برژینسکی در گفتگو با نیوزویک:
مصر آتشفشانی است که منطقه را میسوزاند
ديپلماسى ايرانى: زیبگنیو برژینسکی که در سال 1979 مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری وقت جیمی کارتر بود سال هاست در خصوص انقلاب ها در سطح جهانی و چرایی و چگونگی آنها تحقیق می کند. پس از حوادثی که در تونس و به تبع آن در مصر رخ داد، نیوزویک با برژینسکی که سال هاست جامه استادی دانشگاه را بر تن دارد گفتگویی انجام داد که متن آن را در زیر می خوانید:
چند سال پیش بود که شما از انقلابی در خاورمیانه سخن گفتید که می تواند مانند یک بمب ساعتی سیاسی عمل کند. آیا این تحولاتی که امروز شاهد آن هستیم همان انقلابی هستند که شما پیش بینی کرده بودید ؟
ما این روزها جمعیت جوانی حدود 80 تا 130 میلیون در سرتاسر جهان داریم که از طبقه متوسط رو به پایین جوامع برخواسته اند و جامعه ای را تشکیل داده اند مملو از مطالبات و فریاد بر سر بی عدالتی و حس برابری خواهی. این دانش آموزان، این دانشجویان در حقیقت انقلابیونی ایستاده در صف هستند. زمانی که این آتشفشان سر باز می کند، این جوانان هم به خروش می آیند. درست مانند طرفداران مارکس که قریب به یک سال پیش از تجمعات کوچک محلی متوجه وجود وی شدند و جامعه ای اعتراضی را تشکیل دادند، این جوانان هم با دستیابی به اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی برنامه ریزی کردند و تحولی را رقم زدند.
سایت هایی مانند فیسبوک بیش از انچه که انتظار می رفت در این انقلاب ها نقش داشتند؟
این سایت ها در حقیقت منتقل کننده تکنیک های متفاوت هستند. می توانید خیزش جوانان در اروپا در یک نسل گذشته تاریخی را به یاد آورید. آنها از شعارها و رنگ ها برای جلب حمایت استفاده می کردند. در خیزش های اخیر در اروپای شرقی هم ما شاهد انقلاب های رنگین بودیم. انقلاب نارنجی در اوکراین بهترین نمونه است. همه از هم تقلید کردند. این روزها هم جوانان مصری را در قاهره می بینیم که حوادث تونس را نگاه می کنند و آن را تبدیل به الگویی برای خود می کنند.
آیا آنچه که در تونس رخ داد هم در حقیقت قیام جوانان بود؟
بله. تمام انقلاب ها را جوان ها هدایت می کنند. آنچه که جدید بود حجم معترضان و میزان آگاهی آنها به امور سیاسی بود. علاوه بر شعارهای یکسان و واحد، ایدئولوژی بسیاری هم در پس این ابراز احساسات انقلابی نهفته بود. هم ایدئولوژی،هم نفرتی یکسان و هم حس میهن پرستی مشترک.
چه عواملی جهان عرب را دچار انشقاق می کند؟
این خروش و جنبش سیاسی یک بعد و ویژگی دیگر هم داشت که همانا تعصب مذهبی بود. نگاهی به متوسط سن افرادی بیندازید که دست به عملیات های انتحاری می زنند. آنها بسیار جوان هستند. میل به تغییر و اصلاحات می تواند در چشم بر هم زدنی تبدیل به تعصب مذهبی و تندروی شود. زمانی که میل به تغییر جای خود را به تندروی می دهد، نوعی قساوت عجیب و حس خود تخریبی هم به سراغ فرد می آید. کسی که خود را می کشد تا دیگرانی را که مقصر می داند را به کشتن دهد.
بنابراین انقلاب هایی که جوانان آن را هدایت می کنند الزاما به دموکراسی به عنوان هدف نهایی نمی اندیشد؟
جوانان به دنبال شان و منزلت سیاسی هستند. دموکراسی شاید بتواند این حس را درون انها تقویت کند. اما شان و منزلت سیاسی در خود مولفه هایی مانند اعتماد به نفس ملی، اعتماد به نفس مذهبی و برخورداری از حقوق بشر و حقوق مدنی را جا داده است. تمام این اتفاق ها امروزه روز در جهانی رخ می دهد که جوانان پرشور آن تمامی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و نژادی را احساس می کنند.
و اعتراض ها در مصر از این دست بودند؟
مصر در حال خروش است. خروش و فوران مصر هم تنها منطقه را بی ثبات نمی کند. این فوران می تواند نوع منش رهبران این کشور با اسرائیل را تغییر دهد. می تواند عربستان سعودی را تحت تاثیر قرار دهد چرا که در حال حاضر لایه های سطحی این آتشقشان لایه های عمیق و خفته درعمق را هم بیدار کرده اند.
و رسالت غرب در این فضای ملتهب چیست؟
غرب باید تا آنجا که می تواند این جوش و خروش را کنترل کرده و البته به آن مسیر دهد. این بدان معناست که ما باید مشکلاتی را که به آنها آگاهی داریم برطرف کنیم. باید آنچه را که این حس نابرابری و مورد ظلم واقع شدن را به سیل جوانان عرب بخشیده است، اصلاح کنیم. یکی از این کارها طبیعت و ذات رژیم های موجود در منطقه خاورمیانه است. تنها با خاک انداز زیر فرش کردن این گرد و غبارها نمی تواند بهترین راهکار و البته بادوام ترین آنها باشد. باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده در قاهره در سال 2009 میلادی سخنان به جایی را بر زبان راند اما ما در عمل دریافت های چندانی نداشتیم.
نظر شما :