اروپا؛ کماکان بهدنبال تعامل با ايران
نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، ایران را به عنوان تهدید موشکی امروز دانست. سید شمس الدین خارقانی، سفیر سابق ایران در آلمان در گفتار زیر با بررسی سیاست اروپا در قبال ایران به تحلیل این موضع گیری پرداخته است.
گفتاری از سید شمس الدین خارقانی سفیر سابق ایران در آلمان براى ديپلماسى ايرانى:
بعد ازتصویب قطعنامه 1929 در مورد تحریم ایران در شورای امینت، نگاه اروپا به ایران متفاوتتر ازگذشته شد. پیش از آن، اروپا نگاه متفاوتی از آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی ایران داشت. این تفاوت نگاه بر این اساس بود که آمریکا دیدگاهی امنیتی – سیاسی به جمهوری اسلامیایران داشت؛ یعنی از چارچوب مسائل امنیتی به موضوع ایران نگاه میکرد. در واقع مسائلی نظیر وضعیت امنیتی منطقه به خصوص امنیت اسرائیل و نقش ایران در لبنان از مهمترین مسائل این نگاه محسوب میشوند. این نگاه امنیتی - سیاسی حتی در دوران جنگ ایران و عراق هم در نگاه آمریکاییها وجود داشت.
در مقابل، دیدگاه اروپا یک دیدگاه حقوق بشری - تعاملی بود. یعنی اینکه در عین این که اروپا مشکلات حقوق بشری خود را با ایران را داشت، ایران و اروپا نگرانیهایی مشترکی در مورد مسائل خاورمیانه و مسائل دیگر داشتند.
هرچند میتوان گفت نگرانیهای آمریکا و اروپا در بعضی جهات مشترک بود، با این حال اولویتهای اروپا و آمریکا متفاوت بود. اگر برای آمریکا مسائلی نظیر خلع سلاح، امنیت خاورمیانه و اسرائیل مسئله اول آمریکا محسوب میشدند برای اروپا این مهم بود که بتواند ایران را به تعاملی وارد کند که در این تعامل تغییر سیاست ایران را خواستار شود.
بر اساس این نگاه تعاملی، «گفتگوهای انتقادی» و «گفتگوهای سازنده» میان ایران و اروپا برگزار شد. در گفتگوهای انتقادی چهار موضوع خلع سلاح، تروریسم، صلح خاورمیانه و مسئله حقوق بشر مطرح بود. هرچند موضوعات دیگری نیز مطرح بود که به نحوی به همین موضوعات کلی مربوط بودند و در واقع حاشیههای این موضوعات محسوب میشدند.
در «مذاکرات سازنده» که در زمان آقای خاتمی شروع شد، بیشتر موضوعات اقتصادی مطرح بود؛ چرا که این موضوعات اقتصادی مد نظر ایران بود و اروپا هم چون معتقد بودند تغییراتی در رفتار ایران دیده بودند، این مذاکرات اقتصادی را بیشتر مطرح میکردند. در این مذاکرات ما بعضی مسائل را با اروپا حل کردیم که دیگر بعد از آن مورد بحث قرار نگیرد.
بنابراین دیدگاه اروپا در مورد جمهوری اسلامی این نگاه حقوق بشری - تعاملی بود و با دیدگاه امنیتی - سیاسی آمریکا تفاوت جدی داشت. از سال 2003 که مسئله هستهای ایران مطرح شد و مذاکرات هستهای شروع شد، اروپا به مرور دیدگاه خود را تغییر داد و دیدگاهش به دیدگاه امنیتی - سیاسی آمریکا نزدیک شد. اين نکته را مى توانيم در گفتگوها با طرفهای اروپایی ببینیم که هر چه از سال 2003 به زمان حاضر نزیک شده ایم اروپا بیشتر مسائل هستهای و حاملهای هستهای یعنی موشکها را مطرح میکنند و مسائل دیگر نظیر حقوق بشر تقریبا به صورت حاشیهای مطرح میشود.
