ضرورت بازبینی سیاست‌های ایران در عمق استراتژیک

۱۱ اسفند ۱۳۸۸ | ۱۲:۵۱ کد : ۱۱۴۱۳ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: هومن دولتی
یادداشتی از هومن دولتی، کارشناس و تحلیل‌گر مسائل افغانستان برای دیپلماسی ایرانی
ضرورت بازبینی سیاست‌های ایران در عمق استراتژیک
یادداشتی از هومن دولتی، کارشناس و تحلیل‌گر مسائل افغانستان برای دیپلماسی ایرانی:
نقش کمرنگ ایران درعرصه بین المللی در خصوص مسئله افغانستان دیگر به امری عادی در دیپلماسی ایرانی بدل شده است.
دیگر ازآن زمانی که در کنفرانس" بُن" ایران به عنوان یکی از دو همسایه اصلی افغانستان سعی بر مرهم نهادن بر زخم های مشترک دو کشورداشت و مشکلات افغانستان را چون دردی مشترک فریاد می زد خبری نیست.
ایرانی که با اختصاص پانصد میلیون دلار به صورت کمک بلاعوض و اعتبار سعی در نقش آفرینی و اثر گذاری، همگام و شاید فراتر از بسیاری از کشورها در بازسازی افغانستان و صلح پایدار در آن کشور داشت، اکنون سعی در بی اهمیت و پر اشتباه خواندن مسیرگذشته و آینده  جامعه جهانی در افغانستان دارد.
 جای خالی ایران در نشست "رُم" گامی به عقب برای ایران در نقش آفرینی بین المللی در افغانستان به عنوان همسایه ای تاثیر گذار محسوب می شد، موجب تعجب سایر بازیگران صحنه پر طمطراق افغانستان گردید.
اما ایران پس از درک توجیهه ناپذیر بودنِ شرکتش در کنفرانس "رم" به دیپلماسی از نوع انحصاری خود روی آورد. در حالی که اکثریت کارشناسان مطلع در عرصه سیاست بین المللی به تجمیع و رویکرد مشترک جامعه جهانی در افغانستان معتقدند، ایران تصمیم به ایفای نقش تک محور یا همسایه محور در امور افغانستان گرفت که آخرین آن اجلاس سه جانبه به همراه پاکستان در سطح وزرای خارجه بود.
باری کنفرانس "لندن" نیز که می توانست خلاء سیاست های غیر مفید ایران در خصوص موضع گیری‌های غیر همکارانه ایران با جامعه بین الملل را پوشش دهد خود تبدیل به یکی دیگر از اتهامات کم کاری دستگاه دیپلماسی گردید. در حالی که پیش از کنفرانس "لندن" نشستی شبیه به  نشست سه جانبه ایران – پاکستان و افغانستان اما در سطحی عالی‌تر بین روسای جمهور سه کشور ترکیه – پاکستان و افغانستان در استامبول بر گزار شد. نشستی که به نظر می‌رسد به سیاست ترکیه درتبدیل شدن به زعیم دنیای اسلام و یا واسطی بین اسلام و اروپا کمک شایانی خواهد کرد.
حضور ترکیه در افغانستان با وجود نداشتن مرز مشترک قبل و بعد از دوران جدید سیاسی و اجتماعی افغانستان حضوری هدفمند توام با سبقه‌های فرهنگی و اقتصادی با تکیه بر قومیت اندک ازبک‌های افغانستان امری قابل تعمق است.
این حضور پس از شکست طالبان و روی کار آمدن دولت موقت آقای کرزی با رویکردی نظامی – اقتصادی توام بوده است؛ حضوری که منجر به نقش آفرینی قابل ملاحظه ترک‌ها در سیستم بازسازی و بهره اقتصادی ازکمک‌های جهانی به افغانستان بوده است. در حالی که شاید بتوان یکی از اهداف حضور نظامیان ترک در افغانستان را بر تاثیر گذاری بر امنیت اقتصادی تجار و سرمایه گذاران و شرکت‌های درگیر پروژه های عمرانی در افغانستان در نظر گرفت نقشی که 700 نظامی ترک مستقر در افغانستان به عنوان حافظان عرصه تجارت ترکیه در افغانستان به عهده گرفته‌اند.
کنفرانس "لـنـدن" از آنجایی اهمیتی فزاینده داشت که پس از اعلام سیاست جدید "اوباما" در افغانستان تشکیل می‌شد و در واقع زمانبندی آن بعد از اعلام مواضع جدید امریکا در خصوص افغانستان، به نوعی  هدایت و چگونگی جزییات اجرایی برنامه امریکا را در افغانستان با توجه به رویکرد و برداشت جامعه جهانی و همسایگان افغانستان شکل می‌داد.
به عبارت دیگر کنفرانس لندن نوعی هماهنگی وتبیین و تعدیل استراتژی "اوباما" در خصوص افغانستان بود و می‌بینیم که به چه سادگی ما به عنوان تاثیر گذار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این فرصت را از یاد بردیم و اکنون باید به دور باطل نشست‌های چند جانبه کمرنگ که ثمری جز بیانیه‌های مشترک ندارد چشم بدوزیم.
هرچه امروز ما منتقدانه از سیاست‌های غرب و نیروهای بین المللی در افغانستان یاد می‌کنیم حاصل از کم کاری و اشتباهات دستگاه دیپلماسی ما در تصمیم گیری‌های مشترک با غرب در گذشته است وعدم مشارکت در پروسه بین المللی امروز چه فردایی را برای ما رقم خواهد زد؟ مگر نه اینکه ما خود را تاثیر گذارترین بازیگر عرصه جهانی در افغانستان می‌دانیم و باور داریم هرگونه تصمیم گیری در مورد افغانستان بدون جلب توجه ما دستاوردی جز شکست نخواهد داشت، پس چرا به جای مشارکت و نقش آفرینی و کمک به بهبود اوضاع در افغانستان خود را نظاره‌گر صرف می‌بینیم؟
به نظر می‌رسد تصمیم ایران برای تبدیل شدن به قطب مذاکرات ونقطه عبورِ راهکارهای مرتبط با افغانستان به صورت بالقوه و با سلسله سخنرانی‌ها و نظریه پردازی، بسیار زیبا و پرکشش باشد، اما آیا می‌توان دیپلماسی جهانی را در حد کلاس‌های تئوریک دانشگاهی تحلیل کرد؟ تخیلات زیبا و بدون ارائه راهکارهای موثر و با تکیه بر کف زدن‌های پس از یک سخنرانی زیبا چقدر در عرصه بین الملل کارساز است؟ آیا لبخندهای ژورنالیست پسندِ دولتمردانِ دیپلماسی خارجی می‌تواند جای عملگرایی همراه با تئوری پردازی مبتنی بر واقع بینی را بگیرد؟
لازم است حداقل دستگاه دیپلماسی خارجی ما در جهت‌گیری و سیاست ورزی در ارتباط با حوزه "عمق استراتژیک" کشورمان تجدید نظری اساسی انجام دهند. در غیر این صورت ناگزیر خواهیم بود دیر یا زود برای جبران عقب ماندن از قافله سیاست بین الملل هزینه‌هایی گزاف پرداخت کنیم و فراموش نکنیم در دیپلماسی زمان به عقب بر نمی‌گردد و آنچه امروز داریم ممکن است فردا نداشته باشیم و برای به دست آوردن آن چیزی که دیروز داشتیم ممکن است لازم به تبیین دپلماسی جدیدی باشیم تا شاید به موقعیت قبلی برسیم.
هومن  دولتی

نویسنده خبر


نظر شما :