ایران را فراموش نکنید!
دیپلماسی ایرانی: با ایران چه کنیم؟ پرسشی تکراری و البته همچنان بی پاسخ! دولتمردان غربی مدتهاست در حاشیه تمامی نشستها و در تمامی دیدارهای دیپلماتیک حتی هنگام صرف شام با یکدیگر بحث پرونده هستهای تهران را به میان میکشند. مقوله ای که قریب به سه سال است دولت باراک اوباما در مسیر حل و فصل آن قدم گذاشته اما هنوز دولتمردان غربی بر همان نقطه نخست ایستاده اند. موسسه تحقیقاتی هریتیژ در تازه ترین نگاه به ماجرای پرونده هستهای ایران مینویسد:
دولت ایران در زمره کشورهایی بود که بیشترین منفعت را از ناآرامیها در مصر از آن خود کرد. آنچه در تونس و به تبع آن در مصر رخ داد در حقیقت نگاه عمومی از پرونده هستهای ایران را منحرف کرد. تهران پس از نشست ژنو و استانبول همچنان از پاسخ دادن به مطالبههای غرب سر باز زد و در اثتای تصمیم گیریهای غرب برای تنبیه ایران بود که موجی از خیزشهای عمومی در خاورمیانه به راه افتاد. اکنون با آنچه در مصر رخ داد و رفتن حسنی مبارک، بسیاری از تحلیلگران گمان میکنند که بازی در خاورمیانه به نفع ایران تغییر کرده است. شاید این تصور به داخل ایران هم سرایت کرده و اکنون دولتمردان این کشور مطمئن هستند که وقت بیشتری برای تغییر تاکتیک در پرونده هستهای در اختیار دارند.
نویسنده این گزارش در ادامه مینویسد: دولت باراک اوباما باید اندک اندک در مسیر جلب مجدد توجه به پرونده هستهای ایران قرار بگیرد. کاخ سفید باید اهرمهای فشار بر تهران را افزایش دهد.
شکست در استانبول
هریـتیژ در ادامه به سنت تمامی رسانههای غربی تاکید دارد که ایران در پرونده هستهای از خود تمایلی برای برون رفت از بن بست نشان نمیدهد. اواخر ماه ژانویه بود که نماینده هستهای ایران در استانبول ترکیه با نمایندگان اروپا و گروه پنج به اضافه یک دیدار کرد .در این دیدار نماینده ایران در ابتدای بحث، شروطی را برای ادامه مذاکرات مطرح کرد. اصلیترین شرط تهران هم پایان یافتن تمامی تحریمها بود. سکوت غرب در برابر این درخواست هم منجر به عدم ادامه یافتن بحث شد. البته طرف ایرانی پیش از آغاز رسمی این مذاکرات هم تاکید کرده بود که برخورداری از انرژی صلح آمیز هستهای در حقیقت حق این کشور است. غرب در این نشست طرح ارائه شده به این کشور در سال 2009 میلادی را هم با سردی مورد بحث و بررسی قرار داد. بر اساس این طرح، تبادل سوخت میان تهران و کشوری ثانی عملی خواهد شد. ایران بخشی از اورانیوم غنی سازی شده خود را که مورد ادعای غرب است به کشوری ثانی تحویل داده و در ازای آن اورانیوم مورد نیاز برای ایزوتوپهای پزشکی را دریافت خواهد کرد.
هریتیژ در ادامه مینویسد: باراک اوباما نه تنها نباید تحریمها علیه تهران را کاهش دهد بلکه باید با شدت بیشتری این تحریمها را تشدید کند. بسیاری از تحلیلگران و البته سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل ادعا میکنند که حمله ویروس استاکس نت به تاسیسات هستهای ایران در حقیقت بر زمانی که غرب برای مهار این برنامه در اختیار دارد، افزوده است. با این همه نباید بر روی این بازی زمانی حساب باز کرد.
