تغيير تنها در راس کشور
ديپلماسى ايرانى: تغييرات سياسى در تونس که دست کمى از انقلاب ندارد و به آن لقب "انقلاب ياسمن" دادهاند، بسيارى را شگفتزده کرد. حکومت استبدادى زين العابدين بن على يک ماه بيشتر دوام نياورد و فورا سرنگون شد. حال اين تحليل وجود دارد که اين حرکت همانند دومينو به ديگر کشورهاى عربى سرايت کند.
گفتارى از حسين جابر انصارى، سفير سابق ايران در ليبى درباره آخرين تحولات تونس:
آنچه در تونس روى داد پيامد يک حرکت مردمى بود که از آن به انتفاضه مردمى در فضاى سياسى و رسانهاى جهان عرب ياد شد. تحولاتى که به فرار رئيس جمهورى 23 سال اين کشور آقاى زين العابدين بن على انجاميد. ولى تلاش مىشود که از سوى جريانهاى حاکم در بيش از دو دهه اخير يا حتى چند دهه اخير در تونس و همين طور کشورهاى حامى خارجى طبقه حاکمه تونس اين تغييرات با تغيير شخص رئيس جمهور و راس نظام سياسى تونس خاتمه پيدا بکند. به عبارت ديگر تمام تلاشها اکنون انجام مىشود تا دامنه اين تغييرات کل طبقه حاکمه يا به تعبير ديگر نظام سياسى چند دههاى تونس را در بر نگيرد و امواج حرکت مردمى را در همين حدى که اکنون اتفاق افتاده، محدود کرد.
بنابراين در همين چارچوب شوراى قانون اساسى تونس به عنوان عالىترين مرجع قانونى اين کشور اعلام نظر کرده، با خالى شدن پست رياست جمهورى به طور نهايى فعلا رئيس مجلس اين کشور رياست جمهورى موقت را به عهده بگيرد که او به عنوان رئيس جمهور موقت سوگند خورده و مطابق قوانين تونس بايد ظرف 60 روز انتخابات جديد رياست جمهورى را برگزار کند و رئيس جمهور جديد انتخاب شود. ولى در حقيقت به عهده گرفتن رياست جمهورى موقت توسط رئيس مجلس فعلى و مامور کردن نخستوزيرى که تا به حال نخستوزير بوده يعنى آقاى غنوشى از سوى رئيس جمهورى موقت براى تشکيل کابينه جديد نشان دهنده اين است که طبقه حاکمه تونس تلاش مىکند که دامنه اين تحولات را در حقيقت در حد حذف آقاى بن على محدود نگه دارد.
البته در ماموريتى که به نخست وزير جديد داده شده از او خواسته شده که دولت وحدت ملى تشکيل دهد و اعلام شده است که همه جريانهاى سياسى در وضعيت جديد مىتوانند مشارکت کنند ضمن اين که به کسانى که در خارج از کشور به سر مىبرند اعم از معارضه و شخصيتهاى معارضه تونسى گفته شده که مىتوانند به کشور باز گردند و با تعقيب قضايى مواجه نخواهند نشد. ولى در مجموع مىتوان اين گونه استنباط کرد که تلاش مىشود با حداقل ممکن تغييرات به نحوى عمل بشود که مجموعه وضعيت تونس و نظام حاکم و طبقه حاکم بر تونس دچار تحول نشود و با يک اصلاحات حدالمقدور محدودى در حقيقت آتشفشان خشم مردمى را خاموش کرد و وضعيت را تا حدى که مىشود در چارچوب ساختارها و سياستهاى کلان حفظ کرد تا انقلابى روى ندهد.
تونس و جهان عرب
واقيعت اين است که وضعيت هيچ کشورى را با کشور ديگر نمىشود مقايسه کرد. ما با تحولهاى مهمى در تاريخهاى گذشته منطقه مواجه بوديم از جمله پيروزى انقلاب اسلامى ايران به عنوان يک انقلاب عظيم مردمى در سال 1357 و تغيير در حقيقت يک نظام به معناى کامل کلمه. اما به هر حال در همان زمان هم در زمانى که تحولات ديگرى هم از سنخ تحولات فعلى تونس که يک حرکت عمومى مردمى است ولى هنوز مشخص نيست دقيقا سمت و سو و نهايتش به کجا منجر خواهد شد يا انقلاب اسلامى ايران که از همان ابتدا تا حدود زيادى مشخص بود که يک انقلاب در واقع زير و رو کننده و بنيادين است، هميشه انتظار مىرفته که اين تحولات در محيط پيرامونى خودشان به سرعت منعکس شوند و خودشان را نشان دهند ولى بعدها مشخص شده که اين سرعت تحولات به هيچ وجه به اين گونه نيست به دليل اين که هر کشورى وضعيت خاصى خودش و شرايط تاريخى و سياسى و اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى خاص خودش را دارد. اما به اين معنا هم نيست که تحولاتى از اين گونه اگر به سرعت در کشورهاى پيرامونى، خودش را نشان نمىدهد هيچ گونه تاثيرى هم ندارد. وقتى يک تحولى در اين شکل در يکى از کشورهاى منطقه اتفاق مىافتد به طور طبيعى در کشورهاى ديگر در فضاى سياسى و فضاى مردمى آنها و فضاى اجتماعى شان به يک شکلى از اشکال تاثير خودش را مىگذارد.
