ترکیه حلقه میان اروپا و خاورمیانه
یکی از دلایلی که مردم خاورمیانه دیگر به میانجیگری کشورهای غربی در این منطقه اعتماد ندارند برخورد متناقض این کشورها با کشورهای خاورمیانه است. در این میان عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا می تواند نقش موثری در بهبود روابط این دو منطقه از جهان ایفا کند.
یکی از دلایلی که به نظر می رسد اتحادیه اروپا را از پذیرش عضویت کامل ترکیه در این اتحادیه برحذر می دارد این است که، عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا به همسایگی این اتحادیه با خاورمیانه منجر می شود.
هرچند در شرایط کنونی با عضویت قبرس در اتحادیه اروپا، این اتحادیه به لبنان، اسرائیل و فلسطین نزدیک تر شده است و اگر مشکل نزدیکی و همسایگی با خاورمیانه باشد، جزایر یونان، مالتا، ایتالیا و اسپانیا به شمال آفریقا نزدیک تر هستند تا ترکیه. مراکشی ها عمدتا با شنا کردن از تنگه جبل الطارق به اسپانیا می رسند. بنابراین به راحتی می توان گفت که مرزهای ترکیه بسیار بیشتر از مرزهای شمال آفریقا با اسپانیا و ایتالیا محافظت می شوند.
با توجه به آنکه امروز آمار مهاجرانی که از کشورهای خاورمیانه به قلب اروپا مهاجرت می کنند رو به افزایش است، خاورمیانه با سرعت غیر قابل کنترلی به سمت اروپا در حرکت است. بنابراین نمی توان اذعان داشت که تنها مرزهای 1000 کیلومتری ترکیه با خاورمیانه می تواند اتحادیه اروپا را از خاورمیانه دور کند. آیا اروپا برای دوری از خاورمیانه خود را پشت سرزمینهای ترکیه پنهان کرده است؟ شکی نیست که حتی اگر اروپا به واسطه اقیانوس ها از خاورمیانه دور باشد همچنان می خواهد که نقش موثری در این منطقه از جهان ایفا کند. اروپا همچنین نمی تواند این واقعیت را نادیده بگیرد که خاورمیانه در مرکز مشکلات اروپا واقع شده است.
اروپا تحت تاثیر خاورمیانه است. نفت، تروریسم، مهاجرت، قاچاق انسان و مواد مخدر و غیره از عوامل اصلی این تاثیرات به شمار می روند.
در حال حاضر اروپا با مشکلاتی درگیر است که منشا آنها از خاورمیانه سرچشمه گرفته اند اما نبود راه حلی منطقی باعث شده است که اروپا نتواند برای پایان دادن به آنها اقدامی کند. به عنوان مثال می توان به درگیریهای فلسطین و اسرائیل در این منطقه اشاره کرد.
اروپا می خواهد نقش موثر تری در این منطقه از جهان ایفا کند اما با وجود آنکه تحقیقات گسترده ای نیز در این رابطه انجام داده است هنوز نتوانسته است بازیگری هرچند کوچک در این منطقه باشد. از طرف دیگر مشخص بود که حملات 11 سپتامبر و جنگ عراق و آمریکا بر روی اروپا بی تاثیر نخواهد بود، همانطور که این حوادث تمام جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
یوشکا فیشر، وزیر پیشین امور خارجه آلمان با اشاره با تاثیر خاورمیانه در اروپا اعلام کرده بود که پیش از 11 سپتامبر من در خصوص هم مرز بودن اروپا با سوریه و عراق دچار تردید شده بودم اما امروز این به یک مسئله استراتژیک تبدیل شده است و امنیت ما تا 5 دهه آینده کاملا به این منطقه وابسته است... حتی اگر این شرایط برای ما خوشایند نباشد.
با توجه به حوادثی که در منطقه خاورمیانه در حال وقوع است، اروپا نمی خواهد که تنها نقش یک راهنما را بازی کند و این مسلم است که هر تغییری در خاورمیانه به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روی اروپا تاثیر خواهد گذاشت. در چنین شرایطی، عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا می تواند پاسخی به این خواسته اروپا باشد. با توجه به وجود ارتباط های فرهنگی از دوره عثمانی ها با اروپا و عملکرد ترکیه در دوره جنگ عراق و سیاست های فعال ترکیه در دوره حکومت حزب عدالت و توسعه، قضاوت های نادرست و سوء تفاهمهایی که د رمورد ترکیه پیش از این وجود داشت کاهش یافته است.
