سورپرايز دوپهلوى مذاکرات استانبول
ديپلماسى ايرانى: کمتر از يک هفته به آغاز مذاکرات هستهاى ميان ايران و گروه 1+5 باقى است و طرفين مذاکره در حال زمينه سازى براى مذاکرات هستند. ديپلماسى ايرانى شرايط منطقه اى و بين المللى موثر بر مذاکرات آتى را در گفت و گو با دکتر محمدعلى بصيرى، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل بين المللى بررسى کرده است.
ايران در آستانه مذاکرات استانبول از نمايندگان کشورهاى مختلف دعوت کرده است تا براى اطمينان از صلح آميز بودن برنامه هستهاى ايران از تاسيسات هستهاى اين کشور بازديد کنند، آيا اين اقدام از نظر حقوقى مىتواند مبناى اثبات صلح آميز بودن فعاليتهاى هستهاى ايران باشد؟
آن چه از نظر حقوقى در بحثهاى آژانس و پادمانهاى مکمل ان پى تى اعتبار پذيرفته شده اى دارد، تاييد ناظرين آژانس است که قابل استناد است. اما به دليل اين که بعضا درباره ناظرينى که آژانس به ايران فرستاده است، بحث جهت دار بودن، جاسوس بودن يا خريده شدن مطرح مىشده، امروز با دعوتى که جمهورى اسلامىاز ديپلماتها و اخيرا از نخبگان هستهاى براى بازديد از تاسيسات هستهاى ايران کرده، سعى کرده است اين خلاء حقوقى و ضعفى که از آن طرف حس مىکند را برطرف کند که هم جنبه تبليغاتى و هم جنبه اعتماد سازى و ضعف بعد حقوقى و همچنين انتقادات و ايرادهايى که به ناظرين آژانس وارد است را پر مى کند.
اخيرا شاهديم که در رويکرد کشورهاى عضو گروه 1+5 تغيير ايجاد شده است، بحث حمله نظامىبه ايران تا حدى کمرنگ شده است اما بحث تحريمها ادامه دارد، علاوه بر اين در سفر جو بايدن به افغانستان و عراق شاهد آن بوديم که امريکا به اين کشورها پيشنهاد مىکند تا در صورت تمايل اين کشورها، بعد از زمان مقرر براى خروج هم نيروهاى نظامىخود را در اين کشورها نگه دارد. به نظر شما ممکن است ادامه حضور نظاميان امريکايى در افغانستان و عراق جانشين حمله نظامىشود؟
تجربه حملات امريکا به کشورها در پنجاه سال گذشته نشان داده است که امريکايىها هم زمان ابزارهاى ديپلماتيک، ابزار تحريم، ابزار تبليغات رسانه اى و ابزار استفاده از نهادها و سازمانهاى بين المللى را در پيش مىگيرند تا زمانى که فکر کنند شرايط بين المللى از هر لحاظ فراهم است و در اين شرايط به عنوان آخرين ابزار از ابزار نظامىاستفاده مىکنند. بنابراين امريکايىها در حال حاضر و در شرايط منطقه اى موجود، حس مىکنند در اين مقطع حمله نظامى امکان ندارد و هزينه بردار است يا نتيجه مطلوب را نخواهد داشت. بنابراين مطابق با همان سياست چماق و هويج، از يک طرف بحث ادامه مذاکرات را پيش مىبرند به عنوان هويج و از طرف ديگر تمديد حضور در افغانستان و عراق و تشديد يا تهديد به تشديد تحريمها و جنگ تبليغى و رسانه اى، نقش چماق را ايفا مىکند.
بنابراين در همان مسير در حال حرکت هستند و تغيير قابل توجهى در سياست برخورد با پرونده هستهاى ايران از طرف غرب ديده نمىشود.
چين و روسيه در آستانه مذاکرات هستهاى هم با فعاليتهايى که ايران انجام مىدهد و هم از طريق فعاليتهايى که به صورت مستقل خود اين کشورها انجام مىدهند، دوباره به موضع سنتى خود مبنى بر اين که مسئله هستهاى ايران تنها از طريق گفت و گو قابل حل است، بازگشته اند. به نظر شما موضع روسيه و چين در مذاکرات آتى چه خواهد بود و چقدر ايران مىتواند به سازنده بودن نقش آنها اميدوار باشد؟
روسيه و چين در نظم نوين با دو مسئله متضاد در برخورد با امريکا و غرب روبه رو هستند. از يک طرف بحران تايوان و تسليح اين کشور توسط امريکا و غرب مطرح است و از طرف ديگر بحث بحران هستهاى کره شمالى است که چين هم در آن دخالت دارد که اين عامل تنش و تعارض با غرب دارد. از طرف ديگر، چين در حوزه اقتصادى و توسعه روابط اقتصادى و کاهش تعرفهها و جنگ ارز و امثال ذلک هم با غرب، امتيازات غيرقابل چشم پوشى دارد که اين کشور را وادار مىکند نه بتواند به دليل آن منافع، کاملا تند در بحث هستهاى ايران وارد شود و نه بتواند به طور جدى تعارض کند و با غرب درگير شود مانند تعارضاتى که در قضيه تايوان يا کره شمالى دارد.
