مجله هفته/ نگاه خريدارانه به مطبوعات

۲۹ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۹:۴۱ کد : ۱۰۳۶۷ اخبار اصلی
در صفحه \\"نگاه خريدارانه به مطبوعات\\" که جمعه‌ها پيش رويتان قرار مى‌گيرد، مقالات و يادداشت‌هاى مهم روزنامه‌هاى کشورمان را که در طول هفته منتشر شده اند از نظر مى‌گذرانيم.
مجله هفته/ نگاه خريدارانه به مطبوعات

گذشته ايران تبديل به آينده خاورميانه خواهد شد

"تبعيد آمريکا به حاشيه" عنوان يادداشت روز شنبه روزنامه‌ کيهان است که در آن پيش بينى شده است "گذشته ايران تبديل به آينده خاورميانه خواهد شد."

مهدى محمدى مى‌نويسد: اين بحث که آيا انقلاب مردم مصر و پيش از آن انتفاضه مردم تونس، يک حرکت اسلامى ‌است و از انقلاب اسلامى ‌مردم ايران و نظامى‌که 30 سال است بر مبناى آن پايه گذارى شده الگو گرفته اگرچه بسيار کليدى است ولى جاى بحث و جدل چندانى ندارد. روشن است که مردم مصر و تونس براى آغاز حرکت نياز به يک عامل بسيار نيرومند برانگيزاننده در ذهن خود داشته اند و پس از آغاز حرکت هم براى آنکه رنج‌ها و فشارهاى ناشى از مبارزه با ديکتاتورهايى بى رحم را تاب بياورند محتاج آن بوده اند که دائما به مدلى آرمانى در ذهن خود مراجعه کنند. ترديدى نيست که خشم ناشى از سيطره چند دهه اى خودکامگى و تحقير بى امان توده‌ها از جانب ديکتاتورهاى متکبر و البته فرومايه، انگيزه اى مهم در اين ميان بوده است اما تاريخ معاصر به ياد ندارد که گرسنگى و رنج اقتصادى يا طلب زندگى مرفه بى آنکه يک ايدئولوژى محکم آن را پشتيبانى کند، باعث شعله ور شدن يک انقلاب شده باشد. نگاهى به ابعاد حرکتى که اکنون در مصر آغاز شده و در شرف به نتيجه رسيدن است جاى شبهه اى باقى نمى‌گذارد که خيزشى چنين عظيم را جز نيروى ايمان و باور دينى نمى‌تواند به وجود بياورد و به پيش ببرد.

علت اصلى سرخوردگى و نارضايتى‌ مصر از مبارک

روزنامه تهران امروز در 23 بهمن گزارشى از يک ميزگرد ويژه بررسى تحولات خاورميانه با حضور على بيگدلى، حجت الله جودکى، على شيرى و سيد کاووس سيد امامى ‌منتشر کرد که "خيزش عليه استبداد، فساد و اقتدارگرايى" نام داشت.

کاووس سيد امامى‌در بخشى از اين نشست مى‌گويد: در مورد اينکه مردم خواستار رفتن مبارک شده‌اند بايد از خودمان بپرسيم که ريشه اين در چه هست، در مبارک چه هست که مردم مصر را تا اين درجه خشمگين کرده است و ايشان را به‌نقطه کانونى تمام اعتراضات جمعى فارغ از گرايش‌هاى فکرى و ايدئولوژيکى و مسلکى تبديل کرده است. به‌نظر من اين سوال اصلى است که چرا اين همه خشم متوجه يک نفر شده است؟ من فکر مى‌کنم مى‌توانيم اين وضع را مقايسه کنيم با وضعى که در زمان انقلاب در ايران بود و سرشکن شدن خشم و نفرت مردم عليه يک شخص. در پاسخ مى‌شود گفت که سال‌هاست مبارک به‌صحنه‌گردان فردى عرصه سياسى مصر تبديل شده و هر آنچه که در مصر اتفاق مى‌افتد فارغ از اينکه چه نهادهاى سياسى وجود دارد، تبديل به يک بازى يک نفره شده است. در نتيجه تمام سرخوردگى و نارضايتى‌هايى که در مردم مصر تجمع پيدا کرده و بخش عمده‌اى از آن هم نارضايتى اقتصادى است، نهايتا در يک فرد سرشکن شده. ..