به عنوان مثال زمانیکه گفته می شد ترکیه چشم به منابع غنی مناطق شمالی عراق دوخته است، این کشور یکی از حامیان سرسخت اتحاد عراق به شمار می رفت. با چنین رویکردی بود که ترکیه توانست نظر دنیای عرب و کشورهای همسایه را به خود جلب کند و این درحالی بود که ترکیه مخالف هرگونه درگیری در منطقه بود. با چنین پیش زمینه است که می توان ترکیه را به عنوان یکی از کشورهایی نامید که به طور موثری در منطقه خاورمیانه با سایر کشورها همکاریهای سازنده دارد. از طرف دیگر، همکاری های فرهنگی، بازرگانی و اجتماعی ترکیه در خاورمیانه و تلاش برای جلوگیری از هرگونه جنگ و درگیری شاهدی بر این ماجرا است. بنابراین ترکیه به دستاوردهایی رسیده است که در راستای دستاوردهای سیاسی است که اروپا مدنظر دارد.
ترکیه در یک برنامه سه مرحله ای قصد ایجاد یک رابطه نزدیک تری را با خاورمیانه دارد که به شرح زیر است:
1- ارتباطات ملی: ترکیه قصد دارد تا در چارچوب دموکراسی، حقوق بشر و بازار آزاد تجاری با کشورهای منطقه همکاری داشته باشد.
2- ارتباطات منطقه ای: در این مرحله ترکیه قصد دارد تا روابط و ارتباطات خود را با کشورهای منطقه افزایش دهد، این افزایش همکاری ها با کشورهای منطقه می تواند دوجانبه، سه جانبه و یا به طور کلی با حضور تمام کشورهای خاورمیانه صورت پذیرد.
3-ارتباطات جهانی: عدم موفقیت خاورمیانه با دنیا نه تنها ثبات این منطقه را برهم می زند بلکه تاثیر مستقیمی بر روی ثبات سایر نقاط جهان نیز خواهد داشت. بسیاری از مشکلات جهان پس از جنگ سرد ناشی از فقدان ارتباط بین خاورمیانه و سایر نقاط جهان است. بنابراین در چنین شرایطی یکی از اساسی ترین مسوولیت های ترکیه می تواند ایجاد پلی بین خاورمیانه و سایر نقاط جهان باشد.
به جرات می توان گفت که ترکیه بخصوص در سالهای اخیر سعی کرده است تا تمام مشکلات خود را با کشورهای منطقه حل کند و شعار " کشور بدون مشکل با همسایه ها" را سر دهد. استراتژی ای که دولت جدید ترکیه از آن پیروی می کند در واقع همان چیزی است که اروپا به دنبال آن است. بنابراین عضویت کامل ترکیه در اتحادیه اروپا می تواند این استراتژی ترکیه را گسترش دهد و به اروپا اجازه دهد که با اهرک ترکیه ارتباطات خودبا خاورمیانه را افزایش دهد.
بنابراین می توان گفت که عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا می تواند یک گام موثر در حل مشکلاتی باشد که منشاء آنها خاورمیانه هستند. بخصوص در مورد مسائلی همچون تروریسم و قاچاق مواد مخدر.
اسب تروا؟
یکی دیگر از نگرانی هایی که اتحادیه اروپا در خصوص پیوستن ترکیه به این اتحادیه دارد و به خاورمیانه مربوط می شود این است که اروپا نگران این است که با عضویت ترکیه در این اتحادیه، آمریکا از طریق ترکیه، اروپا را وارد بازی ها خاورمیانه کند. برخی از تحلیلگران حتی از ترکیه به عنوان اسب تروا نام می برند. با وجود هزینه های میلیارد دلاری ترکیه هرگونه دسترسی به ارتش آمریکا را پیش از جنگ عراق رد کرد و اعلام کرد که اروپا وفادار مانده است.
با طور کلی امروز اروپا با خاورمیانه همسایه است و از مشکلاتی که از این منطقه سرچمشه می گیرد متاثر می شود. در واقع اروپا از بازی کردن نقشی که بسیار خواهان آن است دور مانده است. در این میان ترکیه به عنوان کشوری که منطقه را به خوبی می شناسد می تواند سیاستهای مثبت اروپا را در این منطقه به اجرا بگذارد.
خاورمیانه چه می خواهد؟
از زمان آغاز جنگ جهانی اول، خاورمیانه به عنوان یکی از حساس ترین مناطق جهان به شمار می رود. سیاست هایی که موجب ایجاد این مشکلات می شوند و سیاست هایی که این مشکلات را حل نمی کند، موجب شده است تا این منطقه با یک بن بست روبه رو شوند.
