چرا اسرائیل عقب نشست؟
ديپلماسى ايرانى: نشریه نشنال اینترست در تازه ترین نگاه خود به پرونده هستهای ایران، به اظهارات جنجالی مقامهای اسرائیلی میپردازد که اخیرا در زمانبندی اعلام شده برای برنامه هستهای ایران، تغییراتی را لحاظ کرده اند. این نشریه در این باره مینویسد: در ده روز گذشته مقامهای اسرائیلی هرکدام به فراخور مقام و جایگاه خود در باب آنچه که مهم ترین دغدغه خود میخوانند، یعنی پرونده هستهای ایران اظهارنظر کرده اند. موشه یالون که عنوان معاونت نخست وزیری رژیم صهیونیستی را یدک میکشد، تاکید کرد که به لطف مشکلات فنی و تحریمها! برنامه هستهای ایران با تاخیر زمانی حداقل دو تا سه ساله پیش خواهد رفت. این بازه زمانی بسیار طولانیتر از آن چیزی است که اسرائیلیها پیش از این پیش بینی کرده بودند.
پس از یالون نوبت به رئیس سابق موساد رسید تا باز هم بر بازه زمانی اعلام شده بیفزاید و ادعا کند که ایرانیها حداقل تا سال 2015 میلادی، تسلیحات هستهای در اختیار نخواهند داشت.
نشنال اینترست در ادامه این مقاله مغرضانه مینویسد: اگر این اظهارنظرها ریشهای و عمیق باشد باید اعتراف کنیم که این اخبار برای تمام کسانی که نمیخواهند تسلیحات هستهای را در دست ایرانیها ببینند، مسرت بخش است. شنیدن این مساله از زبان مقامهای اسرائیلی هم خوشایند است چرا که نشان میدهد که اصلیترین مخالف برنامه هستهای ایران قصد ندارد حداقل تا چند سال آینده پای ایالات متحده را به نبردی دیگر در خاورمیانه بکشد. اما اکنون سوال اینجاست که چگونه میتوانیم این موضع گیری جدید از سوی مقامهای اسرائیلی را با سابقه ای که از ایران ستیزی آنها سراغ داریم، جمع بسته و به نتیجه گیری برسیم؟
1. این احتمال وجود دارد که این اظهارنظرها واقعا ریشه در تحقیق و بررسی سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل و نظر کارشناسی در مورد برنامه هستهای ایران باشد. قرار نیست هر اظهارنظری که از سوی دولتمردی مطرح میشود و با ذات اظهارنظرهای پیشین در همین مورد متفاوت است، آغشته به رنگ و بوی بازی سیاسی باشد. در سال 2007 میلادی به عنوان نمونه، سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده گزارشهای متفاوتی را درباره برنامه هستهای ایران اعلام کردند که نشان میداد هدف از ارائه این گزارشها در حقیقت تنها و تنها دور کردن سایه جنگ از سر منطقه است. داگان اما از زبدهترین سیاستمداران در اختیار رژیم اسرائیل است و برای خوشایند خبرنگاران و یا عیان کردن سوژه ای جدید در سطح بین المللی دست به این قبیل مانورهای سیاسی نمیزند.
2. دلیل دوم هم میتواند تعریف و تمجید از خود باشد. برخی تحلیلگران و سیاستمداران در اسرائیل ترجیح میدهند باد در غبغب بیندازند که ما توانستیم در جریان جنگی نرم و بدون خونریزی آنچنانی برنامه هستهای ایران را چند سال به عقب بازگردانیم. اگر دلیل این باشد باید آن را به اعتراف اسرائیلیها با زبان بیزبانی به دست داشتن در انتقال استاکسنت به ایران تعبیر کرد. ویروس کامپیوتری که گفته میشود برنامه هستهای ایران را مختل کرده است. داگان که در سال 2002 میلادی، بر کرسی قدرت در موساد نشست همواره برنامهها و طرحهای مختلفی را برای عقب راندن برنامه هستهای ایران با آرامترین شیوه ارائه داده بود.
3. سومین توضیح هم میتواند ریشه در تغییر استراتژی اسرائیل در قبال ایران داشته باشد. شاید اسرائیلیهایی که سال هاست بر طبل حمله به ایران و تاسیسات هستهای این کشور میکوبند در حال حاضر به این باور رسیده اند که گزینه نظامی نه تنها پاسخی به برنامه هستهای ایران نخواهد بود بلکه منافع استراتژیک اسرائیل را هم در منطقه به خطر میاندازد. بر همین مبنا سیاستمداران تلآویو به دنبال راهی برای خارج کردن گزینه نظامی از پرونده ایران میگردند. راهی که با توجه به موضع گیریهای پیشین این رژیم آبرومندانه هم باشد.
4. دلیل دیگر هم تنش در جو حاکم بر اسرائیل است. اسرائیلیها قریب به دو سال است که در رسانههای متفاوت و به بهانههای مختلف ادعا میکنند که ایران تا تسلیحات هستهای تنها چند ماهی فاصله دارد و روزی که تهران به این تسلیحات دست پیدا کند، تلآویو نخستین هدف نظامی آن خواهد بود. این مساله بیش از آنکه جنگ روانی علیه ایران را به دنبال داشته باشد، منجر به خلق تنش و ناآرامی در داخل اسرائیل شده است. ترس از هدف حمله هستهای قرار گرفتن، خواب شب را بر شهروندان آقای داگان و یالون حرام کرده است.
5. اسرائیل با این حرکت در حقیقت به کمک باراک اوبامایی میآید که چند ماه پیش با تشدید تحریمها علیه ایران، وعده داد که این تحریمها در نهایت برنامه هستهای ایران را بدون خونریزی به عقب میاندازد. با این توجیه اسرائیل حتی جامعه جهانی را مجاب میکند که با تشدید تحریمهای فعلی میتوانید انتظار عقب نشینی بیشتر از جانب ایرانیها را هم داشته باشید.
6. دلیل دیگر میتواند اطمینان اسرائیل از عدم همکاری امریکا با خود در حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران باشد. اسرائیلیها ترجیح میدهند دست آمریکا به خون ایرانیها آلوده شود تا دست اسرائیلیهایی که در همسایگی خود دوستان و متحدان ایران را دارند. باراک اوباما هم فعلا یا حداقل در دور نخست ریاست جمهوری خود به دنبال دردسر جدیدی به نام جنگ با ایران نمیگردد. پس چه بهتر که تلآویو نشینها هم فتیله جنگ را فعلا پایین بکشند.
دلیل عقب نشینی اسرائیل هرکدام از این توجیهها که باشد، در اصل ماجرا اندک تفاوتی ندارد. بسیاری از رسانههای بین المللی ادعا میکنند که ایران دیر یا زود به تسلیحات هستهای دسترسی پیدا خواهد کرد. اسرائیل هم به مصلحت زمانی، فضا را برای فاصله گیری از گزینه نظامی علیه تهران مهیا میکند.
نظر شما :