وى مى‌افزايد: مى‌دانيم که در مصر مدت‌هاست که احزاب سياسى امکان فعاليت آزاد را ندارند. مهم‌ترين جنبش سياسى مصر که جنبش اخوان‌المسلمين است مرتب در معرض آزار و اذيت رژيم مصر بوده است و بسيارى از رهبران اخوان را به‌زندان انداختند، به‌طور مداوم آنها را تحت فشار مى‌گذارند و امکان حضورشان را در انتخابات سلب مى‌کنند. انتخاباتى هم که در مصر برگزار مى‌شود عمدتا انتخابات نمايشى، صورى و در جهت حفظ حاکميت موجود است. بنابراين نارضايتى‌هاى مختلف و با هر مبنايى در مصر سرشکن مى‌شود روى يک فرد. معنى اينکه مبارک بايد برود همين است. اولين گام در پيدا کردن يک راه حل براى مصر هم، رفتن مبارک است.

انتقاد از علماى الأزهر
روزنامه جمهورى اسلامى ‌در سرمقاله 24 بهمن خود با عنوان "مردم مصر و شعار "الشعب يريد اسقاط النظام" به بررسى اوضاع آينده مصر و روزهاى بعد از استعفاى حسنى مبارک مى‌پردازد. اين روزنامه مى‌نويسد: براى تحقق شعار "الشعب يريد اسقاط النظام" مردم مصر بايد با هوشيارى کامل در صحنه بمانند و با تجديدنظر بنيانى در قانون اساسى و نظارت کامل بر انتخابات، راه را بر نفوذ بيگانگان ببندند. وجود احزاب متمايل به شرق و غرب نيز از مشکلات مردم مصر در اين مرحله است. مردم مصر فقط در صورتى که فريب اين قبيل احزاب را نخورند و با تکيه بر اعتقادات اسلامى ‌خود زيرساخت سياسى کشور را پايه ريزى کنند مى‌توانند به استقلال و آزادى مورد نظر خود برسند. جريان‌هاى افراطى موجود در جهان عرب نيز قطعاً براى مسلط شدن بر مصر دندان تيز کرده‌اند. مردم مصر فقط با هوشيارى کامل است که مى‌توانند مانع بلعيده شدن قدرت و حکومت کشورشان توسط جريان‌هاى افراطى شوند. اين جريان‌ها هر چند در ظاهر شعارهاى زيبائى بر زبان دارند، اما باطنى وابسته‌تر از ديکتاتور مصر به قدرت‌هاى فاسد بين‌المللى دارند و جز بدنام کردن اسلام کار ديگرى از آنها بر نمى‌آيد. حيف است که مصر بعد از رها شدن از يوغ فرعون، به کام افراطيونى برود که احکام نورانى اسلام را ملعبه قدرت پرستى‌هاى خود قرار مى‌دهند و چهره پاک دين خدا را مشوه مى‌نمايند.

نويسنده اين مطلب نگاهى انتقادى به موضع گيرى و عملکرد شيوخ الازهر داشته و مى‌افزايد: انتظار اين بود که شيخ الازهر و علماى دانشگاه الأزهر پيشگام مبارزات ضد ديکتاتورى مى‌بودند و در تظاهرات 18 روز مردم مصر پيشاپيش صفوف مردم حرکت مى‌کردند و مديريت اعتراضات ميدان التحرير را به دست مى‌گرفتند تا امروز که دوران ساختن مصر آزاد شروع شده است علماى الأزهر بتوانند نقش تعيين کننده‌اى در شکل دادن به آينده حاکميت مصر داشته باشند.

