راه حلی به جز مذاکره وجود ندارد
دیپلماسی ایرانی: مذاکرات ایران و گروه 1+5 در استانبول این هفته در حالی به اتمام رسید که ایران و طرف مقابل برداشتهای متفاوتی از نتیجه مذاکرات داشتند. در حالی که طرف ایرانی مذاکرات را موفق میدانست، طرف مقابل آن را ناامید کننده و دلسردکننده خواند. دو طرف بدون تعیین تاریخ و مکان جدیدی برای ادامه مذاکرات، درهای گفت و گو را باز دانستند. دیپلماسی ایرانی مذاکرات استانبول را در گفتوگو با دکتر حسن بهشتی پور، تحلیلگر مسائل بین المللی بررسی کرده است.
اين هفته شاهد مذاکرات هستهاى ايران و گروه 5+1 بوديم که بدون تعيين تاريخ و محل جديدى براى پيگيرى مذاکرات به اتمام رسيد. ارزيابى شما از اين مذاکرات چيست؟
در اين مذاکرات عملا هر دو طرف بر حرفها و مواضع خود پافشارى کردند. ايران حرفهاى خود را زد و پيشنهادهاى خود را مطرح کرد که براى طرف مقابل قابل قبول نبود، از طرف ديگر هم کشورهاى 1+5 حرف خود را زدند که اين مواضع براى ايران قابل قبول نبود.
اما به نظر مىرسد حداقل حسن اين مذاکرات اين بود که هر دو طرف حرفهاى يک ديگر را تمام و کمال شنيدند و بيشتر از گذشته با مواضع يکديگر آشنا شدند. مذاکرات از اين جهت مثبت بود. اما از اين جهت که به توافقى براى مکان و تاريخ مذاکرات آينده دست پيدا نکردند، مىتوان گفت که مذاکرات ناموفق بوده است.
با اين حال به نظر مىرسد که اصولا راه حلى جز مذاکره براى اين مسئله وجود ندارد. بايد دو طرف مذاکره کنند و به دستور گفت و گوى مشترکى دست يابند. يعنى آن چه رسانههاى غربى ادعا مىکنند که ايران براى وقت کشى مذاکره مىکند، حرف بى ربطى است و با واقعيتهاى امروز تطبيق نمىکند. ايران به دنبال آن است که بتواند حق خود را براى طرف مقابل جا بيندازد. اين حق در قوانين بين المللى به ويژه ان پى تى براى ايران و همه کشورها تصريح شده است. اما اين حق بايد به وسيله گروه 1+5 به رسميت شناخته شود و اين مسئله نياز به گفت و گو و مذاکره دارد و بايد مواضع دو طرف به هم نزديک تر شود.
اين که غرب فکر کند که هر چه گفت ايران بايد بپذيرد تا گفت و گوها به نتيجه برسد، غلط است. در مقابل اين که ايران هم اگر فکر کند که هر چه گفت غرب بايد بپذيرد اشتباه است و شدنى نيست. بنابراين دو طرف بايد سعى کنند به نقاط مشترک برسند و براى رسيدن به نقاط مشترک بايد مذاکره کنند. يعنى موضوعى با اين اهميت نياز دارد که مذاکرات ادامه پيدا کند و دو طرف از مواضع يکديگر اطلاع پيدا کنند و به سمت راه حلهاى مشترک حرکت کنند. راه حلهايى که بتواند کمک کند تا اين مسئله حل شود.
بعد از اتمام مذاکرات خانم سوزان رايس،نماينده امريکا در شوراى امنيت گفت که تا زمانى که يک سانتريفيوژ در ايران کار مىکند، دستيابى به توافق غير ممکن است. اما کشورهاى ديگر عضو گروه 1+5 عليرغم اين که مذاکرات را دلسرد کننده دانسته اند، اما ابراز اميدوارى کرده اند که مذاکرات ادامه پيدا کند. به نظر شما موضع امريکا چقدر مىتواند بر ديگر اعضاى گروه1+5 تاثيرگذار باشد؟
به نظر مىرسد که خانم سوزان رايس، دست پيش را گرفته است. منطقى بر اين حرف حاکم نيست. اگر قرار بود اين گونه مباحث مطرح شود که اساسا چرا وارد مذاکره شدند؟ به نظرم اين حرف عکس العملى در مقابل اين موضع ايران است که مىگويد ايران اصلا درباره مسئله هستهاى مذاکره نمىکند. یعنی از طرفی ایران میگوید حاضر نیست درباره حق و حقوق خود مذاکره کند و از طرف دیگر طرف مقابل میگوید تا وقتی که حتی یک سانتریفیوژ در ایران در حال کار است، دستیابی به توافق غیر ممکن است.