سیاست گذاران خارجی این منطقه نیروی خود را برروی امنیت متمرکز کرده اند و این درحالی است که با این سیاست خود از آموزش و اقتصاد دور مانده اند. با توجه به این برنامه ای که در اکثر کشورهای خاورمیانه به اجرا در آمده است. زندگی مردم این منطقه از جهان از استانداردهای پایینی دارد و نحوه زندگی آنها موجب شده است تا در ایجاد راه هایی برای توسعه با شکست رو به رو شوند و درگیریها در این منطقه هرگز به پایان نرسد.
آیا اکنون زمان تغییر فرا رسیده است؟ بدون توجه به مطئله امنیت ابتدا باید مشکلات اقتصادی و اجتماعی این منطقه را حل کرد:
اقتصاد، به طور کلی در این منطقه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و به تولید توجه بیشتری شود. تمرکز اقتصاد بر روی نفت و گازهای طبیعی از یک سو مانع فعالیت شرکت های سرمایه گذاری می شود و از سوی دیگر با توجه به وابستگی بیش از حد اقتصاد به منابع طبیعی، این منابع از عوامل جنگ و درگیری به شمار می آیند.
در یک روش مشابه، کشورهای خاورمیانه باید از درآمد حاصل از این منابع انرژی برای بهداشت و آموزش نسل جوان استفاده کنند. سرمایه گذاری بر روی آموزش و بهداشت در این منطقه می تواند به طور چشمگیری از تروریسم و رادیکالیزم در منطقه بکاهد و در طولانی مدت به گسترش دموکراسی کمک کند. هرچند چنین برنامه ای ممکن است موجب ایجاد مشکلات جدیدی در وهله اول شود اما استفرار دموکراسی در این منطقه به مرور زمان موجب تقویت قدرت ملی در این کشورها می شود و از ادامه درگیریها در منطقه می کاهد.
با یک نگاه اجمالی درمی یابیم که کشورهای ثروتمند اسلامی لزوما کشورهایی نیستند که از منابع غنی انرژی برخوردارند بلکه، به عنوان مثال ترکیه به عنوان فقیرترین کشور مسلمان از نظر منابع انرژی توانسته است اقتصادی رو به رشد را به اجرا بگذارد. با مقایسه ترکیه با عربستان صعودی و عراق متوجه می شویم که ترکیه حتی نفت و گاز طبیعی در حد نیازهای خود ندارد.
دومین مشکل خاورمیانه با سیاست کشورهای غربی در برخورد با کشورهای این منطقه باز می گردد. کشورهای غربی که در خانه های خود به نقش قانون توجه فراوانی دارند، در برخورد با کشورهای خاورمیانه متفاوت عمل می کنند. به عنوان مثال اسراییل سالها است که به گسترش سلاح های هسته ای می پردازد و این در حالی است که کشورهای غربی در برخورد با ایران، عراق و لیبی برخوردی غیر متعارف دارند.
از سوی دیگر کشورهای غربی که در حمایت از دولت صدام حسین دست داشتند ناگهان از پشتیبانی وی پشیمان شدند و با حمله به عراق به طور غیر منصفانه ای این کشور را با بحران رو به رو ساختند. این درحالی است که زمانیکه صدام حسین علیه مردم کشور خودش در زمان جنگ ایران و عراق از سلاح های شیمیایی استفاده کرد، جهان غرب ساکت ماند. بدتر از همه اینکه انبارهای سلاح های صدام حسین توسط کشورهایی پر شده بود که بعدها برای نابودی وی به عراق حمله کردند. موضوع صدام حسین موقعیت غرب را در خاورمیانه به طور کلی خدشه دار کرد.
بزرگترین مشکل جهان غرب و خاورمیانه مسئله فلسطین است. اسراییل از ابتدا با سایر کشورها و جهان اسلام سر ناسازگاری گذاشته است و با توجه به اینکه در خاکهای سرزمین دیگری به حیات خود ادامه می دهد حاضر نیست مرزهای خود را با توجه به سیستم سازمان ملل محدود کند. اقدامات غیر انسانی اسراییل همه انسانهای جهان بخصوص جهان اسلام را تحت تاثیر خود قرار داده است. اسراییل با این اقدامات خود اعلام می کند که هر کاری را که بخواهد انجام خواهد داد و اجازه نخواهد داد که هیچکس در کارش دخالت کند. اما این را نیز نباید فراموش کرد که اسراییل بیش از همه به خود ضربه وارد می کند. از زمانیکه اسراییل اعلام موجودیت کرده است، در حال جنگ و درگیری بوده است.
بهترین راه حل برای پایان دادن به جنگ اسراییل و فلسطین در دست دنیای اسلام است چرا که مرم جهان به این باور رسیده اند که آمریکا و اروپا در مقابل جهان اسلام موضع گیری می کنند. به عنوان مثال زمانیکه اسراییل سالهای به تولید سلاح های هسته ای می پردازد انجام هرگونه فعالیت غیر نظامی هسته ای کشورهای مسلمان با تهدید و مخالفت رو به رو می شود.
