حادثة عظیم کربلا و ماهیت قیام حضرت سیدالشهداء (ع) از دیدگاه آیت الله سید روح الله خاتمی (ره)
اين سخنان آيينهاى است که به قدر توان خود مىکوشد پرتوى از شخصيت آن مجتهد نستوه را بنماياند تا دوستدارانش، به ويژه جوانان شيفتهاى که وصف سجاياى اخلاقىاش را بسيار شنيدهاند، با خواندن آن بتوانند تا اندازهاى به وسعتنظر و عمق انديشههاى آن مجتهد روشنضمير پىببرند.
منبع : کتاب روح باران «فرهنگ گفتار آیت الله سید روح الله خاتمی»، ناشر : انتشارات خانة فرهنگ خاتمی، سال نشر : 1387
کربلا
◄ ارزش شهادت شهداى کربلا به اين است که شهادتشان را آگاهانه برگزيدند.
محرّم
◄ اگر عزادارىهاى ما حقيقى باشد، از هر عبادتى بالاتر است.
◄ بايد مراقب برداشتهاى وارونه از عزادارىهاى سيدالشهداء(ع) باشيم.
◄ براى درک فلسفه و ماهيت قيام سيدالشهدا(ع)، بايد تاريخ جاهليت قبل از اسلام، تاريخ اسلام و تاريخ بعد از اسلام را تا زمان حضرت سيدالشهدا(ع) مطالعه کرد.
◄ بسيارى از سنتهايى که مردم هنگام عزادارى انجام مىدهند، عادتهايى خلاف شرع هستند که زدودن آنها به سالها وقت و صرف هزينة فراوان از سوى علما نياز دارد.
◄ تحريفاتى که دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه سيدالشهداء(ع) بر قضاياى محرم وارد کردهاند،باعث انحراف اذهان سادة مردم شده، بر هدف عظيم حضرت امام حسين(ع) خدشه وارد کرده است.
◄ خداوند به خاطر اشک ريختن براى سيدالشهداء(ع) گناهان کسى را نمىآمرزد، اشک ريختن اگر به توبة حقيقى نينجامد، رنج بيهوده و زحمت بىفايده است.
◄ خيلى ناگوار است که دهه محرم بگذرد و انسان توفيق هيچ اظهار ادب و توسلى را به دست نياورد.
◄ در جريان حوادث محرم که به عاشورا ختم شد، همهجور تظاهرات، تبليغات و افشاگرى هنرمندانه ديده مىشود.
◄ در زمان قيام ابىعبدالله(ع)، اصلا احکام اسلامى، اخلاق اسلامى و روح اسلامى وجود نداشت. بچهها و جوانانى که تربيت شده بودند، همهشان تربيت شده روش بنى اميه بودند.
◄ دستگاه عزادارى محرم چنان آغشته به تحريفات و کجىهاست که سالها طول مىکشد تا بزرگان دين بتوانند آنها را از بدنة آن بزدايند.
◄ ذکر فضايل جعلى به جاى فضايل حقيقى درباره قيام عاشورا به اسلام لطمه مىزند و سبب سوءاستفاده دشمنان مىشود.
◄ روضهخوانىهاى مشحون از دروغ بزرگترين ضربهها را به هدف سيدالشهدا(ع) از قيام کربلا وارد کرده است.
◄ شأن محرم در تحليل هدف شهادت ابى عبدالله(ع) است.
◄ شکل عزادارىهاى ما در محرم بايد تصفيه شود تا ناراستىها از آن زدوده گردد.
◄ عبادتى بالاتر و عظيمتر و پرثمرتر براى دنيا و آخرت انسان از عزادارى براى حضرت سيدالشهدا(ع) نيست.
◄ عزادارى براى حضرت سيدالشهداء(ع) مهمترين مسئلة اسلامى و عامل زنده نگه داشتن اسلام است.
◄ عزادارى براى حضرت سيدالشهداء(ع) و يارانش صرفاً اشک ريختن و سينه زدن و شرکت در هيأتها و دستهجات نيست، بلکه عزادارى بايد به گونهاى باشد که روح عزادار به روح سيدالشهداء(ع) متصل و از چشمة جوشانش سيراب شود.
