نیروهای خارجی حاضر در خاک افغانستان باشند و صد البته دولت به دلیل قوانین جاریه نمیتواند تجار را محدود کرده و امکان تجارت با شخص یا اشخاص خاصی را از آنان سلب کند و صد البته فراموش نشود که در کشوری مانند افغانستان با شرایط خاص حاکم بر آن تعدادی از تجار که از آنان به عنوان "تجار ملی" یاد میشود در تمام ارکان دولتی و حکومتی دارای نفوذ بوده و طبعا تصمیمات دولت مردان افغان به نوعی نمیتواند در تضاد با منافع آنان نیز باشد.
افغانستان با بیش از یک میلیارد دلار واردات رسمی در رتبه چهارمین بازار هدف کالاهای غیر نفتی ایران قرار دارد که اگر حجم واردات غیر مجاز و چمدانی به آن کشور را در نظر بگیریم شاید این رقم به 1.5 میلیارد دلار هم بالغ شود. و این در حالى است که میزان صادرات افغانستان به جهان 320 میلیون دلار و میزان واردات این کشور از سایر کشورهای دنیا 8/4 میلیارد دلار است و سهم صادرات ایران به بازار افغانستان حال صعود میباشد که این خود مؤید وجود فرصتهای تجارت بیشتر فی مابین دو کشور است. نیاز متقابل در عرصههای اقتصادی و تجاری که ضمن احترام و حفظ کرامت، باید به عنوان یک امکان و فرصت در نظر گرفته شود. با این حال مدتی است که تصمیم غیر منتظره گمرک ایران امکان ورود منظم تریلرهای حامل سوخت را گرفته و ترانزیت آن به خاک افغانستان را با کندی مواجه ساخته است. سوخت ترانزیتی از مسیر ایران به افغانستان به طور عمده از کشورهای آذربایجان، ترکمنستان و عراق تامین میشود. این مقدار سوخت ترانزیت شده، سی درصد ورودی کل سوخت کشور افغانستان را شامل میشود. قطع امکان ترانزیت سوخت از ایران در حالی صورت میگیرد که در فصل سرما به طور طبیعی راه ارتباطی شمال افغانستان که بندر "حیرتان" را به نواحی مرکزی و شمالی افغانستان وصل میکند به دلیل شرایط جغرافیایی و فصلی موجود گرفتار کندی و بعضا توقف تردد کرده است. گردنه صعب العبور سالنگ شمالی و جنوبی و تونل و گالری بهمن گیر" سالنگ" در ارتفاع 4000 هزار متری در میان رشته کوههای هندوکش هر ساله در فصل سرما برای عبور وسایط سنگین به کابوسی تبدیل و واردات سوخت وسایر کالاها را از ازبکستان و ترکمنستان به مدت دو ماه از سال با کندی مواجه ساخته و مبادی ورودی ایران و پا کستان به افغانستان محل جبران کسری واردات از مرز شمالی افغانستان میشود که در شرایط عادی 60% سوخت افغانستان را از ترکمنستان و ازبکستان تامین میکند.
اخیراً با اضافه شدن سوخت نامرغوب و ارزان عراق که در پالایشگاههای غیر استاندارد و کوچک کردستان عراق تولید شده و تنها محل مصرف آن تراکتورها و ژنراتورهای کوچک است، به دلیل قیمت پایین آن تقاضای خرید این سوخت توسط تجار افغانی افزایش و طبعا ً مسیر ترانزیت ایران را نیز با تراکم بیشتری مواجه ساخته و مقامات ایران به ظن این که افزایش حجم سوخت ترانزیت شده از ایران به افغانستان به دلیل استفاده ناتو و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان است، مانع خروج تانکرهای سوخت از مرز ایران شده و این در حالی است که هرچند تجار افغان در معاملات خود آزادند اما امکان استفاده کالاهای ایرانی در سبد مصرف نیروهای ناتو و آیساف وجود ندارد و حتی دیده شده در مواردی در پروژههای ساختمانی مستحدثاتی که در آن از مصالح ایرانی توسط پیمانکاران استفاده شده تخریب شده است و در مورد سوخت ارسالی از کردستان عراق نیز به دلیل نازل بودن کیفیت آن ناتو و آیساف از نظر فنی از استفاده آن منع شده اند وبا توجه به مسیر اصلی تامین سوخت نیروهای خارجی که از طریق بندر کراچی – تورخم – جلال آباد افغانستان است، استفاده از سوخت ترانزیت شده از ایران برای این نیروها یا اصلا صورت نگرفته یا به میزان غیر قابل تاثیر بوده و با این دیدگاه که دو کشور افغانستان و ایران عضو "اکو" هستند و اصولا محدودیتی در میزان ترانزیت مواد سوختی در تبادلات کشورهای عضو "اکو"،وجود ندارد و طرح این موضوع محلی از اِعراب نخواهد داشت.