همين وضعيت را روسها هم با تفاوت جزئى ترى دارند که در بحث تعاملات خلع سلاح و تعاملات اقتصادى، به نوعى نيازمند کاهش تنش با غرب و خصوصا امريکايىها هستند. از طرف ديگر بحث گسترش ناتو به شرق تا مرزهاى روسيه و سپر دفاع موشکى و استارت و ... تنشهايى را براى روسها ايجاد کرده که دقيقا مانند موضع چين، بهترين ابزار را در بحث هستهاى ايران از طريق ديپلماسى مىدانند. روسها معتقدند که بايد چانه زنى کنند و امتياز بدهند يا بگيرند.
اين موضع دو پهلويى که چين و روسيه دارند، به دليل تعارضات و تعاملاتى است که اين کشورها با غرب دارند.
اخيرا شاهد ابراز علاقمندى اعراب براى حضور در جريان پرونده هستهاى ايران هستيم، تمايل اعراق براى ورود به اين مسئله براى چيست و ورود آنها به اين مسئله به نفع ايران است يا به ضرر آن؟
از اين جهت که اعراب همسايگان ما و از جمله کشورهاى مسلمان هستند ورود آنها به نوعى به اين دليل که طرفهاى مذاکره را متعدد مىکند، مىتواند وزن زياده خواهى طرفهاى غربى را تنزل دهد و در واقع اعراب مىتوانند به عنوان يک رابط حلال نقش بازى کنند.اما از اين جهت که اعراب در طول تاريخ هم با ما رفيق بوده اند و هم رقيب، ممکن است دردسرهايى در پرونده هستهاى ايجاد کنند و زياده خواهىهايى را هم نسبت به ايران و هم نسبت به غرب پيدا کنند. از اين جهت اعراب حس مىکنند که با بحث اتم اسرائيل مورد تهديد و خطر هستهاى قرار گرفته اند، از طرف ديگر اگر جمهورى اسلامى هم بتواند به توانايى هستهاى صلح آميز دست پيدا کند و توانايى بالقوه بلند مدت در آن زمينه پيدا کند، چتر دومىاست که هم مىتواند براى اعراب دردسر ساز باشد و هم مىتواند به آنها کمک کند و حالت دوگانه دارد.
بنابراين طبيعى است که اعراب نگرانى نشان دهند و در اين زمينه سهم خواهى کنند يا بخواهند غرب معادل ايران با آنها برخورد کند يا در مذاکرات در بحث هستهاى ايران و به تبع بحث خلع سلاح هستهاى اسرائيل بتوانند به صورت مثلثى روى مسائل مذاکره کنند.
مذاکرات استانبول قرار است اواخر اين ماه شروع شود، مقامات غيررسمىايرانى گفته اند که ما پيشنهاد غافل گير کننده بزرگى در اين مذاکرات داريم و از طرفى اين بحث مطرح مىشود که اين آخرين فرصت براى حل مسئله هستهاى ايران است، در طرف غرب هم تلاشهايى صورت مىگيرد تا مذاکرات به نتيجه برسد؛ شرايط اين مذاکرات، چقدر نزديک به شرايطى است که براى يک مذاکره نتيجه محور مورد انتظار است؟ پيش بينى شما درباره مذاکرات استانبول چيست؟
آن چه تا کنون مطرح بوده و هم چنان مورد تاکيد طرفين است، اين است که مذاکراست استانبول بر روى نقاط مشترک خواهد بود. يعنى اصل در اختيار داشتن چرخه سوخت ديگر قابل مذاکره نيست و يک اصل پذيرفته شده است. فقط بحث درصد غنى سازى است که اگر ايران بتواند اين را با طرفهاى مقابل به نتيجه برساند که ما غنى سازى در داخل کشور را خواهيم داشت اما مازاد بر چهار، پنج درصد و اورانيوم با غناى بالاتر را در مبادله با بخشى از حجم اورانيوم غنى شده کنونى و نه همه آن که 3100 کيلوگرم است، در کشور ثالث با تضمينهايى تامين خواهيم کرد. بايد دقت داشت که در اين مبادله نبايد همه حجم اورانيوم غنى شده کنونى انتقال داده شود که گروگان گرفته شود و بازى سياسى بخورد.
اين احتمالا آخرين فرصت است که ايران مطرح مىکند و اگر توافق روى اين قضيه حاصل نشود، امکان دارد که مذاکرات متوقف شود و ايران گامىبالاتر براى غنى سازى بيشتر از 20 درصد بردارد. احتمالا اين سورپرايزى که مقامات ايرانى از آن سخن مىگويند اين باشد که اگر مذاکرات به جمع بندى و نتيجه اى نرسد، قطع شود و اعلام شود که همان طور که ايران تا کنون توانسته است تا بيست درصد غنى سازى را در داخل خاک کشور انجام دهد، بالاتر از آن هم مىتواند داشته باشد و ديگر نيازى به مذاکره و توافق با غرب ندارد و نيازى ندارد که در اين زمنيه تعهدى به عهده بگيرد.
من فکر مىکنم اگر اراده دو طرف باشد، به توافق مىرسند ولى بايد اين مسئله بر سر ميز مذاکره ديد. چون قبل از مذاکرات شعار داده مىشود و بعد پشت ميز مذاکره فشارهايى مطرح مىشود و زدوبندها و لابىهايى صورت مىگيرد که کار را متوقف مىکند. اما حدس من اين است که با توجه به شرايط گذشته و هم چنين شرايط منطقه، احتمال دستيابى به توافق قابل قبول يا استمرار مذاکره زياد است.
نظر شما :