این در شرایطی است که اگر روزی کشور دیگری به سرنوشت فلسطین دچار شود همه کشورهای مسلمان می دانند که نمی توانند روی عدالت آمریکا و اروپا حساب کنند. حوادثی که در کشور یوگوسلاوی سابق اتفاق افتاد می تواند شاهد خوبی برای این مثال باشد. مردم بسیار در قلب اروپا به دلیل اینکه مسلمان بودند، مسلح نبودند و جایی برای رفتن نداشتند به قتل رسیدند. این درحالی است که اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی چشم های خود را بر روی این حوادث بستند. واقعیت این است که در مورد بوسنی اروپا با یک شکست جبران ناپذیر مواجه شد.
به بیان دیگر سیاست های غلط غربی ها در برخورد با مسائل پیش آمده سبب شده است که کشورهای خاورمیانه تمام اعتماد خود را از دست بدهند. سیاست های آمریکا در عراق که دنباله رو همان سیاست های پیشین است نشان می دهد که در رفتار غرب تغییری به وجود نیامده است. بخصوص با نقض حقوق بشر و قوانین بین المللی در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو نه تنها آمریکا بلکه دنیای غرب در تیررس بی اعتمادی قرار گرفته اند.
با توجه به جنگ عراق و افغانستان و مسئله فلسطین این احساس قوت بیشتری می گیرد که کشورهای غربی اشتباهات پیشین خود را مدام تکرار می کنند و کشورهای غربی از استانداردهایی برای کشورهای غیر غربی استفاده می کنند که خود حاضر به پذیرش هیچکدام نیستند.
به عنوان مثال آخر می توان به مناقشه قره باغ اشاره کرد. در مناقشه قره باغ بیش از 1 میلیون آذری آواره شدند و با وجود آنکه بیش از 1 دهه از عمر این درگیری ها می گذرد هنوز راه حلی مناسب برای پایان دادن به آن ارائه نشده است و از روز اول آمریکا و اروپا از ارامنه حمایت کرده اند که برخی از تحلیلگران سبب آن را تقسیم مسلمانان و مسیحیان می دانند.
با یک نگاه دقیق در می یابیم که پس از جنگ سرد در تمام درگیریها از چچن تا فلسطین، از عراق تا افغانستان و از بوسنی تا قره باغ مسلمانان و مسیحیان حضور دارند و این در شرایطی است که تنها قربانی این خضونت ها مسلمانان هستند.
هر چند ترکیه سعی می کند که به این موضوعات از دیدگاه دیگری نگاه کند و این درگیریها را درگیریهای مسلمانان با مسیحیان به حساب نیاورد.
اما در سایه این حقایق و در شرایطی که تروریسم رشد فزاینده ای در دنیای امروز داشته است و گروه های رادیکال در حال افزایش هستند، غرب باید نگاه خودرا در ابتدا تغییر دهد و مسلمانان را علت تهدید جهانی نداند چرا که با نگاهی منطقی به نقش خود در جهان علت تغییر جهت جهان به سوی خشونت را به سادگی در می یابد. در چنین شرایطی مسوولیت بزرگی بر روی شانه های اتحادیه اروپا قرار می گیرد. در مقایسه با آمریکا، کشورهای اروپایی از خردمندی بیشتری بهره برده اند و به همین دلیل باید برای پیدا کردن راه ها و روشهایی باشند که به این درگیریهای جهانی خاتمه دهد.
عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا یکی از مهمترین ابزارهایی است که این اتحادیه می تواند برای پایان دادن به خشونتهای جهانی در دست داشته باشد. ترکیه از آنجا که دارای یک اقتصاد رو به رشد، یک دموکراسی کارآمد و یک سیاسیت منطقی در دنیای اسلام است می تواند نماینده خوبی برای جهان اسلام به شمار آید. با پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا، اروپا نشان می دهد که علیه مسلمانان موضع گیری نمی کند.
به طور کلی، آنچه خاورمیانه بیش از همه در این سالها به آن نیازمند است حرکت به سمت دموکراسی و تغییر برخورد کشورهای غربی با کشورهای خاورمیانه است. بدین معنی که کشورهای غربی همان سیاستی را در مقابل کشورهای خاورمیانه اتخاذ کنند که در کشورهای خودشان حکم فرمااست. ترکیه حتی اگر به عضویت اتحادیه اروپا در نیاید در ایجاد هر دوی این شرایط نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.
نظر شما :