هرچند که از نگاه تحلیلی این اعمال محدودیت از سوی جمهوری اسلامیایران از جنبههای مختلفی قابل بررسی است از جمله میتوان میتوان از آن به عنوان یک اهرم فشار بر دولت افغانستان در تجدید نظر روابط افغانستان و غرب و واداشتن مقامات این کشور به اتخاذ مواضعی تندتر نسبت به نیروها و کشورهای غربی مستقر در افغانستان نام برد و یا در سرمای زمستان و نیاز غیرقابل انکار مردم افغانستان به سوخت، قصد اثبات قدرت بازی را به بازیگران غربی فعال در صفحه بازی افغانستان داریم و شاید به نوعی سعی در متقاعد کرد افغانها برای برهم زدن قرارداد خط لوله نفتی - گازی TAPI را داشته و هنوز سودای جایگزینی "خط لوله "صلح" را در سر میپرورانیم.
در این میان آنچه باید در نظر گرفت نیاز به رفتارهای دیپلماسی کارشناسانه و حرفه ای در ارتباط با روابط بین ملت و دولت همسایه است. مردمیکه اکنون با تحمل سالها کودتا و جنگ داخلی که حاصلی جز ویرانی نداشته، از چاله و تله خرس (استعاره از شوروی سابق) رهایی پیدا کرده و به چاه "مبارزه با تروریسم" افتاده اند، نیاز و امید بیشتری به ما دارند که از یک خون و یک ریشه ایم. نتیجه این محدودیت برای طرف افغانی و مردم افغانستان گرانی بیش از اندازه مواد سوختنی که اکنون به حدود 2 برابر قبل از منع ورود رسیده وافزایش قیمت سایر کالاها به دلیل وارداتی بودن کالاهای مصرفی و نیاز به سوخت برای حمل کالا است. افزایش فقر روند مهاجرت غیر مجاز مردم به دنبال لقمه نان را به ایران سرعت بخشیده و آن وقت باید به فکر تبعات آن باشیم. از سوی دیگر افزایش فقر به افزایش نارضایتی از دولت مرکزی، ایجاد هرج و مرج، جذب بیشتر جوانان برای تامین معاش به گروههای مسلح غیر قانونی و طالبان، افزایش میزان نا امنی در مرزهای مشترک و تقویت بنیه مالی گروهای مسلح محلی به دلیل افزایش تقاضا برای قاچاق سوخت منجر خواهد شد.
در مقابل بسیاری از تجار ایرانی در فضای ناسالم به وجود آمده در افغانستان بر علیه ایران و اعلام قطع ارتباط تجاری از سوی اتاق تجارت افغانستان، دچار زیان غيرقابل وصفی خواهند شد. چه بسیارند کارخانجات داخلی که تنها به واسطه بازار افغانستان است که به تولید خود ادامه میدهند و هرگونه خدشه ای به این بازار ضمن وارد آوردن ضرر غیر قابل جبران به آنان، درآمد ناشی از ترانزیت را از کیسه دولت ایران خارج و نصیب کشور پاکستان و گروههای مسلح غیرقانونی افغانی و پاکستانی خواهد کرد که در صورت سرازیر شدن تانکرهای سوخت از مسیر پاکستان، باید با تامین امنیت ترانزیت سوخت مورد نیاز افغانستان نقش شریک دزد و رفیق قافله را بازی کنند.
