اعضای جدید شورای امنیت و رویاهای بی تعبیر ما
دیپلماسی ایرانی: با آغاز به کار اعضای جدید شورای امنیت سازمان ملل برخی چنین تحلیل کردهاند که کشورهای جدیدی که وارد شورا شدهاند، بر سر پرونده هستهای ایران برای اوباما رئیس جمهوری امریکا که تلاش دارد قطعنامه پنجمی را علیه ایران به تصویب برساند، مزاحمت ایجاد خواهند کرد. این تحلیلگران بر این اعتقادند که کشورهای تازه راه یافته به شورای امنیت بر این باورند که تحریمهای بیشتر علیه ایران جواب نخواهد داد و به همین دلیل شاید بتوانند از اعمال دور جدید تحریمها جلوگیری کنند. تحلیل خوشبینانهای که بیش از آن که جنبه واقعی داشته باشد به یک آرزو شبیه است. دلیلی که برخی از این تحلیلگران برای مزاحمت کشورهای جدید برای اوباما ذکر میکنند، یکی حضور کشورهای افریقای جنوبی و هند در جمع کشورهای تازه راه یافته به شورای امنیت است که با ایران رابطه تجاری و اقتصادی دارند و دیگری استناد به رفتارهای مثبت افریقای جنوبی در پروندههای شورای امنیت سازمان ملل است.
از اول ژانویه 2011، افريقاى جنوبى، هند، آلمان، پرتغال و کلمبيا به جای اوگاندا، ترکيه، مکزيک، ژاپن و اتريش بر کرسیهای شورای امنیت تکیه زدند و به مدت دو سال کرسیهای غیر دائمی شورای امنیت را در اختیار خواهند داشت.
قبل از این که به واکاوی مواضع کشورهای جدید شورای امنیت بپردازیم بد نیست نگاهی به رفتار کشورهای عضو در سه لایحه قبلی بیندازیم.
در قطعنامه چهارم که علیه ایران صادر شد به جز ترکیه که سیاست کلی آن در برابر ایران تغییر کرده و رفتار تازهای را نسبت به همسایه شرقیاش اتخاذ کرده، مکزیک، اوگاندا، ژاپن و اتریش هر چهار کشور نسبت به تحریمهای وضع شده علیه ایران رای مثبت دادند. رایزنیهای ایران در کشورهای آفریقایی و نزدیکیای که با بسیاری از کشورهای این قاره دارد به گونهای که به گفته بسیاری از مقامات ایرانی روابطمان با آنها در حد روابط استراتژیک است، نتیجه نداد و اوگاندا به عنوان یکی از کشورهای آفریقایی که ایران میتوانست بر روی جذب آن به دلایل بسیار حساب کند، تحت تاثیر و فشار ایالات متحده و غرب که به نظر هم نمیرسد انرژی زیادی از آنها گرفته باشد، به تحریمها علیه ایران رای داد.
درباره مکزیک نیز متاسفانه باید بگوییم که گویا متولیان وقت وزارت امور خارجه ما به کلی فراموش کردند که مکزیکی وجود دارد و میتواند برای ما کاری از پیش ببرد. ظاهرا دیپلماتهای وقت ما گمان میکردند که مکزیک کشوری نیست که بخواهند بر روی آن سرمایهگذاری کنند و حداقل فشاری بیاورند که علیه ایران رای ندهد. به خصوص با حضور برزیل در شورای امنیت که اتفاقا به نفع ایران رای داد، طرف ایرانی میتوانست از این ابزار استفاده کرده و مکزیک را به عنوان یکی از کشورهای نزدیک به برزیل و از کشورهای مطرح امریکای لاتین به سمت خود جذب کند. البته نباید این را فراموش کرد که این کشور به شدت تحت تاثیر امریکا و سرمایههای آن قرار دارد و همراه ساختن آن با ایران کار چندان آسانی نیست، ولی وزارت امور خارجه ما حداقل انرژی لازم را هم در این زمینه صرف نکرد.
ژاپن و اتریش نیز که بیش از آن که خود را به ایران نزدیک بدانند به غرب نزدیک میدانند. ژاپن از زمان صدور نخستین قطعنامه تحریمی علیه ایران تمام و کمال در کنار غرب ایستاد و رفتاری چنان زننده در برابر ما اتخاذ کرد که حتی گفته میشود در یکی از سفرهایی که آقای متکی در سال 2006 به این کشور انجام داد، وزیر امور خارجه ژاپن از او در یک رستوران استقبال کرد. اتریش نیز که همگام با اتحادیه اروپا است. اگر چه در برخی موارد از جمله در برخی پروژههای انگشتشمار مرتبط با حمل و نقل ریلی و سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز ترجیح داده نسبت به تحریمها بیاعتنا باشد ولی این حضور به اندازهای کمرنگ است که نمیتوان بر روی آن چندان حساب کرد، مضافا بر این که وزارت امور خارجه ما در همین مورد هم چندان پیگیری نکرد و تلاشی برای جذب اتریش انجام نداد.
کمی به عقبتر باز گردیم، در قطعنامه سومی که در سال 2008 علیه ایران صادر شد، کشور افریقایی بورکینافاسو که آن موقع از اعضای شورای امنیت بود از همان ابتدا اعلام کرد که به این قطعنامه رای مثبت میدهد. جایی ثبت نشده است که وزارت امور خارجه ایران برای جذب رای این کشور آفریقایی تلاش چندانی انجام داده باشد. در مقابل لیبی به ایران قول داده بود که به این قطعنامه رای منفی خواهد داد و کشورهای ویتنام، اندونزی و افریقای جنوبی نیز قول داده بودند که به این قطعنامه رای ممتنع خواهند داد. به استثنای اندونزی که به قول خود وفا کرد سه کشور دیگر یعنی لیبی، ویتنام و افریقای جنوبی هر سه به قول خود عمل نکردند و به قطعنامه نه رای ممتنع بلکه رای مثبت دادند.
