نوبت به سوريه رسيد؟
دیپلماسی ایرانی: سرانجام بهار انقلابهای عربی به سوریه، یکی از امنترین کشورهای جهان رسید تا رویای آرامش ابدی در مرکز شامات عربی به هم بریزد. بشار اسد، رئیس جمهوری جوان سوریه که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل عرب، آرامترین و باهوشترین رهبر فعلی جهان عرب یا بهتر بگوییم جهان قدیم عرب است، چند روزی است که خواب خوش ندارد. شبها کابوس تظاهرات میبیند و صبح که از خواب بر میخیزد رویای خود را تعبیر شده مییابد.
سوریه سرزمین شعر و ادب و فرهنگ عربی و یکی از کهنترین کشورهای آسیا و سواحل دریای مدیترانه میخواهد مجددا طرحی نو در دنیای عرب جدید در اندازد. در دنیایی که تحولات مصر و تونس و لیبی و یمن و بحرین هر کدام میروند تا مکتب و سلوک سیاسی تازهای را برای جهان عرب رقم بزنند، سوریه نیز میخواهد برای خود صاحب مکتب و فکری جدید باشد. آنچه در این جا میگذرد تفاوت چندانی با دیگر کشورهای عربی ندارد. خواستهها نیز چندان با خواستههای دیگر مردم عرب متفاوت نیست. اگر چه برخورد حکومت با معترضان این جا نیز مشت آهنین بود ولی در مقایسه با دیگر جمهوریهای عربی نیمنگاهی به خواستههای آنها کرد و همان ابتدا دستور به انجام اصلاحات داد تا شاید از حجم اعتراضها کاسته شود. اگر حالت فوقالعاده در الجزایر پس از 20 سال و پس از هفتهها درگیری معترضان با مردم و در مصر پس از 30 سال و پس از 21 روز درگیری پلیس با تظاهرکنندگان لغو شد، در این جا بشار اسد یک هفته نگذشته متوجه لزوم اصلاحات شد و دستور به لغو آن داد و پس از آن نیز دستور بازنگری قانون احزاب را صادر کرد. در حالی که بازنگری در قانون احزاب در تونس و مصر پس از سرنگونی نظامهای حاکم بر آنها انجام شد. شاید قرار است سوریه زودتر از دیگر کشورهای عرب بر لزوم برخورد عقلانی با مردم پی ببرد و اجازه ندهد سرنوشتی به تلخی سرنوشت تونس و مصر و لیبی دامنگیر آن شود.
سوریه امروز مطالب بسیاری از رونامه های عربی را به خود اختصاص داده بود. از جمله روزنامه الحیات، چاپ لندن که حسام عیتانی درباره آن مفصل نوشت. عیتانی در ابتدای یادداشت خود آورده است: حکومت سوریه به جای پاسخ گفتن به خواستههای اصلاح و تغییر مردم برخورد پلیسی با آنها را انتخاب کرد. مردم سوریه میخواستند یک تحرک مسالمتآمیز داشته باشند اما برخورد پلیس با آنها به اندازهای خشن بود که دهها کشته در کمتر از یک هفته از آغاز تظاهرات برجای گذاشت.
نویسنده در ادامه یادداشت خود مینویسد: نمیتوان گفت تظاهرات در دیگر کشورهای عربی مباح است و در سوریه حرام. نمیتوان گفت مردم در کشورهای موسوم به کشورهای اعتدال مثل مصر و اردن و بحرین حق اعتراض علیه حکومت را دارند و میتوانند دست به تظاهرات بزنند و دولت حق ندارد آنها را سرکوب کند ولی در کشوری مثل سوریه که داعیه مبارزه با اسرائیل دارد نباید تظاهرات صورت بگیرد. دیگر در عصر ارتباطات و آزادی اطلاعات همه جوانان و نسلهای تحصیلکرده با هم در ارتباطند. حال حاکمان عرب چه بخواهند چه نخواهند. وقتی که کشوری مثل مصر که آن را قویترین کشور عربی میدانند در برابر دموکراسیخواهی و مطالبات حقوق اساسی شهروندان مجبور میشود که عقب نشسته و خواستههای آنها را بپذیرد، سوریه نیز نمیتواند خود را از این قاعده مستثنی بداند. نباید همانند جریان 14 مارس سطحی به امور نگاه کرد. زمانی که در مصر حسنی مبارک مشغول قلع و قمع مردم بود، این جریان در مقالههای مختلف خود حسنی مبارک را پیروز میدان بحرانهای مصر معرفی میکرد در حالی که چند روز پس از این تحلیلهای بیمایه نظام دیکتاتوری مبارک سرنگون شد.
نویسنده سپس مینویسد: میان انقلابهای جاری عربی هیچ تمیز و استثنایی نمیتوان قائل شد. این درست است که کشورهای عربی همگی مثل هم نیستند و تفاوتهای بزرگی در بسیاری موارد با یکدیگر دارند اما مشابهتهایی در بسیاری موارد نیز با هم دارند که اتفاقا همین شباهتها باعث سرنگونی نظامهای حاکم بر آنها میشود. شباهتهایی نظیر استبداد، نظام تک حزبی، فساد، بستن جامعه از ترس این که مبادا نسلها برای آینده طرحی بریزند، سوء استفاده از شعارهای بزرگ صرفا برای حفظ قدرت یا سوء استفاده از نگرشهای عمومی جامعه برای ممانعت از ابراز عقیده و آزادی بیان عموما مواردی است که در اکثر کشورهای عربی دیده میشوند.
در انتهای یادداشت روزنامه الحیات میخوانیم: البته نباید سوریه به سرنوشت صدام دچار شود. اگر چه بسیاری از رفتارهای حزب حاکم در این کشور با حزب بعث عراق شباهتهایی دارد ولی بسیاری از سوریها بر این نکته تاکید دارند که نباید سوریه به سراشیبی راه صدام حسین بیفتد. اکنون این نقل قول بسیار از دهان این و آن شنیده میشود که تحرکات مردمی سوریه در حقیقت امتحان جدیدی برای نظام حاکم بر این کشور محسوب میشود. سادهترین کار این است که حکومت اشتباهات حکومتهای سرنگون شده عربی را مرتکب نشود و پای میز مذاکره با مخالفان بنشیند. این صحیح که باید فضای امن کشور به هم نخورد، ولی نظام باید در سایه همین فضا به پای صحبتهای مخالفانش بنشیند و خواستههای آنها را مورد توجه قرار دهد. تظاهرکنندگان چیزی جز آزادی نمیخواهند. این سادهترین و کمترین خواسته انسانی آنها است. اما درسی که از تظاهرات اخیر سوریه در شهر درعا گرفته میشود این است که بازگشت به فضای قبل از 15 مارس برای سوریه غیر ممکن است.
نظر شما :