سفر رییس جمهور کرزی به مسکو که به همراه تعدادی از تجار ملی افغان در حال انجام است به سوی جایگزینی اجباری روسیه به جای ایران در مبادلات کلان اقتصادی پیش میرود و مسکو برای از دست ندادن این فرصت حتی قول ترمیم راه آهن آسیای میانه تا بندر حیرتان و سرمایه گذاری برای بازسازی مسیر شمال افغانستان به کابل را داده است. در مقابل ما نه تنها در حال از دست دادن فرصتهای و امکانات تجاری خود هستیم بلکه هم موجب دلخوری مردم افغانستان را فراهم میکنیم که رسم همسایگی را به عمل نیاورده ایم و هم عملا ً فرصت را به بدخواهانی میدهیم تا با فراغ بال تخم عداوت را میان دو کشور و دو ملت بپاشند.
هرچه باشد مباد تا امروز بذری بکاریم تا فردا طوفان نصیبمان شود.
این وضعیت در خصوص کشورهای همسایه عموماً حساس تر و حرفه ای تر خواهد بود، هرگونه لغزش و یا حرکت حساب نشده ای بهويژه اگر به منافع ملی و یا ذهنیت اتباع آن کشور، خدشه ای وارد کند ترمیم آن قدری دشوارتر شده و شاید خاطره خوبی دراذهان مردم و دولت مردان امروز و فردای همسایه باقی نگذارد.
بدون شک افغانستان به دلیل پیشینه مشترک با ایران از منظر تاریخی، سرزمینی و فرهنگی از کشورهایی است که قطعاً باید از آن به عنوان یک شریک استراتژیک و دوست بین المللی یاد کرد. تنیدگی ارتباط بین دو کشور آنقدر پیچیده و ناگسستنی است که به راحتی نمیتوان این ریشههای مشترک را خشکاند. اما در روزهای اخیر مشکلات متعددی در عرصه روابط اقتصادی بین دو کشور پدید آمده که قطعاً حاصل نوعی نگاه غیرحرفه اى به سیاست خارجی و روابط بین المللی است.
ابتدا باید پذیرفت که کشور افغانستان کشوری مستقل و دارای ارکان حکومتی است و قانون اساسی در این کشور اقتصاد را آزاد تعریف کرده و تجار و شرکتهای افغانی مجاز به انجام امور متداول بین المللی تجارتی در کشور خود هستند و هرچند حضور ناتو و وجود پایگاههای نظامی آن در افغانستان برای جمهوری اسلامیایران حساسیت برانگیز بوده اما این نکته که حضور نیروهای "آیساف" و"ناتو" در افغانستان براساس مصوبه شورای امنیت بوده و ادامه آن هم با موافقت دولت منتخب افغانستان مطابق با تصمیم دولت آن کشورصورت پذیرفته است ( در اینجا به هیچ عنوان قصد وارد مباحث غلط یا درست بودن حضور نظامینیروهای خارجی در افغانستان را نداریم)، لازم به توجه است.
آزادی تجارت در افغانستان این امکان را به تجار این کشور داده تا به میل خود در عرصههای تجاری به واردات و صادرات کالاهایی به پردازند که مورد نیاز مجموعه طرف تجاری آنان است. به طور حتم این طرف تجاری در داخل افغانستان میتواند مردم، دولت و یا نیروهای خارجی حاضر در خاک افغانستان باشند و صد البته دولت به دلیل قوانین جاریه نمیتواند تجار را محدود کرده و امکان تجارت با شخص یا اشخاص خاصی را از آنان سلب کند و صد البته فراموش نشود که در کشوری مانند افغانستان با شرایط خاص حاکم بر آن تعدادی از تجار که از آنان به عنوان "تجار ملی" یاد میشود در تمام ارکان دولتی و حکومتی دارای نفوذ بوده و طبعا تصمیمات دولت مردان افغان به نوعی نمیتواند در تضاد با منافع آنان نیز باشد.