این نشان دهنده این است که تغییراتی در نگاه اروپا به ایران ایجاد شده است. با این حال هنوز نگاه امنیتی به اندازه ای که در دیدگاه آمریکا جدی است برای اروپاییها جدی نیست. هنوز اروپاییها فکر تعاملی را در مورد ایران دارند و تلاش آنها برای برقراری مذاکرات نشان دهنده این است که اروپا به دنبال این است که تعاملی را با ایران برقرار کند؛ چرا که هنوز ایران را از جهات مختلف قدرت اول منطقه میداند و بنابراین فکر میکند ایران میتواند پایگاه خوبی را برای اروپا در منطقه ایجاد کند. این موضوع تاحد زیادی به رقابت اروپا با آمریکا نیز مربوط میشود.
با وجود نگاه امنیتی - سیاسی به ایران در آمریکا، با روی کار آمدن باراک اوباما در ایالات متحده نگاه جدیدی به ایران در آمریکا ایجاد شد و بعد ازآن دیدگاه آمریکا به اروپا نزدیکتر شد. در این دوره آمریکاییها تغییراتی در سیاست خارجی خود ایجاد کردند که دیدگاه امنیتی نسبت به ایران را کمی تضعیف کردند تا به سمت مذاکره پیش بروند. ما شاهد این بودیم که اوباما از مذاکره و حل مشکلات و معضلات مابین ایران و آمریکا صحبت کرد. یعنی در دوره جدید آمریکا چرخش نسبی در سیاست خود نسبت به ایران داشت و به سمت اروپا گرایش پیدا کرد. ولی موانع و مشکلاتی که پیش آمد اجازه این کار را نداد و پس از تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت این دیدگاه در آمریکا ضعیفتر شده است. رای آوردن جمهوری خواهان در انتخابات کنگره نیز میتواند به تضعیف بیشتر این نگاه در آمریکا بینجامد.
چنانچه گفته شد با نگاه به مواضع مقامات اروپایی، تغییر دیدگاه اروپا و تکیه بر مسائل هستهای و موشکی را از سال 2003 به بعد در رفتاراروپاییها مشاهده میکنیم. با این وجود بعد از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری، موضوع حقوق بشر و آزادیهای سیاسی و فردی در ایران دوباره به موضوعات مطرح برای اروپاییها اضافه شد. این موضوع قبلا هم مطرح بود، با این حال الان این موضوع به طور جدیتر در دستور کار اروپا قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد قبل از این که مشکلات خاورمیانه را مطرح کنند، مسائل امنیتی و حقوق بشری را در دستور کارخود قرار داده اند و در مذاکرات آن را مطرح میکنند.
با وجود این موضوع، من تصور میکنم هنوز اروپا نگاه تعاملی خود را حفظ کرده است. اروپا به دلیل مشکلات خاصی که دارد نیازمند این تعامل است. یعنی هم به دلیل رقابتی که با آمریکا دارد و هم به این دلیل که میخواهد در منطقه جای پایی داشته باشد. اروپا به لحاظ دیدگاهی هم در عراق و هم در افغانستان مشکل دارد. در منطقه خلیج فارس و در کشورهای عربی هم نتوانستهاند آنچنان که آمریکا توانسته نفوذ کند. بنابراین شاید این در ذهن آنها باشد که با ایران میتوانند یک نوع تعامل داشته باشند و از این تعامل در روابط بین الملل و منطقهای، بهويژه در رقابت با آمریکا سود ببرند.
اروپا در مسائل مختلف جهانی منافع متفاوتی از آمریکا دارد. در سازمان تجارت جهانی، در توافقتامه عمومی تعرفه و تجارت (GAT)، در سازمان ملل متحد، در رابطه با عراق، افغانستان و مسائل دیگر خط منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اروپا از آمریکا متفاوت است. درباره ایران نیز نمیتوانیم دو منحنی رفتار و منافع اروپا و آمریکا را یکی ببینیم. اروپا در ایران منافعی دارد که طبیعتا متفاوت از منافع آمریکاست. جایگاه اروپا در منطقه خلیج فارس قابل مقایسه با جایگاه آمریکا در این منطقه نیست و همین موجب میشود که اروپا هنوز به تعامل با ایران تمایل داشته باشد.