◄ عزادارى براى سيدالشهداء(ع) و يارانش عملى مستحب با ثوابى عظيم،حتى بيشتر از برخى واجبات، است اما مراقب باشيد به خاطر انجام اين مستحب،عمل حرام مرتکب نشويد.
◄ عزادارىهاى محرم باعث تداوم زندگى شيعه و زندگى اسلام است.
◄ مراقب باشيم عزادارىهايمان با معصيت همراه نشود که در اين صورت، اجر و ثوابش يکسره ضايع و تباه خواهد شد.
◄ هيأتهاى عزاداراى را به گونهاى برپا کنيد که اگر حضرت سيدالشهدا(ع) در ميانتان حاضر شود، شرمنده نشويد و مورد تأييد آن حضرت قرار گيريد.
حسين بن على(ع)، امام سوم
◄ ابىعبدالله مکتبى تأسيس کرد که اسلام را نجات داد و آزادى را در جهان اعلام کرد.
◄ ابىعبدالله(ع) با شهادتش همه کمالات انسانيت را، همه فضايل را، همه حقپرستى را، همه توحيد را، همه حقايق را، عقل کامل را و همه چيز را به نمايش گذاشت.
◄ ابىعبدالله(ع) در صحنه کربلا روحيه اسلام را مجسم مىکند.
◄ از روز اول قيام حسينى تا روز عاشورا تا گودال قتلگاه همه کلمات ابى عبدالله مثل آتش بر فرق دشمنان اسلام باريد و مثل نور و آب زلال بر قلب اشخاص طالب حق و ايمان ريخته شد.
◄ از همان لحظهاى که حضرت امام حسين(ع) از مدينه حرکت کرد، نقشهاش اين بود که شهادت خودش را به صورتى دربياورد که نشود آن را پنهان يا فراموش کرد.
◄ اصحاب امام حسين(ع) در کربلا بر اصحاب همه انبيا و امامان فضيلت دارند.
◄ اگر ابىعبدالله(ع) دعوت کوفه را قبول نکرده بود، نهضتش شکست خورده بود زيرا بعدها تاريخ مىگفت که اى پسر پيغمبر(ص)، اهل کوفه که اصحاب پدرت بودند و آن همه التماس کردند که بيا و ما تو را يارى مىکنيم و اسلام را از دست يزيد نجات مىدهيم، چرا قبول نکردى؟
◄ اگر امام حسين(ع) و اصحابش در کربلا کشته نمىشدند و از تشنگى و گرسنگى مىمردند، پيام عاشورا به درستى منتقل نمىشد.
◄ اگر بگوييم که امام حسين(ع) خواست حکومت تشکيل بدهد اما نتوانست و کشته شد، مقامش را تنزل دادهايم.
◄ اگر حضرت امامحسين(ع) قيام نکرده بود، مردم اسلام را از عمال يزيد و معاويه مىشناختند.
◄ اگر حضرت امام حسين(ع) به جاى شهادت، در مدينه يا مکه ترور مىشد، هيچ اثرى نداشت.
◄ اگر در کلمات و رفتارهاى سيدالشهدا(ع) دقت کنيم، مىبينيم که مجموعه کاملى از اخلاق اسلامى شامل ناموسپرستى و صبورى و استقامت و حکمت و شجاعت را دربر مىگيرد.
◄ اگر شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) نبود، به خدا قسم چهره اسلام به کلى بر اهل عالم مخفى مانده بود و اگر يکسره سقوط نکرده بود، با چهره کريهى در ميان مردم معرفى مىشد.
◄ امام حسين(ع) با شهادتش دستگاهى را ايجاد کرد که اسلام را بيمه کرد.
◄ امام حسين(ع) حتى يک قطره از خون گلوى على اصغر(ع) را نگذاشت هدر برود و اثرش هنوز باقى است.
◄ امام حسين(ع) در قضيه شهادتش حفظ احترام کعبه را به مسلمانان آموخت.
◄ امام حسين(ع) طرح شهادتى را چيد که مانند بمب عالم را تکان داد که هنوز هم آثارش پابرجاست.
◄ امام حسين(ع) مکتب شهادت را در دنيا تأسيس کرد؛ مکتبى که تا روز قيامت پابرجا خواهد بود.