افغانستان با بیش از یک میلیارد دلار واردات رسمی در رتبه چهارمین بازار هدف کالاهای غیر نفتی ایران قرار دارد که اگر حجم واردات غیر مجاز و چمدانی به آن کشور را در نظر بگیریم شاید این رقم به 1.5 میلیارد دلار هم بالغ شود. و این در حالى است که میزان صادرات افغانستان به جهان 320 میلیون دلار و میزان واردات این کشور از سایر کشورهای دنیا 8/4 میلیارد دلار است و سهم صادرات ایران به بازار افغانستان حال صعود میباشد که این خود مؤید وجود فرصتهای تجارت بیشتر فی مابین دو کشور است. نیاز متقابل در عرصههای اقتصادی و تجاری که ضمن احترام و حفظ کرامت، باید به عنوان یک امکان و فرصت در نظر گرفته شود. با این حال مدتی است که تصمیم غیر منتظره گمرک ایران امکان ورود منظم تریلرهای حامل سوخت را گرفته و ترانزیت آن به خاک افغانستان را با کندی مواجه ساخته است. سوخت ترانزیتی از مسیر ایران به افغانستان به طور عمده از کشورهای آذربایجان، ترکمنستان و عراق تامین میشود. این مقدار سوخت ترانزیت شده، سی درصد ورودی کل سوخت کشور افغانستان را شامل میشود. قطع امکان ترانزیت سوخت از ایران در حالی صورت میگیرد که در فصل سرما به طور طبیعی راه ارتباطی شمال افغانستان که بندر "حیرتان" را به نواحی مرکزی و شمالی افغانستان وصل میکند به دلیل شرایط جغرافیایی و فصلی موجود گرفتار کندی و بعضا توقف تردد کرده است. گردنه صعب العبور سالنگ شمالی و جنوبی و تونل و گالری بهمن گیر" سالنگ" در ارتفاع 4000 هزار متری در میان رشته کوههای هندوکش هر ساله در فصل سرما برای عبور وسایط سنگین به کابوسی تبدیل و واردات سوخت وسایر کالاها را از ازبکستان و ترکمنستان به مدت دو ماه از سال با کندی مواجه ساخته و مبادی ورودی ایران و پا کستان به افغانستان محل جبران کسری واردات از مرز شمالی افغانستان میشود که در شرایط عادی 60% سوخت افغانستان را از ترکمنستان و ازبکستان تامین میکند.
اخیراً با اضافه شدن سوخت نامرغوب و ارزان عراق که در پالایشگاههای غیر استاندارد و کوچک کردستان عراق تولید شده و تنها محل مصرف آن تراکتورها و ژنراتورهای کوچک است، به دلیل قیمت پایین آن تقاضای خرید این سوخت توسط تجار افغانی افزایش و طبعا ً مسیر ترانزیت ایران را نیز با تراکم بیشتری مواجه ساخته و مقامات ایران به ظن این که افزایش حجم سوخت ترانزیت شده از ایران به افغانستان به دلیل استفاده ناتو و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان است، مانع خروج تانکرهای سوخت از مرز ایران شده و این در حالی است که هرچند تجار افغان در معاملات خود آزادند اما امکان استفاده کالاهای ایرانی در سبد مصرف نیروهای ناتو و آیساف وجود ندارد و حتی دیده شده در مواردی در پروژههای ساختمانی مستحدثاتی که در آن از مصالح ایرانی توسط پیمانکاران استفاده شده تخریب شده است و در مورد سوخت ارسالی از کردستان عراق نیز به دلیل نازل بودن کیفیت آن ناتو و آیساف از نظر فنی از استفاده آن منع شده اند وبا توجه به مسیر اصلی تامین سوخت نیروهای خارجی که از طریق بندر کراچی – تورخم – جلال آباد افغانستان است، استفاده از سوخت ترانزیت شده از ایران برای این نیروها یا اصلا صورت نگرفته یا به میزان غیر قابل تاثیر بوده و با این دیدگاه که دو کشور افغانستان و ایران عضو "اکو" هستند و اصولا محدودیتی در میزان ترانزیت مواد سوختی در تبادلات کشورهای عضو "اکو"،وجود ندارد و طرح این موضوع محلی از اِعراب نخواهد داشت.
