انقلاب‌هایی که جوانان عرب به پا کردند

۰۸ فروردین ۱۳۹۰ | ۲۱:۴۴ کد : ۱۰۸۱۲ اخبار اصلی
جغرافیایی سیاسی و اجتماعی منطقه توامان در حال تغییر است. جغرافیای سیاسی از مغرب و تونس، غربی‌ترین نقطه‌های جهان عرب تا مصر و لیبی و عمان به شدت در حال تغییر است. البته ماهیت تغییر در هر کشوری با کشور دیگر فرق می‌کند

دیپلماسی ایرانی: جغرافیایی سیاسی و اجتماعی منطقه توامان در حال تغییر است. جغرافیای سیاسی از مغرب و تونس، غربی‌ترین نقطه‌های جهان عرب تا مصر و لیبی و عمان به شدت در حال تغییر است. البته ماهیت تغییر در هر کشوری با کشور دیگر فرق می‌کند.

در تونس و مصر و همچنین در عمان و بحرین مردم در حالی به خیابان‌ها آمده‌اند که تمامی آنها خواهان دموکراسی و ایجاد محدودیت برای دوره رهبری حاکمانشان هستند.

دیگر وضعیت به آن ترتیبی نیست که حاکمان عرب به آن عادت کرده بودند، آنها دیگر حتی از طریق اصلاحات و تغییرات عمیق هم نمی‌توانند قدرت را برای خود نگه دارند. جوامع در همه کشورهای عربی خواستار تغییر نظام به طور اساسی هستند.

فواز جرس، استاد سیاست خاورمیانه دانشکده اقتصاد دانشگاه لندن در این باره می‌گوید: «در جوامعی که شاهد انقلاب در آنها هستیم احساس تمکین مشاهده نمی‌شود. مردم جرات پیدا کرده‌اند، آنها به این درک رسیده‌اند که توانایی تغییر حکومت‌های حاکم را دارند.»

هیچ گاه کسی تصور نمی‌کرد که روزی برسد که ملت عرب این گونه علیه حاکمانشان قیام کنند و تظاهراتی با این گستردگی علیه رهبران حاکم بر آنها انجام دهند و آنها را وادار کنند که در برابر خواسته‌هایشان تا این اندازه کوتاه بیایند. امتیازاتی که تا همین چند ماه پیش هیچ کدام از رهبران عربی حاضر به دادن کوچکترین آنها هم نبودند.

فساد و تباهی چنان در حکومت‌های خودکامه عربی نفوذ و رخنه کرده که فروپاشی آنها را ناگزیر ‌کرده است. پروسه فروپاشی تا مغز استخوان حکومت‌های عربی رخنه کرده و بنیان و اساس آنها را متزلزل ساخته، هر گونه تلاشی نیز نمی‌تواند به نجات و بقای آنها در قدرت منجر شود.

رامی خوری، تحلیلگر مسائل عرب مقیم بیروت در این باره می‌گوید: «نظام‌ها به طور کامل در حال تغییر هستند. تمامی حکام عرب اگر نتوانند از توانایی‌هایی که قبلا برخوردار بودند و اکنون برخوردار نیستند، استفاده کنند، مجبورند که از قدرت کناره‌گیری کنند. تمامی کشورهای عربی بدون استثنا مجبور به تغییر هستند.»

در تونس همه چیز زمانی به مرز انفجار رسید که پلیس سبزی‌های یک سبزی‌فروش را در یکی از شهرهای کشور به صورتش پرتاب کرد. این سبزی فروش جوانی به نام محمد البوعزیزی نام داشت که در اعتراض به عملکرد پلیس و بی‌اعتنایی جامعه عربی به آن به روی خود بنزین ریخت و خود را آتش زد. با گذشت سه ماه از درگذشت این جوان هنوز نمی‌توان منطقه‌ای که بوعزیزی باعث آغاز انقلاب در آن شد را تجزیه و تحلیل صحیح و واقع‌بینانه کرد.