◄ امام حسين(ع) نخبههايى را برگزيد که داراى ايمان کامل، توحيد کامل و از خودگذشتگى کامل باشند تا شايسته و لايق همکارى با او باشند.
◄ امام حسين(ع) هيچ چارهاى نداشت جز اينکه شهادت مظلومانه را برگزيند زيرا کشته شدن در مدينه يا مکه هرگز براى هدفش کفايت نمىکرد.
◄ انسان بايد تأسى کند به حضرت امام حسين(ع) يعنى حتى اگر قرار است بميرد و کشته شود، تا دم آخر وظايفى که بر او محول است، به نحو احسن انجام دهد.
◄ انقلابى که امام حسين(ع) رقم زد، نه پيش از او سابقه داشته نه پس از او تکرار خواهد شد.
◄ بيعت کردن ابىعبدالله(ع) با يزيد معادل با امضاى سقوط اسلام بود.
◄ بيعت نکردن حضرت سيدالشهدا(ع) با يزيد تکليف شخصىاش بود و جنگيدن و شهيد شدن تکليف اجتماعي.
◄ تشکيل حکومت در قضيه قيام حضرت سيدالشهدا(ع) موضوعيت ندارد، بلکه آنچه مهم است، روشنگرى آن حضرت است.
◄ جوانمردى حسين(ع) تا آنجاست که چون خودش هم از امضاکنندگان صلحنامه امام حسن(ع) با معاويه بود، تا زمانى که معاويه زنده بود عليه او اقدامى نکرد.
◄ چراغى که امام حسين(ع) روشن کرد همان شهادتش است، اما نه شهادت معمولي.
◄ حسين(ع) با خون خود اعلاميه داد که ذلت را نبايد پذيرفت.
◄ حسين(ع) مىخواست کارى جهانى بکند و سرمشقى به همه عالم بدهد.
◄ حضرت ابىعبدالله(ع) در يک صبح تا ظهر عاشورا توحيد، صبر، استقامت و مردانى را عملاً جلوه داد.
◄ حضرت ابىعبدالله(ع) همه فرايض و مستحبات اسلامى را در روز عاشورا به نمايش گذاشت.
◄ حضرت امام حسين(ع) در کربلا به همه ما معنويت، شجاعت، عبادت و ناموسپرستى را يکجا درس داد.
◄ حضرت امام حسين(ع) اسلام حسينى را در برابر اسلام يزيدى زنده کرد.
◄ حضرت امام حسين(ع) با شهادت خود مردم خوابآلوده را بيدار کرد.
◄ حضرت امام حسين(ع) تنها يزيد را نمىخواهد رسوا کند، بلکه مىخواهد بگويد که نهضتش براى اين است که اگر کسى مثل يزيد بر جامعه اسلامى حکومت کند، اسلام نابود است.
◄ حضرت امام حسين(ع) در قيام مسلحانه مثل جسم بسيار بزرگى بود که در درياى ساکت اجتماع آن زمان قرار گرفت و آن را مواج کرد.
◄ حضرت امام حسين(ع) کسانى را براى همراهى خود برگزيد که مىدانست لياقت شهادت را دارند.
◄ حضرت امام حسين(ع) هرگز نگفت که اى مردم من عليه يزيد قيام کردم تا به خلافت برسم، بلکه فرمود من آماده مرگ هستم، من زيربار ذلت نمىروم. اين بزرگترين درس تاريخ است.
◄ حضرت سيدالشهداء(ع) با جامعهاى مواجه بود که به ظاهر اسلامى بود ولى اصلا اثر و نشانه اسلام در آن جامعه نبود.
◄ خدا مىداند که اگر شهادت حسين(ع) نبود، اصلا نامى از اسلام نبود.
◄ خطبهاى که سيدالشهدا(ع) در شب عاشورا قرائت کرد، آزمونى براى صبر و وفادارى و ايمان بود.
◄ خون سيدالشهداء(ع) موتور محرک رزمندگان در شبهاى عمليات بود.
◄ در روز عاشورا حسين(ع) دو تابلو رسم کرد: يکى نمايشگر اسلام حقيقى و ناب يکى هم نمايشگر اعمال و افعال خلاف انسانى دشمنان اسلام.