به نظرم این موضع امریکا منطقی نیست و ناشی از نگاه اسرائیلی به مسئله هسته ای ایران است. اسرائیلیها از ابتدا به دنبال این بودند که مذاکرات ایران و 1+5 به نتیجه نرسد و بر طبل جنگ میکوبیدند. آنها به دنبال این هستند که به هر شکل ممکن مذاکرات به جنگ منتهی شود. این خطی است که اسرائیلیها میدهند و خانم رایس هم آن را دنبال میکند.
به نظرم هنوز راه حلهای زیادی وجود دارد و ما هنوز به بن بست نرسیده ایم. جای مذاکره و گفت و گو هست. طرحهای مختلفی هم وجود دارد که اگر اراده برای رسیدن به توافق وجود داشته باشد، حتما راه حلهایی وجود دارد که میتوان درباره آن صحبت و گفت و گو کرد.
به نظر شما قدم بعدی کشورهای غربی و شورای امنیت در قبال ایران چیست؟ آیا به سمت تحریمهای بیشتر پیش میروند؟
طبیعی است که خطی که از اول دنبال ماجراجویی بود و در پی این بود که ایران را تحت تحریم و فشار قرار دهد، هم چنان راه خود را ادامه خواهد داد.
اما به نظر من اولا در بین کشورهای 1+5 وحدت نظر وجود ندارد و آنها اختلاف نظرهای جدی دارند و ثانیا در خود امریکا نیز اتفاق نظر وجود ندارد و در بین مسئولین امریکایی هم اختلاف نظر هست به ویژه میان لابی اسرائیلی و کسانی که کمتر تحت تاثیر این لابی هستند اختلاف نظر جدی وجود دارد.
بنابراین من معتقدم که نباید این طور فکر کرد که غرب از این به بعد به سمت آن میرود که شمشیر را از رو ببندد و تحریمها را تشدید کند. این یک فرض ممکن هست اما فرض دیگری هم وجود دارد که میگوید در آن جا هم افرادی وجود دارند که با توجه به بی تاثیر بودن چندین ساله تحریمها علیه ایران، مخالف تحریم باشند و راه حل این مسئله را رفتن به سمت راه کارهای جدیدی بداننند که نتیجه آنها برد- برد باشد و هر دو طرف احساس کنند که برنده اند، بدون این که بخواهند نظرات خود را به یکدیگر تحمیل کنند.
در سیاست مرغ یک پا ندارد. باید راه برای گفت و گو و مذاکره باز باشد. باید دو طرف به خطوط قرمز یکدیگر توجه داشته باشند و بپذیرند که قرار نیست خطوط قرمز نادیده گرفته شود. این که دو طرف هم اعلام کرده اند که راه برای مذاکرات بعدی باز است، نشانگر همین مسئله است.
باز گذاشتن راه مذاکره عملی منطقی است، چرا که اگر راه مذاکره را بسته شود، کشورها از طریق جنگ منافع خود را پیگیری میکنند و این به نفع هیچ کس نه در ایران، نه در منطقه و نه در خود کشورهایی که بر طبل جنگ میکوبند، نیست.
بنابر این بهترین راه گفت و گو و مذاکره و رسیدن به راه حلی مرضی الطرفین است و این شدنی است. باید اراده این کار وجود داشته باشد و خواست دو طرفه برای رسیدن به توافق موجود باشد. باید به سمتی برویم که راه حلهای منطقی برای این مسئله پیدا کنیم.
نظر شما :