به عنوان يک احتمال و يک سناريو مىشود فرض کرد که يک اتفاقى همانند دومينو در ديگر کشورهاى عربى نيز رخ دهد. اما با توجه به اينکه هر کشورى از کشورها از جمله مصر شرايط خاص خودشان را دارند، نمىشود اين احتمال را يک احتمال قوى و جدى دانست. احتمال دقيقتر به اعتقاد من اين است که تحول به شکلى از اشکال خود را در درازمدت و ميان مدت در کشورهاى عربى ديگر و کشورهاى پيرامونى تونس نشان خواهد داد. براى اينکه اين حرکت داراى پيامهاى متعدد هم براى طبقات حاکمه در اين کشورها و هم براى نخبگان سياسى و اقتصادى رسمى هم نخبگان غير رسمى و مجموعه احزاب و گروهها و هم براى تودههاى مردمى کشورهاى مختلف است. اما اينکه تحول به سرعت منعکس خواهد شد و تحولاتى پى در پى در کشورهاى ديگر به وجود آورد، اين احتمال را نمىتوان منتفى دانست اما بر اساس مجموعه قرائنى که تا ديروز قابل مشاهده است يک احتمال چندان قوى نيست. احتمال مهمتر اين است که اين تحول به مرور در ميان مدت و کوتاه مدت در کشورهاى پيرامونى ديگر هم به شکلى خود را نشان خواهد داد ولى اين تغيير و تحول سريع و آنى نيست.
واکنش اعراب
تحولات تونس حتى نخبگان سياسى خود تونس را هم به يک معنا شگفتزده کرد؛ حتى احزاب و گروههاى سياسى تونسى که سالها و دههها عليه وضع موجود مبارزه کرده بودند به يک معنا با سرعتى اين تحول شگفت زده شدند يعنى يک امر قابل پيشبينى براى آنها نبود. به طريق اولى براى کشورهاى منطقهاى و کشورهاى بينالمللى همين وضعيت حاکم بوده است. اگر نگاهى به کشورهاى غربى بيندازيم يک نوع تحير و سرگردانى در مواجهه با اين رويداد سريع را در تونس شاهديم.
در کشورهاى عربى منطقه هم به دليل مجموعه نا به سامانىها و مشکلات ساختارى و مردمى و اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى و تاريخى که اين کشورها با آنها دست به گريبانند و همين طور سرعت بسيار بالاى تحولى که در تونس اتفاق افتاد ما شاهد يک مرحله ايست يا مرحلى فترتى هستيم تا دولتها بتوانند خودشان را جمع کرده و احيانا موضعگيرى در ارتباط با اين مسئله اتخاذ کنند. بنابراين به نظر مىرسد که اين نوع واکنش يک امر غير مترقبهاى نيست بلکه يک امر قابل پيشبينى است.
سرعت بسيار بالاى تحولات تغيير ناگهانى که در تونس به عنوان يک کشور عربى اتفاق افتاد همه نظامهاى عربى و دولتهاى عربى را با شگفتى مواجه کرده کما اينکه ديگر کشورهاى بينالمللى را هم شگفتزده کرده است. البته وقتى مىگوييم يک امر شگفتىساز به اين معنا نيست که اتفاقى يک باره در تونس افتاده است. اين نکته مهمى در تحليل تحول است.