◄ درست است که امام حسين(ع) حکومت اسلامى تشکيل نداد، اما کارى کرد اثرش بزرگتر و ماندگارتر از تشکيل حکومت بود.
◄ دعوت ابىعبدالله(ع) براى قيام دعوت براى رسيدن به قدرت نيست، دعوت به شهادت است.
◄ رجزها و خطبههايى که ابىعبدالله در روز يا شب عاشورا خوانده، سراسر پند و نصيحت و حماسه و تربيت است.
◄ رفتار امام حسين(ع) و رفتار دشمن در صحنه کربلا نشاندهنده تفاوت مکتب حسينى و مکتب يزيدى است.
◄ فضيلت زيارت حضرت سيدالشهداء(ع) و گريه بر شهادتش از همهچيز بيشتر است.
◄ سراسر نهضت حسينى درس احسان و گذشت است.
◄ شهادت ابىعبداللله(ع) مسئله مظالم بنىاميه را زنده نگهداشت.
◄ اگر شهادت ابىعبدالله(ع) نبود، زمينه کار ائمه فراهم نبود.
◄ شهادت ابىعبدالله(ع) عملى بود که نظر تمام اديان، لامذهبان، مورخين و دانشمندان عالم را به خود جلب کرد.
◄ شهادت ابىعبدالله(ع) مردم مسلمان را بيدار کرد.
◄ شهادت حسين بن على(ع) شوکى بر عالم اسلام وارد کرد و آن را از مرگ حتمى نجات داد.
◄ شهادت حسين(ع) سرمشق کامل و جالبى براى همه عالم است.
◄ شهادت حضرت ابىعبدالله(ص) معلول حوادثى بود که از صدر اسلام آغاز شد.
◄ قيام امام حسين(ع) سبب شد تا حکومت بنىاميه و بنىعباس به حساب اسلام گذاشته نشود.
◄ قيام حسين(ع) تا قيامت جريان دارد.
◄ قيام حضرت سيدالشهدا(ع) از لحظه بيعت نکردن با يزيد شروع شد.
◄ قيام مسلحانه امام حسين(ع) براى تشکيل حکومت اسلامى نبود زيرا زمينهاش فراهم نبود، بلکه قيام او زمينه تشکيل حکومت اسلامى را براى اعصار بعد فراهم ساخت.
◄ ما هر چه داريم، از مجالس عزادارى حسين(ع) است.
◄ مصلحتجويان و نصيحتکنان حسين(ع) را به بيعت با يزيد توصيه مىکردند اما حسين(ع) کسى نبود که سند از بين رفتن اسلام را امضا کند.
◄ نخستين نتيجه قيام حضرت سيدالشهدا(ع) رسواکردن جبهه کفر و نفاق بود.
◄ نهضت حضرت سيدالشهداء(ع) باعث بقا و پيشرفت اسلام و سرمشق شد براى هر کسى که مىخواهد ترويج اسلام کند.
◄ هدفى که حسين بن على(ع) از قيام خود داشت بسيار فراتر از تشکيل حکومت بود، او در پى نماياندن حقيقت دين بود.
◄ همه حرکات، رفتارها و گفتارهاى سيدالشهدا(ع)، از ابتداى حرکتش از مدينه تا روز عاشورا، نشان مىدهد که مبتنى بر نقشه از قبل طرح شده عمل کرده است.
◄ همه کلمات ابىعبدالله(ع) در کربلا حماسه است.
◄ هيچکس در دنيا به اندازه حسين(ع) بر کشته شدنش يقين نداشته است.
◄ وقتى امام حسين(ع) از مدينه به سوى کوفه حرکت کرد، همه کسانى که بر سر راهش قرار گرفتند او را از رفتن به کوفه نهى کردند، اما امام فقط مىفرمود: «من بايد بروم، آنچه خدا بخواهد مىشود».
◄ اينکه گفته شود حسين(ع) کشته شد براى کفاره گناهان امت، جز ترويج گناه نيست.
◄ در هيچيک از خطبههايى که حضرت سيدالشهداء(ع) بين راه کربلا يا در صحراى کربلا ايراد فرمود، اثرى از ضعف و عجز ديده نمىشود، براى اينکه او از همان ابتدا مىدانست چه مىکند و چه چيزى در انتظارش است.
