مانور سه جانبه افغانستان و تغيير جايگاه ايران
ديپلماسى ايرانى: اخيرا شاهد نشست سه جانبه مقامات کشورهاى افغانستان، پاکستان و ترکيه بوديم. نتيجه اين نشست توافق براى انجام مانور نظامى مشترک ميان اين سه کشور در افغانستان بود. اما آنچه بيش از همه در اين خبر قابل توجه بود، عدم حضور ايران در اين نشست بود.
گفتارى از محمد ابراهيم طاهريان، سفير سابق ايران در افغانستان و پاکستان براى ديپلماسى ايرانى:
آنچه که در افغانستان اتفاق افتاده است، موجب شده است که برخى کارشناسان بر اين باور باشند که ضعف جامعه بين الملل و نيروهاى فرامنطقهاى در انجام وظايف خود که منجر به توسعه جريان افراط و ناکارآمدى دولت و دولت ناکارآمد شد، شرايطى را به وجود آورد که در آن مىتوان گفت جايگاه کشورهاى همسايه افغانستان از جمله جمهورى اسلامى ايران، نسبت به تحولات افغانستان تغيير کرده است. يعنى همه اينها اتفاقاتى است که در طول نه سال گذشته به تدريج رخ داده اند و شايد اوج آن در سه سال گذشته بوده است. اگر امروز افغانستان را ترسيم کرده و بخواهيم ژئوپلتيک آن را تفسير کنيم، بسيارى از کارشناسان بر اين باورند که ناکارآمدى دولت، سردرگمى کشورهاى فرامنطقهاى، توسعه جريان افراط و تغيير جايگاه کشورهاى همسايه افغانستان در اين سه سال بارز شده است.
اينکه اين همسايگان به دلخواه يا به اجبار به چنين جايگاهى رسيده اند بحثى جداست. ولى آنچه که امروز در حال وقوع است اين است که جامعه بين الملل و خود افغانستان براى تغيير شرايط همين طور که کشورهاى فرامنطقهاى عملياتى را ترسيم کرده اند، از سال 2011 تا 2014 با تغيير تعريف اهداف به نوعى به طرف شرايط موفقيت آميز براى خود حرکت کنند و از افغانستان خارج شوند.
به نظر مىرسد در توافق هاى منطقه جاى همسايگان افغانستان خالى است. در گذشته همکارىهايى بين 6+2 يعنى شش کشور همسايه افغانستان و امريکا و روسيه وجود داشت که منجر به تحولاتى در افغانستان شد. فرمولهاى منطقه اى ديگرى هم براى کمک به افغانستان وجود داشت. به نظر مىرسد در کنار تغيير وضعيت در داخل افغانستان، فرمولهاى منطقه اى هم در حال تغيير است و شکل جديدى به خود گرفته است. شايد بارزترين اين تغيير حداقل در کلام و حرف توافق بين اسلام آباد، کابل، آنکارا براى تاثير بر تحولات افغانستان است که اين تاثير هم تاثير سياسى و هم نفوذ اقتصادى است. حالا اينکه چقدر اين معنا واقعى باشد و شرايط براى آن فراهم باشد، جاى بحث دارد.
قبل از اينکه من به عنوان کارشناس يا کسى که مسائل افغانستان را دنبال مىکند نسبت به غياب ايران در اين مثلث اظهار نظرى کنم، بايد کسانى که دست اندر کار بحث افغانستان هستند به چرايى اين پرسش پاسخ دهند. اما به طور کلى شرايط به طرفى مىرود که در آن همسايگان افغانستان نتوانسته اند جايگاه واقعى خود را پيدا کنند. يعنى همسايگان افغانستان به طور عام و جمهورى اسلامىايران به طور خاص بايد جايگاه خود را نسبت به تحولات افغانستان به روز کند و سياست مشخصى نسبت به تحولاتى که در افغانستان واقع شده پى بگيرد.
به هر صورت امروز حدود 37-44 کشور در افغانستان نيرو دارند. بنابراين لازم است جمهورى اسلامى براى اينکه بتواند هم بر شرايط در افغانستان تاثير گذارد و هم در جهت بهتر شدن اوضاع گام بردارد، استراتژى مشخصى را دنبال کند. با توجه به اينکه استراتژى ايران منطبق بر توسعه و امنيت است، زمانى که افغانستان توسعه و امنيت پيدا کند، منافع ايران هم تامين مىشود. بنابراين از اين جهت بايد استراتژى مشخص ترى را دنبال کند و شايد بتوان گفت ديگر همسايگان افغانستان هم بايد چنين کنند.
موج ناآرامىها امروز در شمال افغانستان از قندوز گرفته تا باقى مناطق، بر امنيت ترکمنستان، تاجيکستان، ازبکستان هم تاثير دارد. هرچند که اين کشورها مرزهاى کوتاه ترى دارند اما بازهم اين ناامنىها بر امنيت اين مناطق تاثير گذار خواهد بود. بنابر اين اگر کشورهاى همسايه افغانستان نتوانند جايگاه خود را در اتفاقات منطقه مشخص نکنند، بقيه کشورهايى که علاقمند حضور در افغانستان هستند، مانند ترکيه که هم به لحاظ فرهنگى، هم به لحاظ اقتصادى -و به نظر مىرسد که اخيرا با طرح برگزارى مانور مشترک علاقمند به مسائل امنيتى- نظامى هم هست- جاى خود را در افغانستان پيدا خواهند کرد.
بنابراين مانور مشترک ميان پاکستان، افغانستان و ترکيه بيان گر تغيير جايگاه سياستهاى ايران در حوزه افغانستان است. باز هم بر اين مسئله تاکيد مىکنم که عملياتى شدن چنين مانورى يا اساسا امکان انجام آن، با توجه به همه مشکلاتى که ترکيه در کشور خود دارد جاى بحث و بررسى دارد.
نظر شما :