نگاه منفى دولتمردان به موضوع تحزب

در همان روز روزنامه مردم سالارى سرمقاله خود را به "انتخابات استانى و مخالفت با احزاب" اختصاص داد. کيان راد در اين مطلب با اشاره به مخالفت دولت با استانى شدن انتخابات مى‌نويسد: على رغم آنکه در اصل 26 قانون اساسى جمهورى اسلامى ‌ايران به صراحت از تشکيل حزب و عضويت در آن ياد شده، اما برخى شخصيت‌هاى سياسى از جمله دولتمردان کنونى به صراحت با احزاب مخالفند و عدم وابستگى خود به احزاب را افتخارى براى خود مى‌دانند. اين در حالى است که حزب گرايى نه تنها موضوعى منفى نيست بلکه حتى در انديشه بزرگان انقلاب اسلامى ‌نيز به صراحت بر حزب گرايى و تشکل گرايى تاکيد شده است. اما به دليل نگاه منفى دولتمردان به موضوع تحزب، هرگامى‌که در راستاى توسعه حزب گرايى در کشور برداشته شود با موانعى مواجه مى‌شود. آخرين نمونه از اقدامات مثبت در جهت رشد تحزب درکشور، استانى شدن انتخابات است که کشور را به سمت انتخابات حزبى و درنظر گرفتن مصالح کلان جامعه به جاى منافع منطقه اى سوق مى‌دهد. اما طرح نمايندگان مجلس براى استانى شدن انتخابات روز گذشته با واکنش وزيرکشور مواجه شد.

انتظار از ترکيه براى خشکاندن ريشه پان ترکيسم

روزنامه قدس 24 بهمن در مطلبى با عنوان "ديپلماسى جديد در روابط تهران- آنکارا "به قلم غلامرضا قلندريان آورده است:‏ عمده ترين مسأله امنيتى ميان دو کشور را مى‌توان در فعاليت‌هاى پژاک مورد ملاحظه قرار داد که در اين مسأله با هم همکارى‌هايى را نيز انجام داده اند. به واقع نداشتن پايگاه مشخص اپوزيسيون دو کشور در خاک ديگرى، سبب ارتقاى همکارى‌هاى امنيتى دو طرف شده است. همچنين، اتفاق نظر دو کشور در مسأله اکراد (همراه با سوريه) را نيز مى‌توان در اين چارچوب مورد توجه قرار داد.

نويسنده اين مطلب مى‌نويسد: از مسئولان ترک انتظار مى‌رود در راستاى محدودسازى و در صورت امکان خشکاندن ريشه ايده‌هاى پان ترکيسم در محافل روشنفکرى و آکادميک ترکيه، اهتمام جدى به خرج دهند تا سوژه ياد شده به عنوان يکى از مؤلفه‌هاى واگرايى در مناسبات دو دولت مسلمان که بالاترين سطح رابطه را تجربه مى‌کنند، مطرح نگردد.

حکومت‌ها جملگى ناپايدارند

روزنامه مردم سالارى در سرمقاله 26 بهمن خود با عنوان "زين به پشت!" نوشته على ودايع با اشاره به سقوط ديکتاتورى‌هاى بن على و مبارک در تونس و مصر، به اجتناب ناپذيرى سقوط همه رژيم‌هاى مستبد پرداخته و مى‌نويسد: تاريخ گواهى مى‌دهد که حکومت‌ها جملگى ناپايدارند و عمر آنها زودگذر که يک به يک سقوط کردند و سقوط خواهند کرد اما علت اين نابودى‌ها بى دليل نبوده است. از ديدگاه قرآن کريم شکوه و سقوط حکومت‌ها دلا يل روشنى دارد. قرآن براى عبرت گرفتن انسان‌ها از حوادث تاريخى تاکيد کرده است و از سرنوشت پيشينيان آينه اى در مقابل ديدگان انسان‌ها قرار داده تا درس زندگى آموزند و قرآن روايت مى‌کند در داستان‌هاى فرعون‌ها و ستمگران چگونه طغيان کردند و استکبار پيشه گرفتند اما سرنوشتى يکسان پيدا کردند.

