درسهایی که باید از انتخابات عراق گرفت
نویسنده خبر:
جاوید قربان اوغلى
يادداشتى از جاويد قربان اوغلی، تحليل گر مسائل سياست خارجى برای دیپلماسی ایرانی.
از هر منظری که به انتخابات عراق نگاه کنیم باید به این نکته اعتراف کرد که این انتخابات یک برنده داشت؛ ملت عراق این که نزدیک به دو سوم واجدین شرایط در کشوری که در اشغال خارجی و آسیبپذیرترین شرایط امنیتی است، به پای صندوقهای رأی رفته و برای تعیین آینده سیاسی خود تمام خطرات را به جان بخرند را نباید پدیدهای ساده انگاشت. مهمتر اینکه نه ارتش اشغالگر و نه دولت حاکم نتوانست آرای مردم را به نفع خود مصادره کنند. ممکن است گفته شود امریکاییها از نتیجه انتخابات خوشحالند ولی کسی نمیتواند ادعا کند آنها انتخابات را بگونهای مهندسی کردند که این نتیجه را از صندوقهای رأی بیرون کشند. نوریالمالکی نخستوزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح تا دقیقه 90 خود را پیروز انتخابات می دانست ولی ظاهراً این انتخابات نیز مثل بازی بزرگان فوتبال جهان بود که در دقایق وقت اضافی سرنوشت آن رقم زده شد، نمیخواهم بگویم در انتخابات تقلب نشده است؛ هیچ کشوری در دنیا نمیتوان یافت که انتخاباتی بدون شک و شبهه در مورد تقلب داشته باشد. مهم نقش تقلب در سرنوشت انتخابات – و بالطبع سرنوشت مردم – است.
بزرگان دین ما فرمودهاند: «فخذ الحکمه ولو من اهل النفاق.» نیکوست این کلام گهربار آویزه گوش همه دولتهای منطقه شود. براین باورم که هیچ کشوری در جهان عرب را نمیتوان پیدا کرد که چنین انتخاباتی رقابتی، با کمترین ضریب خطا (تقلب) را برگزار کرده باشد. این که چه کسی حاکم عراق خواهد شد نه به ما مربوط است و نه به دیگر کشورهای منطقه. اگر فکر میکنیم که ایاد علاوی را پولهای عربستان، اردن و حمایت بعثیهای سوریه و دیگر کشورهای عرب (که در اجلاس لیبی خوشحالی خود را پنهان نکردند) پیروز کرد، باید به حال خودمان بگرییم.
توزیع آرا در میان چهار ائتلاف عملا نمایانگر واقعیتی دیگر است. با اینکه 70 درصد مردم عراق را شیعیان تشکیل میدهند دو ائتلاف اصلی شیعه یعنی دولت قانون به رهبری نخستوزیر نوری المالکی و ائتلاف ملی به رهبری عمارحکیم و مقتدی صدر کمتر از 50 درصد آرا را به دست آوردند. چرایی این امر ارزیابی دقیق از حمایت تحلیگران است. کما اینکه عدم توانایی این دو جریان برای ورود به صحنه رقابتها در یک ائتلاف گسترده نیز از نکات مهم و درسآموز این انتخابات است.
اما از این دو مهمتر عملکرد آیتالله العظمی سیستانی است، بیتردید نام این مرجع در تاریخ عراق جاودانه خواهد ماند. هیچ کس نمیتواند در عمق اعتقاد این مرجع به اهل بیت(ع) و احزاب شیعی که پاسدار حاکمیت ارزشهای برخاسته از آن در کشوری که مدفن ائمه اطهار است، تردیدی داشته باشد ولی این اعتقاد هرگز باعث نشد که آیت الله سیستانی با عملکرد ناصواب خود قداست مرجعیت را زیر علامت سؤال ببرد. احترام آیتالله سیستانی به رأی و انتخاب ملت نه تنها جایگاه مرجعیت در عراق را تنزل نخواهد داد که باعث قوام این جایگاه نه تنها نزد شیعیان بلکه اقوام و ادیان دیگر نیز خواهد شد. امیدوارم اظهارات آقای عمارحکیم در ضرورت مشارکت ایاد علاوی در هر ائتلافی نیز نه از بغض معاویه که از حب وطن باشد که در این صورت نمایانگر آیندهنگری این روحانی جوان که در جایگاه بزرگی قرار گرفته، خواهد بود.
این که آینده عراق تحت شرایط امنیتی شکننده چگونه خواهد بود و اینکه کدام ائتلاف شکل خواهد گرفت، موضوع این یادداشت موجز نیست ولی تردید نباید کرد که حفظ مصالح و منافع عراق و حتی بیرون راندن آبرومندانه نیروهای اشغالگر در پرتو دولتی برخاسته از آرا و اراده مردم و تحت حاکمیت مردمسالاری امکان پذیر است. در غیراین صورت سرنوشت عراق بازگشت به نظامی صدام گونه یا سناریوی مانند افغانستان خواهد بود.
نظر شما :