مصر پس از مبارک

۱۱ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۴:۳۵ کد : ۱۰۱۶۸ باشگاه خوانندگان
يادداشتى از داود احمدزاده در مورد حوادث اخير مصر
مصر پس از مبارک

ديپلماسى ايرانى: اهميت مصر بر کسى پوشيده نيست، مصر به عنوان يکى از بزرگترين کشورهاى خاورميانه در تحولات منطقه به ويژه شمال افريقا تاثير بسزايى داشته و به اعتقاد برخى از انديشمندان مصر، انسان را به ياد دنياى قديم مى‌اندازد از اين رو به گفته تيرى دوژان قلب جهان عرب در قاهره مى‌تپد.

ولى اين روزها خشم مردم گرسنه مصر همچون رود نيل طغيان کرده و عرصه را بر حکومت ديکتاتور مصر تنگ تر کرده است. زمانى از مصر به عنوان محور ثبات و تامين امنيت منطقه ياد مى‌شد غرب به رغم داعيه اعاده دموکراسى و گسترش استانداردهاى مدنى همواره از متحد خويش در خاورميانه حمايت مى‌کرد دليل آن هم روشن بود مصر به عنوان نخستين کشور عربى – اسلامى‌ قبح رابطه با رژيم صهيونيستى را شکست و پس از عقد قرارداد کمپ ديويد تعهد داد که مساعى خويش را براى گسترش صلح در منطقه به کار گيرد.

حسنى مبارک که وارث دولت‌هاى قبلى يعنى ناصر و سادات است در مواجهه با پديده‌هاى مختلف اجتماعى و سياسى تلاش کرد بخشى از تجربه دوران ناصر به همراه بخشى از عملکرد دوران سادات را در چارچوب مدل تلفيقى بکار گيرد. به نحوى که سياست‌هاى زمان ناصر در خصوص رويکرد امنيتى و اقتدار وى را تداوم بخشيد.

در بخش ديگر با گسترش روابط با غرب در حوزه‌هاى سياسى و اقتصادى به عنوان عامل اجراى سياست‌هاى غرب در منطقه خود را مطرح نمود. از سوى ديگر مبارک با سرکوب مخالفين خود و به ويژه بازداشت رهبران قديمى‌ تلاش کرد در طول سى سال حزب دمکراتيک ملى به عنوان تنها گزينه موجود براى تداوم قدرت در مصر مطرح سازد. بنابراين در سيستم ديکتاتورى و تک حزبى مبارک هيچ يک از احزاب مخالف نمى‌توانستند حزب حاکم را از قدرت ساقط و خود را جايگزين آن سازند.

زمينه‌هاى انقلاب و تداوم ناآرامى ‌در دوره سه ساله حکومت مبارک به ويژه در ده سال اخير پس از انتخابات 2005 هموار بود. گرچه در دوره انتخابات 2005 با ايجاد فضاى نيمه باز و اعطاى برخى آزادى‌هاى محدود براى مخالفين مبارک تلاش نمود که با جذب مخالفين خود به ويژه اخوان المسلمين همچنان قدرت خويش را در مصر حفظ نمايد.

با اين وجود نتايج انتخابات 2005 براى شخص مبارک بسيار نگران کننده بود به طوريکه اخوان المسلمين به عنوان ريشه دارترين جنبش اجتماعى – دينى در منطقه توانست با کسب 85 کرسى از پارلمان خودرا به عنوان قدرتمندترين گروه مخالف حزب حاکم دمکراتيک ملى مطرح سازد.

تجربه تلخ انتخابات 2005 مبارک را بر آن داشت که در انتخابات پارلمانى 2010 امکان حضور و شرکت مخالفين دولت از جمله به گروه اخوان المسلمين داده نشود و انتخابات در فضاى امنيتى و گسترش خشونت‌هاى خيابانى همراه با دستگيرى گسترده رهبران اخوان المسلمين برگزار شود که در سايه تقلب آشکار حزب حاکم در دو نوبت توانست خود را برنده اين رقابت‌ها معرفى نمايد. مبارک کار را تمام شده مى‌دانست، لذا در پى آماده سازى مقدمات موروثى نمودن حکومت در خاندان خويش از طريق مطرح ساختن جمال (فرزند خويش) براى رياست جمهورى 2011 بودو به رغم برخى از اعتراضات نرم غرب نسبت به عدم رعايت آزادى بيان و عدالت اجتماعى خطر آنچنانى را حس نمى‌کرد.