در اين مقاله مى‌خوانيم: حاکمان برخى کشورهاى مسلمان که خود را پيرو قرآن مى‌دانند کمتر به تابلوى روشنى که ارائه شده توجه کردند تا رهسپار سرنوشت فرعون شوند. حاکمان اين کشورهاى مسلمان فراموش کردند جباران تمام سرمايه قدرت و مقام خود را نهادند و رفتند به عنوان مجرمين سرافکنده تاريخ تا در امواج خروشان نيل هلاک شوند و رهسپار دوزخ شوند... خداوند در سوره دخان با صراحت از اين گروه از انسان‌ها سخن مى‌گويد و در سرنوشت آنها مى‌گويد نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و به آنان مهلت داده نشد و مستضعفان آن زمان را از عذاب ذلت بار نجات داديم، از چنگال فرعون که سربه طغيان گذاشته بود. برخى از حاکمان و ستمگران گمان مى‌برند که با گذشت قرن‌ها برخى سخنان رنگ نخوت مى‌گيرد ولى همه آنها غافل اند از اين که سنت‌هاى پروردگار در جهان و سرنوشت آدمى‌به برهه خاص اختصاص ندارد همانا «لن تجدلسنت الله تبديلا»

رابطه ايران با مصر منوط به برگزارى انتخابات آزاد در مصر است

روزنامه تهران امروز در گفتگو با سيف الرضا شهابى به بحث درباره تحولات مصر پس از سقوط حسنى مبارک و احتمال برقرارى رابطه ايران با اين کشور پرداخته است. در اين مطلب مى‌خوانيم: به‌ نظر مى‌رسد بخش عمده‌اى از مشکلى که آقاى مبارک با آن مواجه شد از انتخابات پارلمانى ماه نوامبر گذشته اين کشور شروع شد که حزب حاکم چنان بسته عمل کرد که مجال به احزاب و گروه‌هاى مخالف نداد که در انتخابات به موفقيت‌هاى نسبى دوره‌هاى گذشته دست پيداکنند. انتخابات اخير از دو جهت به ضرر مبارک تمام شد؛ ازيک‌سو مردم مصررا به خشم آورد تا آنجا که بايد بگوييم جرقه انقلاب مصر از انتخابات اخير زده شد واز ديگرسو غربى‌ها که به‌دنبال دموکراسى کنترل شده و نيم بند هستند را به اين نقطه رساند که احتمالا حکومت مبارک جوابگوى مطالبات آنها نيست ولازم است يا گوش مبارک پيچانده شود يا تغيير پيداکند.

شهابى در بخش ديگرى از مصاحبه، روابط آينده ايران و مصر را با گذشت بيش از سه دهه قطع روابط اين گونه ارزيابى مى‌کند: اگر انتخابات آزاد {در مصر} برگزارشود و نيروهاى ملى و اسلامى ‌در پارلمان و دولت آينده قراربگيرند احتمال برقرارى رابطه زياد است. با توجه به اينکه در سال‌هاى گذشته تهران اظهارعلاقه به برقرارى رابطه کرد متاسفانه حکومت مبارک بهانه مى‌آورد. حتى آقاى احمدى‌نژاد اعلام آمادگى کرد که دولت مصر جواب مثبت نداد و ظاهرا آمريکايى‌ها به او اجازه نمى‌دادند واگر افرادى نظير عمرسليمان در راس قدرت باشند ضريب احتمال برقرارى رابطه کمتر است.


نظر شما :