با این حال در این مسیر موانعی وجود دارد که بخش جدی از این موانع، موانع رسانه ای و افکار عمومی هستند. یعنی فشارهای رسانهای و افکار عمومی موجب میشود که اروپاییها به طور جدی در رابطه با ایران موضع بگیرد. هر چند خود اروپاییها در دورههای گذشته در شکل گیری این افکار عمومی نقش داشتهاند. با این حال در حال حاضر خود آنها گرفتار این فضا شدهاند.
با توجه به تجربه مذاکره با اروپاییها، تصور من بر این است که هنوز اروپاییها ایران را بسیار متفاوت از کشورهای دیگر منطقه میدانند. این دیدگاهی است که در آمریکا به طور کلی و به خصوص در حال حاضر بسیار نادر است. در اروپا هنوز میتوان لابیهاى طرفدار ایران پیدا یا ایجاد کرد، ولی در آمریکا این اقدام بسیار مشکل است؛ چرا که دیدگاه افکار عمومی در آمریکا بسیار متفاوت از دیدگاه افکار عمومی در اروپا است.
به نظر من هنوز اروپاییها ایران را یک قدرت در منطقه میدانند و فکر میکنند که با ایران میتوانند در بخشهایی به تعامل برسند. با این حال این منوط بر این است که ما نیز سیاست معقول و منطقی را انتخاب کنیم. اگر سیاست معقولی را در پیش بگیریم حتی با وجود روی کار آمدن اوباما، با اروپاییها راحتتر میتوانیم کار کنیم تا آمریکا.
اروپا در سیاست خود در مورد ایران در سالهای اخیر به طرف آمریکا گرایش پیدا کرده است. ما باید از این حرکت تند ماشین سیاست خارجی اروپا به طرف آمریکا جلوگیری کنیم. متاسفانه این ماشین در شیبی افتاده و روز به روز سرعتش افزوده میشود. ما باید با سیاستهای معقول خودمان از اینکه اروپاییها هرچه بیشتر دیدگاه گذشته خود را تغییر دهد و به دیدگاه آمریکایی نزدیک شود جلوگیری کنیم. ما حتی باید مشکلات گذشته با اروپا را هم اصلاح کنیم، ولی در حال حاضر اولویت سیاست خارجی ما در اروپا باید اين باشد که مانع از نزدیک شدن هرچه بیشتر دیدگاه اروپا به آمریکا شود.
تمام بحثها و مواضعی که درحال حاضر در اروپا مشاهده میکنیم نشان دهنده این است که اروپا بیشتر به سمت دیدگاه امنیتی- سیاسی گرایش پیدا کرده است. صحبتهای اخیر نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه در مورد این که سپر دفاع موشکی مشترک آمریکا و اروپا برای مقابله با تهدیدهایی چون ایران است نیز میتواند در این راستا ارزیابی شود. البته سارکوزی در عین حال میخواهد مشکلات داخلی را با سیاست خارجی تند نسبت به برخی کشورها نظیر ایران حل کند. در واقع او با این کار قصد دارد نظر افکار عمومی را جلب کند. بخشی از این اظهارات به این جلب افکار عمومی مربوط میشود. وقتی از فرد خاصی که به هر دلیل در ایران محکوم شده حمایت میکنند نشان دهنده است که میخواهند افکار عمومی را جلب کنند.
به هر حال ما باید با سیاستهای معقول خودمان جلوی این حرکت را بگیریم و اجازه ندهیم سیاست امنیتی- سیاسی در اروپا غالب شود. چرا که روابط ما با اروپا چه در زمینه فرهنگی، چه تجاری و چه سیاسی از قدمت بسیار زیاد و پیوستگی زیاد برخوردار است و این حرکت اخیر در آینده این روابط تاثیر میگذارد و مانع از رابطه صحیح و منطقی با اروپا خواهد شد.
نظر شما :