با اين اوصاف همگان انتظار خروش خشم ملت ستمديده نيل را داشتند، ملتى که به سرزمين گرسنگان معروف شده و در خود قاهره از18 ميليون جمعيت 10 ميليون زير خط فقر با متوسط دو دلار در حاشيه‌هاى شهر حتى در قبرستان‌ها زندگى مى‌کنند. با اين وجود با شعله‌ور شدن انقلاب در تونس، مصر در بين کشورهاى مستعد براى قيام بود، لذا بافت جمعيتى و بيکارى گسترده و نبود آزادى بيان و عدالت اجتماعى، جوانان مصرى را بر آن داشت تا با حضور در خيابان‌هاى قاهره و در شهرهاى مهم شعار مرگ بر ديکتاتور سر دهند و سرنگونى وى را طلب کنند.

وضعيت در مصر به شدت بحرانى گشته است و تحولات سياسى و اجتماعى از سوى مراکز مختلف امنيتى جهان و رسانه‌ها دنبال مى‌شود. در اين ميان پس از خروج احتمالى مبارک از مصر و تسليم شدن وى به خواسته‌هاى مردم مى‌توان گزاره‌هاى ذيل را تبيين نمود :

1-      در قياس با انقلاب تونس و آنچه در مصر مى‌گذرد، بايد گفت: وجه مشترک هر دو قيام، بيکارى گسترده و فقر اقتصادى و نبود آزادى‌هاى مدنى و حاکميت نظام پوسيده ديکتاتورى است. با اين وجود بايد گفت در تعيين سرنوشت هر دو انقلاب، نقش ارتش تعيين کننده است. در مسا له تونس ارتش عملاً حمايتى از بن على زين العابدين ديکتاتور نکرد و در واقع خالى شدن پشتوانه نظامى ‌رژيم تونس را مجبور به فرار از کشور نمود. ولى در بحث مصر، هنوز واکنش ارتش اين کشور نسبت به تحولات دقيقا روشن نيست، در مصر نقش ارتش به عنوان شريک حکومت و تاثيرگذار در حزب دمکراتيک ملى بى بديل است. احتمال مى‌رود که با خروج مبارک و سقوط رژيم سرزمين فراعنه شاهد کودتاى نظامى‌در مصر باشيم. گزينه مطرح براى حکومت انتقالى مصر عمر سليمان مى‌تواند باشد چراکه وى فردى امنيتى و مسوول اطلاعات کشور، نقش کليدى در عرصه سياسى دارد. با اين وجود نبايد از واکنش مردم نسبت به اين روند غافل ماند.

2-      به نظر مى‌رسد نقش تعيين کننده در روند تحولات سياسى و اجتماعى مصر جوانان تحصيل کرده بر عهده دارند و خارج از گرايش‌هاى حزبى و سياسى، گسترش دمکراسى و حل معضل گرانى و بيکارى مخرج مشترک معترضين به وضعيت موجود است.

3-      حزب الوفد و کفايه با بررسى تحولات مصر خواستار تشکيل حکومت انتقالى در مصر شدند. از آنجا که حضور شخص البرادعى و طرفداران وى در اعتراضات (جمعيت تغيير) مشهود است نبايد از پررنگ تر شدن نقش ليبرال‌ها در حکومت آينده غافل ماند.

4-      اخوان المسلمين به عنوان ريشه دارترين حزب مخالف مبارک گرچه در روز اول اعتراض آن هم به دليل دستگيرى رهبران خود و سرکوب شديد پليسى حضور چشمگير در تحولات سياسى مصر نداشت با اين وجود به نظر مى‌رسد پس از نمازجمعه هفته گذشته و صدور بيانيه مبنى بر حمايت از اعتراضات، بار ديگر بر خواسته‌هاى قبلى پافشارى نمايد البته اخوان المسلمين خواهان برگزارى انتخابات به شکل عادلانه و گسترش دمکراسى شده و صراحتاً نسبت به جايگزينى حکومت اسلامى‌ به جاى حکومت فعلى حرفى به ميان نياورده است.

5-      اراده تغيير قدرت در مصر عملى گشته است. غرب به ويژه امريکا به رغم احتياط در موضع گيرى‌ها آن هم به دليل سرعت زياد تحولات کم کم با درک شرايط داخلى مصر تلاش دارند جايگزينى براى حکومت فعلى تدارک بيند، بى ترديد گزينه آنها تقويت احزاب سکولار مثل الوفد، الکافيه و نيز شخص البرادعى است و قدرت يابى اسلامگرايان (اخوان المسلمين) مى‌تواند براى آنها خطر آفرين باشد.

نويسنده: داود احمد زاده کارشناس و تحليل گر مسايل مصر


نظر شما :