در مصر اعتراض‌ها از جایی شروع شد که مردم از وحشی‌گری پلیس خشمگین شده و اعتراض‌های خود را در برابر آن آغاز کردند. به ویژه زمانی که پلیس یک فعال اجتماعی موسوم به خالد سعید را تا سر حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار داد.

در لیبی شراره انقلاب زمانی شعله‌ور شد که که یک فعال حقوق بشر در شهر بنغازی توسط مقامات امنیتی این کشور دستگیر شد.

در سوریه تظاهرات مسالمت‌آمیز زمانی آغاز شد که در شهر مرزی درعا، مردم برای آزادی 15 دانش‌آموز مدرسه‌ای که به دلیل نوشتن شعارهایی درباره آزادی بر روی دیوارهای مدرسه در حمایت از انقلاب مصر و شبکه‌های ماهواره‌ای که این انقلاب‌ها را پوشش می‌دادند، بازداشت شده بودند به خیابان‌ها آمدند.

نتیجه تمامی این انقلاب‌ها تا کنون به اینجا ختم شده که رهبران تونس و مصر هر دو سرنگون شدند، حکومت لیبی ساعت‌های آخرش را می‌گذراند و تنها چند روز از حکومت رئیس جمهوری یمن باقی مانده است. این در حالی است که عرش حکومت دیگر رهبران عرب نیز به لرزه در آمده و به زودی شاهد سرنگونی دیگر رهبران کشورهای عربی نیز خواهیم بود.

تمامی کشورهای عربی انقلاب‌زده در یک چیز مشترک هستند و آن هم وضعیت اقتصادی و اجتماعی و ناتوانی دولت‌های حاکم از توزیع عادلانه عایدات نفتی میان شهروندان و راضی نگه داشتن آنها، علاوه بر آن مشترکات فرهنگی و هم‌زبانی در برخی کشورهای عربی به خصوص کشورهای عرب همسایه نظیر مصر و تونس نیز شعله‌های انقلاب‌ها را بیشتر شعله‌ور کرده و باعث شده هر دوی آنها موفقیت‌هایی را در این زمینه به دست آورند.

تا کنون وعده‌های تغییر رهبران عرب نیز تاثیری بر روند انقلاب‌ها نگذاشته است. جرجس در این باره می‌گوید: «مسئله به قدرت یا عملکرد امروزه دولت‌ها باز نمی‌گردد، مسئله بزرگتر از اینها است، مردم آزادی می‌خواهند، آزادی‌های اجتماعی.»

از هر دو یا سه شهروند عرب یک نفر جوان است و این مسئله باعث افزایش سرعت انقلاب‌ها شده است، آنها از بزرگ‌سالان حرف‌شنوی ندارند و از این که نسل‌های گذشته در برابر حکومت‌های قدیم سکوت اختیار کرده و به آنها اجازه داده هر چه خواستند انجام دهند و مردم را به استعمار خود در آورند، به شدت شکایت دارند، به همین دلیل رو به طغیان آورده‌اند و علیه رکود موجود قیام کرده‌اند.

در حال حاضر بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه نیز به جمع رهبران مورد تهدید جامعه عربی پیوسته است. در اتفاقی استثنائی و نادر در دوران ریاست جمهوری بشار اسد، صدها نفر از مردم سوریه در شهرهای مختلف این کشور به خیابان‌ها آمده‌اند و خواستار آزادی و حقوق شهروندی خود شده‌اند. تنها در شهر درعا در جنوب سوریه تا کنون 44 نفر در پی تظاهرات مردمی کشته شده‌اند.

با وجود شبکه‌های ماهواره‌ای و موبایل‌ها و پایگاه‌های اینترنتی اجتماعی قدرت رهبران عرب برای قتل عام هزاران شهروند معترض که در دهه هشتاد و نود میلادی به راحتی انجام می‌دادند بسیار ضعیف شده و آنها دیگر آن توانایی سابق برای سرکوب را ندارند.

منبع: الجزیره - رویترز    


نظر شما :