آنچه در تونس اتفاق افتاد نتيجه تراکم مجموعهاى از مشکلات و عوامل و مسائل مختلفى است که چند دهه بر يکديگر انباشته و متراکم شده و در اثر يک فرصتى که باز شده انرژى پنهان شده خود را به يک باره به شکل انفجارى خودش را رها کرده و در تحول سريعى که در تونس خود را نشان داد خود را نمايانده است. بنابر اين وقتى مىگوييم امر شگفتىساز به اين معنا نيست يک امرى يک باره اتفاق بيفتد. به لحاظ بروز بيرونى يک باره اتفاق افتاده ولى اين امرى که يک باره اتفاق افتاد حاکى از تراکم مجموعهاى از عوامل مختلف ساختارى و تاريخى است که متاسفانه برخى يا بسيارى از کشورهاى ديگر در منطقه با جزئى يا اجزاء مهمى از اين مشکلات مواجه بودند و از اين رو هم شگفتزدگى و سکوت حاکم بر جهان عرب بازهم قابل توجيه است چون به شکلى آن چه در تونس اتفاق افتاد اين نگرانى را نزد نظامهاى عربى ايجاد مىکند که نکند چنين تحولى به هر حال امکان وقوع در کشورهاى ديگر را هم در آينده داشته باشد.
جايگاه احزاب و جريانهاى اسلامى
جريان اسلامى تونس و به طور مشخص جنبش النضهت به رهبرى آقاى شيخ راشد الغنوشى يک جريان سابقهدار و ريشهدار در تونس و در جامعه تونس است که على رغم تلاشهاى چند دههاى نظام حاکم بر تونس که نظام سکولار و لائيک بوده و به هر حال در عرض چند دهه تاثيرات عميقى در جامعه تونس ايجاد کرده اما در مجموع جريان اسلامى تونس يک جريان ريشهدار در درون جامعه تونس بوده است. ولى جنبش اسلامى مثل جريانهاى فکرى و سياسى ديگر موجود در جامعه تونس شايد بتوان گفت که باور نداشت که چنين تحولى به يک باره با اين سرعت اتفاق بيفتد. اخبار حاکى از آن است که رهبران جنبش النضهت مثل ديگر جريانهاى سياسى و فکرى مطرح در جامعه تونس که در بيرون از کشور که برخىشان در تبعيد بودند درصدد بازگشتند و آن کادر و نيروهايى هم که در داخل هستند در تلاشند که سمت و سوى آينده تحولات را در آن ببينند. بنابراين بايد منتظر تحولات آينده ماند و ديد که جنبش اسلامى و همين طور جريانهاى ديگر هر کدام به چه شکلى در حقيقت مهر خود را بر تحولات آينده سياسى و جامعه تونس خواهند داشت.
نقش عوامل خارجى در تحولات تونس
سرعت تحولات در تونس براى آنها هم کاملا غيرمترقبه بود. منتها ويژگى قدرتهاى خارجى اين است که به سرعت در حقيقت تلاش مىکنند با انعطافى که در برابر تحولات در حال وقوع به ويژه حرکتهاى مردمى در کشورهايى مثل تونس اجازه ندهند سمت و سوى تحولات مردمى به سمتى برود که منافع آنها را در حقيقت تهديد بکند و در خطر قرار بدهد. از اين رو خيلى سريع شما شاهد تحولاتى از اين گونه هستيد. وزير امور خارجه امريکا در حالى که در منطقه است و سرعت اين تحولات را مىبيند و احساس مىکند که خلاصه در شرف وقوع يک تحول عمده در تونس هستند به يک شکلى موضعگيرى مىکند که در حقيقت انتقاد نسبت به وضعيت موجود در تونس يا در جهان عرب است و درخواست مىکند يا اعلام مىکند که ضرورت دارد که دموکراسى و توجه به دموکراسى و درخواستهاى مردمى در تحولات عرب قرار بگيرد و هشدار مىدهد اگر اين گونه نشود نظامهاى عربى با مشکلاتى مواجه مىشوند.
شما شاهديد که دولت فرانسه که يک دولتى بوده که سالها تونس را تحت استعمار خود داشته و يکى از موثرترين کشورهاى خارجى در تونس است وقتى آقاى بن على از کشور خارج مىشود و مايل است به طور طبيعى يکى از جاهايى که مايل است برود فرانسه است، دولت فرانسه واکنش نشان مىدهد و مىگويد که اجازه نمىدهد او وارد کشورش شود و حتى اعلام مىکند که بستگان ايشان که در فرانسه هستند کشور را ترک کنند يا مجموعه اقدامات ديگرى را اعلام مىکند يا با ارده مردم تونس همراهى مىکند و اينها همه به اين معنا است که دولتهاى خارجى تلاش مىکنند نوع موضعگيرى که انجام مىدهند اجازه ندهند که سمت و سوى حرکتى که در تونس اتفاق افتاده بر خلاف منافع آنها به طور جدى و بنيادى حرکت کند و تلاش مىکنند تحولات با تغيير شخص رئيس جمهور و در همين حد محدود باقى بماند و تحول بنيانى در سياستها و ساختارهاى سياسى بر نظام حاکم بر تونس رخ ندهد.
نظر شما :