تاثیر حذف یارانه را با تشدید تحریم دو برابر کنید!
ديپلماسى ايرانى: تحریم یا تعامل؟ مساله این است. قریب به شش ماه است که بحث پرونده هستهای ایران و گزینههای پیش روی در رسانههای غربی با حجم بیشتری مطرح میشود. گاهی میانه روها تعامل را بهترین راه میدانند و گاه تندروها از تشدید تحریمها سخن میگویند. کم هم نیستند رسانهها و نشریاتی که آب در هاون اسرائیل میکوبند و از گزینه نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران به عنوان تنها راهکار نام میبرند. در این فضا عجیب نیست اگر چهل و چهارمین رئیس جمهوری آمریکا باراک اوباما هم نداند به راست برود یا به چپ؟
ویکلی استاندارد در نگاهی عجیب و تند و تیز به ماجرای هستهای ایران بر خلاف بسیاری از نشریات که تحریمها را بیتاثیر بر برنامه هستهای ایران میدانند از لزوم تشدید تحریمها سخن میگوید. در بخشیهایی از این گزارش آمده است: حتی پیش از آنکه نماینده ایران در ژنو با نمایندگان پنج به اضافه یک رودرروی هم بنشینند هم باراک اوباما با سخنان مشاور امنیت ملی فرانسه که گفتگو با ایران را خنده دار و نمایشی خوانده، اعلام موافقت کرده بود. آخرین رئیس جمهوری آمریکایی که اینچنین بر ایران و ایرانیها سخت گرفت، ریگان بود. از آتن زمان تاکنون هیچ کس به اندازه اوباما ایران را تحت فشار قرار نداده است. این بار ایالات متحده توانست اجماعی را در اروپا و آسیا برای تحریم ایران به نام خود سند بزند. واشنگتن به راحتی توانست خطر ایران هستهای را برای همه از روسیه تا چین، از اروپا تا امارات متحده عربی بزرگنمایی کرده و در نتیجه همگان را با خود همراه کند.
این نشریه در ادامه مینویسد: فرمان برنامه هستهای ایران در دست رهبری است و هدف واشنگتن از اعمال این تحریمها هم تنها و تنها اعمال فشار بر دولت مرکزی و در کنج قرار دادن آن بود. امریکاییها امیدوار بودند که این انزوا بتواند تهران را به توقف غنی سازی اورانیوم ترغیب کند. با این همه بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ایران درست تا زمانی که حیات نظام به دلیل تحریمها به خطر نیفتد در مقابل غرب ایستادگی خواهد کرد.
در ادامه این مطلب آمده است: واشنگتن در حال حاضر به گزینه محدود نگاه داشتن ایران بسنده کرده است. این همان گزینهای است که هر بار کاخ سفیدنشینها نمیخواهند وارد حمله نظامی شوند، روی میز قرار میگیرد. اوباما و همراهانش در دستگاه دیپلماسی در سکوت به یک استراتژی امیدوارند و آن هم ایجاد نارضایتی در دل ایرانیها است. امریکاییها امیدوارند که انزوای ایران در نهایت منجر به تغییر رژیم در این کشور شود. انزوای سیاسی و اقتصادی که امریکا در چند ماه اخیر بر ایران تحمیل کرده تنها یک هدف را دنبال میکند و آن هم ایجاد آرام نارضایتی در میان افکار عمومی است. در حال حاضر دیدگاه دموکراتها و جمهوری خواهان در مورد تغییر رژیم در ایران با هم بسیار متفاوت است. همه از خود این سوال را میکنند که آیا این فشارهای اقتصادی و سیاسی میتواند دولت مرکزی در ایران را وادار به توقف برنامه هستهای کند؟ در زمان جورج بوش تعداد طرفداران تغییر رپیم در ایران بیشتر بود و این در حالی است که در این دو سال دموکراتها تنها به متوقف کردن برنامه هستهای ایران میاندیشند. این برنامه باید با هر ابزاری متوقف شود، چه این وسیله تحریم باشد و چه تغییر رژیم.
در میان میانه روهای امریکایی کم نیستند کسانی که راهکاری جدید را برای برنامه هستهای ایران پیشنهاد میدهند. این طیف با توجه به بن بست خوردن تمام مذاکرات پیشین ادعا میکنند که تنها راه حل مسالمت آمیز ماجرا صدور محوز برای غنی سازی اورانیوم در ایران تا حد و اندازهای است که منتهی به تولید بمب هستهای نشود. بر اساس این طرح ایران حق دارد اورانیوم را تا اندازه مطلوب استفاده از فعالیتهای مثبت هستهای غنی سازی کرده اما در مسیر تولید تسلیحات هستهای قرار نگیرد. مشکل غرب و منتقدان با این راهکار این است که چگونه تمام فعالیتهای غنی سازی اورانیوم ایران را تا آن اندازه دقیق زیر نظر داشته باشیم تا مبادا ایران دست از پا خطا کند. امریکا ترجیح میدهد با ایران از در مذاکره وارد شود تا دو راهکار دیگر را امتحان کند. تحریمهای فلج کننده میتواند قیمت نفت را در منطقه بالا ببرد و احتمال دوم هم حمله بازدارنده امریکا و اسرائیل به ایران خواهد بود.
ویکلی استاندارد در ادامه مینویسد: باید بپذیریم که ایران و دولت مرکزی در این کشور حاضر به بازی دو سر باخت نیستند. ایران نمیتواند بعد از چند سال مجادله با غرب بر سر پرونده هستهای اکنون تمام امتیازها را واگذار کند و دست خالی بر سر نقطه نخست بنشیند. همزمان هیچ کدام از متحدان امریکا در منطقه هم نمیخواهند شاهد صدور مجوز غنی سازی اورانیوم برای ایران باشند چرا که این حرکت را به شکست غرب تعبیر میکنند. سه کشور اروپایی حاضر در این مذاکرات در حقیقت اصلی ترین بازیگران هستند: فرانسه، بریتانیا و آلمان.
این نشریه در نهایت مینویسد: تحریمهای بیشتر و هدفمندتر میتواند بدون اندک دردسری حلقه را بر ایران تنگ تر کند. اروپاییها باید در روندی آرام که چندان هم جلب توجه نکند، فعالیتهای ایران در حوزه گاز و نفت را تعطیل و یا کند کنند. باید منتظر ماند و دید که آیا دولتمردان ایرانی در برابر این اعمال فشار بیشتر غربیها سکوت خواهند کرد؟ اروپا و امریکا برای تشدید تحریمها آن هم از این جنس نیازی به همراهی روسیه و چین هم نخواهند داشت. اکنون که حذف یارانهها اوضاع اقتصادی در ایران را آسیب پذیر کرده است بهترین فرصت برای امریکا است تا تیر آخر را شلیک کند!
نظر شما :