هرچند که از نگاه تحلیلی این اعمال محدودیت از سوی جمهوری اسلامیایران از جنبههای مختلفی قابل بررسی است از جمله میتوان میتوان از آن به عنوان یک اهرم فشار بر دولت افغانستان در تجدید نظر روابط افغانستان و غرب و واداشتن مقامات این کشور به اتخاذ مواضعی تندتر نسبت به نیروها و کشورهای غربی مستقر در افغانستان نام برد و یا در سرمای زمستان و نیاز غیرقابل انکار مردم افغانستان به سوخت، قصد اثبات قدرت بازی را به بازیگران غربی فعال در صفحه بازی افغانستان داریم و شاید به نوعی سعی در متقاعد کرد افغانها برای برهم زدن قرارداد خط لوله نفتی - گازی TAPI را داشته و هنوز سودای جایگزینی "خط لوله "صلح" را در سر میپرورانیم.
در این میان آنچه باید در نظر گرفت نیاز به رفتارهای دیپلماسی کارشناسانه و حرفه ای در ارتباط با روابط بین ملت و دولت همسایه است. مردمیکه اکنون با تحمل سالها کودتا و جنگ داخلی که حاصلی جز ویرانی نداشته، از چاله و تله خرس (استعاره از شوروی سابق) رهایی پیدا کرده و به چاه "مبارزه با تروریسم" افتاده اند، نیاز و امید بیشتری به ما دارند که از یک خون و یک ریشه ایم. نتیجه این محدودیت برای طرف افغانی و مردم افغانستان گرانی بیش از اندازه مواد سوختنی که اکنون به حدود 2 برابر قبل از منع ورود رسیده وافزایش قیمت سایر کالاها به دلیل وارداتی بودن کالاهای مصرفی و نیاز به سوخت برای حمل کالا است. افزایش فقر روند مهاجرت غیر مجاز مردم به دنبال لقمه نان را به ایران سرعت بخشیده و آن وقت باید به فکر تبعات آن باشیم. از سوی دیگر افزایش فقر به افزایش نارضایتی از دولت مرکزی، ایجاد هرج و مرج، جذب بیشتر جوانان برای تامین معاش به گروههای مسلح غیر قانونی و طالبان، افزایش میزان نا امنی در مرزهای مشترک و تقویت بنیه مالی گروهای مسلح محلی به دلیل افزایش تقاضا برای قاچاق سوخت منجر خواهد شد.
در مقابل بسیاری از تجار ایرانی در فضای ناسالم به وجود آمده در افغانستان بر علیه ایران و اعلام قطع ارتباط تجاری از سوی اتاق تجارت افغانستان، دچار زیان غيرقابل وصفی خواهند شد. چه بسیارند کارخانجات داخلی که تنها به واسطه بازار افغانستان است که به تولید خود ادامه میدهند و هرگونه خدشه ای به این بازار ضمن وارد آوردن ضرر غیر قابل جبران به آنان، درآمد ناشی از ترانزیت را از کیسه دولت ایران خارج و نصیب کشور پاکستان و گروههای مسلح غیرقانونی افغانی و پاکستانی خواهد کرد که در صورت سرازیر شدن تانکرهای سوخت از مسیر پاکستان، باید با تامین امنیت ترانزیت سوخت مورد نیاز افغانستان نقش شریک دزد و رفیق قافله را بازی کنند.
سفر رییس جمهور کرزی به مسکو که به همراه تعدادی از تجار ملی افغان در حال انجام است به سوی جایگزینی اجباری روسیه به جای ایران در مبادلات کلان اقتصادی پیش میرود و مسکو برای از دست ندادن این فرصت حتی قول ترمیم راه آهن آسیای میانه تا بندر حیرتان و سرمایه گذاری برای بازسازی مسیر شمال افغانستان به کابل را داده است. در مقابل ما نه تنها در حال از دست دادن فرصتهای و امکانات تجاری خود هستیم بلکه هم موجب دلخوری مردم افغانستان را فراهم میکنیم که رسم همسایگی را به عمل نیاورده ایم و هم عملا ً فرصت را به بدخواهانی میدهیم تا با فراغ بال تخم عداوت را میان دو کشور و دو ملت بپاشند.
هرچه باشد مباد تا امروز بذری بکاریم تا فردا طوفان نصیبمان شود.
نظر شما :