هریتِژ در ادامه مینویسد: ایران در حال حاضر اورانیوم مورد نیاز برای تولید حداقل دو بمب هستهای را در اختیار دارد. بر اساس آخرین گزارشهای رسیده از فدراسیون دانشمندان آمریکایی، با توجه بر افزایش تعداد سانتریفیوژهای در اختیار ایران، ظرفیت غنی سازی این کشور سیر صعودی خود را طی کرده است. از انجا که تحریمها علیه ایران تا حدودی منجر به افزایش بهای نفت شده است، باید بر حجم تحریمهای مالی علیه تهران افزوده شود. تهران روزانه دو میلیون بشکه نفت صادر میکند. بر اساس آخرین آمار رسیده، ایران در فاصله ژانویه تا نوامبر 2010، 64 میلیار دلار از فروش نفت درآمد زایی داشته است. این رقم 11 میلیون برابر کل درآمد نفتی ایران در سال 2009 میلادی است. هریتیژ در ادامه مینویسد: ایران برای پیشبرد پیشرفتهای اقتصادی و نظامی خود به شدت به درآمد حاصل از فروش نفت نیازمند است. تحریم ایران قیمت نفت را بالا برده و همین مساله به شکل غیرمستقیم بر درآمد ایران تاثیر گذاشته است. ذات تحریم اما زمانی معنا دارد که ایران از منظر اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک در مضیقه کامل قرار گیرد. دولت در ایران تنها زمانی دست از برنامه هستهای خود برخواهد داشت که تبعات تحریمها را خلاف شریان حکومت خود بداند.
هریتیژ در ادامه به نکاتی اشاره میکند که دولت رئیس جمهوری چهل و چهارم باید برای تحت فشار قرار دادن ایران به آنها متوسل شود:
1. تلاش برای تصویب قطعنامههای بیشتر: ایران در نشست استانبول تاکید کرد که تحریمها در حقیقت مانعی بر سر راه دستیابی به توافقنامه ای جامع و پایدار است. با این وجود امریکا باید بر خلاف اظهارنظر تهران حرکت کرده و تحریمها را شدت بیشتری بخشد. تلطیف تحریمهای ایران در نهایت میتواند این تصور عمومی را ایجاد کند که ایرانیها در مسیر خود موفق شده اند. در شرایط فعلی جامعه جهانی به قطعنامه جدید بین المللی نیاز دارد.
2. توسل به تحریمها یکجانبه علیه ایران: بیشک روسیه و چین باز هم در مسیر مقابله با تحریمهای جدی بین المللی قرار خواهند گرفت. در این فضا ایالات متحده باید به اعمال تحریمهای یکجانبه دست بزند. هند، پاکستان، ترکیه و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس باید از سوی واشنگتن برای اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران تحریک شوند. بخش انرژی و تکنولوژی تهران باید تحت شدید ترین تحریمها قرار گیرد. صادرات محصولات پتروشیمی به تهران هم باید از سوی متحدان ایالات متحده متوقف شود.
3. تصویب تحریمهای بیشتر در کنگره: با وجود تصویب بخشی از تحریمها علیه ایران در کنگره ایالات متحده، هنوز فضای بسیاری برای تحت فشار قرار دادن ایران باقی مانده است. واشنگتن باید تمامی کمپانیهایی که با تهران وارد معامله از هر قسمیشده اند را در خاک خود ممنوع المعامله کند.
4. در منگنه قرار دادن چین: در سالهای اخیر چین بر حجم تجارتهای خود با ایران افزوده است. در حال حاضر رقم سرمایه گذاری چین در بخش انرژی ایران به 100 میلیارد دلار رسیده است. ایالات متحده باید با شدت بیشتری با چین برخورد کرده و یادآوری کند که تمامی کمپانیهایی که با ایران وارد معامله شوند در حقیقت مورد جریمههای سنگین بین المللی قرار خواهند گرفت.
هریتیژ در حالی این پیشنهادهای چهار گانه را به سران کاخ سفید داده که عملا در سالهای گذشته ایران هدف تمامی این قبیل تحریمها قرار گرفته اما هنوز ناکامیهای غرب در مهار برنامه هستهای این کشور ادامه دارد.
نظر شما :