بد نیست باز هم کمی عقب برگردیم. در قعطنامه دومی که در 23 دسامبر 2006 علیه ایران صادر شد، هر 15 کشور عضو شورای امنیت اعم از دائم و غیر دائم علیه ایران رای دادند. در آن موقع آرژانتین، جمهوری کنگو، دانمارک، غنا، یونان، ژاپن، پرو، قطر، اسلواکی و تانزانیا اعضای غیر دائم شورا بودند. ایران نه تنها نتوانست نظر مثبت کشورهای کوچک و نه چندان مطرح کنگو و غنا را جلب کند یا حتی در امریکای لاتین با استفاده از ابزارها و امکاناتی که در امریکای لاتین به دست آورده نظر مساعد پرو و آرژانتین را به دست بیاورد بلکه کشوری نظیر قطر که با ایران رابطه بسیار نزدیک و استراتژیک دارد نیز علیه ایران رای داد.
باز هم چند ماه عقبتر رویم. در آن زمان ترکیب اعضای شورای امنیت همانی بود که بعدا در رایگیری قطعنامه دوم علیه ایران حضور داشتند. در آن موقع هم به غیر از قطر که شاهد بودیم رای خود را در قطعنامه دوم پس گرفت، همگی علیه ایران رای دادند.
کسانی که اکنون ابراز امیدواری میکنند که با آمدن افریقای جنوبی به جمع تازهواردان شورای امنیت فضا به نفع ایران تلطیف میشود، به سابقه این کشور در تحریم ایران توجه نمیکنند. این کشور در سال 2008 به رغم قولی که به ایران داده بود تسلیم فشارهای غرب شد و دست خود را علیه ایران در جلسه شورای امنیت بالا برد. عدهای ممکن است در پاسخ چنین بگویند که اگر افریقای جنوبی نتوانست به قول خود وفا کند ولی در روند کاهش تحریمها علیه ایران با چین و روسیه همراه شد و کمک کرد که از شدت تحریمها علیه ایران کاسته شود. در پاسخ به این افراد باید گفت که فضای کنونی ایران با فضای سال 2008 بسیار متفاوت است. اولا دشمنتراشیها و فضای ملتهب علیه ایران در منطقه و جهان به اندازهای بالا گرفته که متاسفانه این فضای متشنج در حال حاضر تثبیت شده و علاوه بر آن شاهدیم که امریکا نیز روز به روز به شمار یارانش در برابر ایران میافزاید؛ بیشک در چنین فضایی افریقای جنوبی نیز مجبور است در بسیاری از موارد با غرب همراه باشد. ثانیا، نباید فراموش کنیم که افریقای جنوبی زمانی وارد جمع جدید اعضای غیر دائم شورای امنیت شده که تحریمهای سنگین علیه ایران وضع شده است. در چنین فضایی لاجرم نوع تعامل افریقای جنوبی با ایران متفاوت از آنچه انتظار میرود، میشود.
مثلا معروف است که افریقای جنوبی برای اینکه عمر البشیر، رئیس جمهوری سودان بر سر قتل عام دارفور توسط دادگاه بینالمللی لاهه بازداشت نشود، تلاشهای بسیاری کرد و نتیجه این تلاشها اکنون به این جا ختم شده که در حال حاضر تلاش میکند که سودان بیسروصدا تقسیم شود. بیشک اگر آن حکم علیه بشیر صادر نمیشد سیاست افریقای جنوبی نسبت به این پرونده بسیار متفاوت بود چرا که از یک سو چانهزنی نمیکرد که بشیر بازداشت نشود و از سوی دیگر بشیر را راضی نمیکرد که به تجزیه شدن کشورش تن دهد.
درباره هند نیز باید بگوییم که اولا هند به دنبال عضویت دائم در شورای امنیت در کنار برزیل و آلمان است. از این رو برای رسیدن به این هدف حاضر است هر امتیازی که لازم باشد را بدهد. ثانیا هند از دو هفته پیش سیاست جدید خود در برابر ایران را نمایان کرده است. رفتارهای اخیر دهلینو به خوبی نشان میدهد که این کشور با امریکا و غرب کاملا همگام شده است. قطع مراودات مالی بانک مرکزی هند با ایران و پرداخت نکردن پول نفتهایی که از ایران وارد کرده، دلیلی بر این ادعاست.
اینکه تا چه اندازه میتوانیم از توانهایمان بهره ببریم و دیپلماسی خود را فعال کنیم تا بیش از این متحمل خسارت نشویم و زور غربیها به مطالبات حقه ما نچربد، به هنر دستگاه دیپلماسی وزارت امور خارجه باز میگردد. در حالی که غرب عزم خود را جزم کرده تا دور تازهای از فشارها را علیه ما اعمال کند، وزارت امور خارجه ما در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرد. آقای علیاکبر صالحی، بیشک تواناییهایی دارد که در صورت امکان استفاده از آنها میتواند سکاندار خوبی برای عرصه دیپلماسی ایران باشد اما او فعلا سرپرست وزارت امور خارجه است و هنوز تکلیف صدارت او بر این پست نهایی نشده است. این در حالی است که غرب برای اعمال فشار علیه ما دست به کار شده و برای این کار نیز یکپارچگی لازم را دارد. آیا وقت آن نرسیده که ما نیز یکپارچه شویم و با ایجاد انسجام در عرصه دیپلماسیمان و استفاده از خبرگان و افراد ذیصلاح این پیچ حساس را به سلامت بگذرانیم؟
نظر شما :