سوریه لیبی نیست اما...
دیپلماسی ایرانی: سوریه بزرگترین بحران دو دهه اخیر خود را تجربه میکند. بحرانی که متاثر از انقلابهای عربی دیگر کشورهای عربی است و همانند آنها تقاضای آزادی دارد. متاسفانه از ابتدای تظاهراتها تا کنون که نزدیک به 10 روز میشود در حدود 60 تن کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدهاند. بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه طی 11 سال حکومتش این نخستین بار است که با بحرانی به این بزرگی دست و پنجه نرم میکند. در زمان پدرش حافظ اسد، سوریه شاهد ناآرامیهای گستردهای بود. به خصوص در دهه هفتاد و هشتاد میلادی که بزرگترین آنها قیام اسلامگرایان افراطی و در راس آنها اخوان المسلمین بود که با مشت آهنین حکومت وقت متوقف شد. حافظ اسد با استفاده از تواناییهایش توانسته بود حکومت خود را بر کشور تا آخر ادامه داده و از حجم مخالفتها بکاهد و بسیاری را نیز با خود همراه سازد. حکومتی که اکنون به دکتر بشار اسد رسیده است.
به هر صورت سوریه عصر تازهای از تحرکات سیاسی و انقلابی خود را سپری میکند. هر چه باشد سوریه نیز یک کشور عربی است که تحولات عربی دیگر کشورها به ویژه مصر بر آن تاثیر مستقیم میگذارد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حرکتی که از روز جمعه 18 مارس آغاز شده، در حقیقت آغاز تحولی نو در سوریه است که امکان بازگشت به دوران قبل از آن را غیر ممکن میکند. بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه پذیرفته اصلاحاتی را در دستور کار خود قرار دهد. از جمله لغو قانون حاکمیت تکحزبی در کشور، اصلاح قانون احزاب و اجازه فعالیت سیاسی به آنها و لغو وضعیت فوق العاده. وضعیت فوق العاده در سوریه سابقه 48 ساله یعنی از سال 1963 تا کنون دارد که باعث شده سوریه به یکی از قدیمیترین کشورهای جهان در این زمینه تبدیل شود.
با این حال سوریه تفاوتهای بسیاری با دیگر کشورهای عربی انقلابزده هم دارد که باعث شده معادلات سیاسی در آن به گونه دیگری باشد. بزگترین تفاوت سوریه وجود تعدد طوایف و قومیتها است که باعث میشود این کشور از تونس، مصر و لیبی متمایز باشد. به ویژه این که جدای از مسائل سیاسی، برخی قومیتها توسط قومیتهای دیگر تحت فشار قرار میگیرند و حکومت در این میان نقش موازنه را ایفا میکند. در سوریه و در بعد اجتماعی مسیحیان، سنیها، علویها و کردها مهمترین قومیتهای این کشور را تشکیل میدهند که هر کدام علیه دیگری ادعاهای مطرح میکند و تلاش دارد که طایفه رقیب را تحت لوای خود در آورد. مثلا بشار اسد و کلا خاندان اسد متعلق به علویها هستند در حالی که بیشتر اعضای ارکان حکومت را سنیها تشکیل میدهند و حرف اول را در کشور آنها میزنند. سنیها در سوریه اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند در حالی که پس از آنها علویها، مسیحیها و کردها قرار دارند. آمار دقیقی نسبت به شمار قومیتها و طوایف اعلام نشده اما این گونه است که میگویند سنیها در سوریه اکثریتند و پس از آنها یا علویها یا مسیحیان قرار دارند. همان طور که گفته شد علویان در ارکان و رئوس حکومت حضور دارند و این باعث شده تا رابطه مسالمتآمیزی میان سنیها و علویها در کشور به وجود آید. از سویی به واسطه ادعای کردها برای اعلام استقلال از حکومتهای مرکزی منطقه، یک همپیمانی نانوشته میان سنیها و علویها در برابر کردها به وجود آمده است. در این میان مسیحیان نیز تلاش کردهاند با وضعیت موجود ساخته و به نوعی با حکومت مرکزی و همپیمانی نانوشته سنیان و علویان کنار بیایند.
ادوارد ووکر، سفیر سابق ایالات متحده امریکا در مصر در این باره میگوید: «تظاهراتی که در سوریه شاهد آن هستیم همپیمانی اجتماعی علویها که اقلیت سوریه را تشکیل میدهند با اکثریت سنی را به لرزه در آورده است. در درون حکومت سوریه افراد بسیاری هستند که نسبت به وضعیت موجود در کشور اعتراض دارند و خواستار اعمال آزادیهای سیاسی و اصلاحات اقتصادی در کشورند.»
وی در ادامه مدعی میشود که علویها اقلیت مکروهی در سوریه هستند و در صورتی که قدرت از دستشان خارج شود و حکومت را به انقلابیون واگذارند ممکن است یکی از مهمترین پشتوانههای سیاسی – اجتماعی خود را از دست بدهند.
یکی از مسائلی که باعث ناراحتی و خشم تظاهرکنندگان به خصوص اهالی درعا در جنوب سوریه که اکثریت آن را اهل تسنن تشکیل میدهند، شده، انتخاب نخبگانی از علویان که رابطه بسیار نزدیکی با خانواده اسد دارند برای کنترل و اداره مناطق سنینشین است. یک دیپلمات فعال اروپایی در سوریه در این باره به رویترز میگوید: «در بیشتر مناطقی که سنیها در راس امورند نخبگان علوی امور را در دست دارند. در حالی که علویها در کشور در اقلیتند اگر چه آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد ولی در بسیاری از مکانهای اجرایی حضور آنها پررنگ است و این باعث ناخرسندی اکثریت سنی شده است.»
وی تاکید میکند، البته این بدان معنا نیست که سنیها امور را در اختیار ندارند، سازمان امنیت، بخش اعظمی از ارتش و بسیاری از ارکان دیگر نظام در اختیار سنیها است، علویها حتی هیچ گاه مذهب خود را ابراز نمیکنند و حتی تلاش دارند برای جلوگیری از هر گونه تنشی آداب سنیها را رعایت کنند ولی به هر حال به دلیل نبود آزادی سیاسی، مطالبات سنیها بالا رفته است.
از سوی دیگر بحث مداخلات خارجی نیز در سوریه در صورت تداوم و افزایش ناآرامیها و تظاهرات در این کشور مطرح شده است. اکثر تحلیلگران مداخله خارجی در سوریه را بعید میدانند و میگویند که پیشبینی نمیشود جامعه غربی تعاملی مثل لیبی با سوریه انجام دهند. به خصوص این که رابطه بسیار نزدیکی میان حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان وجود دارد و غربیها حاضر نمیشوند با دخالت مستقیم خود در سوریه منطقه را به مخاطره بیندازند. به خصوص این که این نوع مداخله میتواند باعث تغییر مسیر انقلابهای عربی شده و چیزی مغایر با آنچه تصور میشود، رقم بزند.
کریم امیل بیطار، پژوهشگر مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک در پاریس به پایگاه خبری القدس میگوید: «سوریه مهمترین همپیمان ایران در جهان عرب محسوب میشود و سرنگونی نظام حاکم بر آن عواقبی برای حزب الله و حماس در بر خواهد داشت. گمان نمیکنم که قدرتهای بزرگ منطقهای حاضر شوند که ضربهای به این بزرگی در منطقه به وجود آید.»
درباره این که اختلافهای قومی و مسائل طایفهای باعث شود که خارجیها فکری برای مداخله نظامی در سوریه کنند نیز شبهات بسیاری وجود دارد. فیصل ایتانی، نایب رئیس اداره پیشبینیها خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه اکزولسیو آنالیزز در ایتالیا در این باره میگوید: «شاید روزی مسائل به گونهای پیش رود که کشورهای غربی جرات کنند و بخواهند به سوریه حمله کنند ولی قطعا چنین حملهای مخاطرات بسیار سنگینی در برخواهد داشت. این که درگیری میان اقلیت و اکثریت وجود دارد، چیز تازهای نیست، این درگیری از قبل هم وجود داشته ولی اقوام به نوعی با هم کنار آمده بودند. اما اگر بنا باشد اعتراضها و ناآرامیها همچنان ادامه داشته باشند بیشک اوضاع از وضعیت فعلی هم وخیمتر خواهد شد و گمان هم نمیکنم ارتش سوریه توانایی لازم برای محافظت از وضعیت و نظام فعلی را تا آخر داشته باشد.»
وی همچنین تاکید میکند، نظام سوریه تلاش دارد تا با دادن یک سری وعدهها از جمله لغو وضعیت فوقالعاده که از سال 1963 برای کشور وضع شده و طولانیترین وضعیت فوقالعاده را در جهان عرب رقم زده، اوضاع را آرام کند. ولی نباید فراموش کرد که هر گونه عقبنشینی بدین معنا است که پایان نظام نیز نزدیک شده است. چرا که با آزادی زندانیان سیاسی و دادن اجازه به فعالیت آزادانه مطبوعات نظام دیگر نمیتواند آن سلطه و بسط کامل قدرت را همانند سابق داشته باشد و این میتواند در نهایت به فروپاشی آن منتهی شود.
حکومت بشار اسد، روز شنبه 26 مارس دستور به آزادی 260 زندانی سیاسی داد.
نظر شما :