◄ شهادتى مانند شهادت ابىعبدالله(ع) نخواهد آمد.
◄ قدم به قدم حرکت ابىعبدالله(ع) از مکه تا کوفه همهاش نمايش جوانمردى، توحيد، عرفان، راضى به رضاى قضاء خدا بودن، صبر، شهامت و شجاعت است.
◄ مظلوميت حسين(ع) افکار همه عالم را در طول تاريخ متوجه کرد به اينکه مکتب اسلام که جدش پيغمبر(ص) آورده، اصلا متباين است با آنچه به نام خلافت اسلامى عمل مىکنند.
◄ معجزه شهادت ابىعبدالله همين است که بعد از شهادتش هر چه دشمنان سعى کردند که اين قضيه در تاريخ فراموش شود، نتوانستند.
◄ شهادت ابىعبدالله(ع) پشتوانهاى شد براى معرفى مکتب اسلام در عالم.
◄ معجزه ديگر قيام حضرت سيدالشهداء(ع) اين است که هيچيک از دروغها و خرافاتى که دوستان حسين(ع) به او بستند، نتوانست آن را نابود کند.
◄ حضرت زينب (س)، سر خيل انقلابيون عالم هستند.
◄ بهترين نمونة تجاهل عارف همان تجاهل زينب در قتلگاه است.
◄ پايه زيارت را حضرت زينب خاتون(س) در گودال قتلگاه گذارد.
◄ پايه عزادارى حسين(ع) را حضرت زينب(س) در گودال قتلگاه گذارد.
◄ حضرت ابىعبدالله(ع) در شب عاشورا زينب را چنان آماده کرد که در عصر عاشورا ديگر گريه زينب گريه عادى نيست، گريه تبليغ اسلام است.
◄ دربارة زينب کارى جز سر فرود آوردن و تعظيم نمىتوان کرد زيرا ايشان مکمل هدف حضرت سيدالشهدا(ع) بودند.
◄ زينب بعد از عاشورا، غير از زينب قبل از عاشورا است.
◄ گفتوگوى حسين(ع) با زينب در شب عاشورا سبب شد تا زينب شب عاشورا با زينب روز عاشورا و پس از عاشورا از زمين تا آسمان فرق کند.
◄ پسنديدهترين خصلت مؤمن آن است که هر قدمى که برمىدارد و هر انديشهاى که از سر مىگذراند، همراه با ژرفنگرى باشد.
على بن حسين(ع)، امام چهارم
◄ حضرت امام سجاد(ع) از همان لحظهاى که سر ابىعبدالله(ع) را از بدن جدا کردند، به نفع اسلام عمل کرد و قيامش را ادامه داد.
◄ افتخارآميزترين القاب حضرت عباس(ع) سقايت است.
◄ گريه بر ابوالفضل، مثل گريه بر حسين است.
قاسم بن حسن(ع)
◄ گريهاى که شهيد هنگام شهادت دارد، گريه شوق وصال است، مانند گريه قاسم پس از آن که خبر شهيد شدنش را از سيدالشهدا شنيد.
◄ مسئله عروسى قاسم در کربلا قيام حسين(ع) را از آن مرتبه بالا مىآورد پايين و به نهضتش لطمه مىزند.
◄ واقعاً اين عروسى قاسم که در تعزيهها درمىآوردند، به مراتب از سينماهايى که به اصطلاح فحشاء و منکر را پخش مىکنند بدتر بود.
معاويه ابن ابىسفيان
◄ تمام سعى و کوشش معاويه در از بين بردن و کوبيدن شخصيت على ابن ابى طالب(ع) و اولاد او بود.
◄ در نظام خلافت معاويه، هيچ جرمى بالاتر از دوستى على(ع) نبود، به تمام ممالک اسلامى بخشنامه کرد که حتى اگر کسى اتهام دوستى على(ع) هم دارد ولو ثابت نشده بايد از بين برود.
◄ اسلام مردم شام اسلامى بود که معاويه برايشان تشريح کرده بود و اسلام بنىاميهاى بود.
◄ معاويه نخستينبار ترور شخصيت را در اسلام ترويج کرد.
◄ بالاترين سيئه معاويه اين بود که يزيد را بر مردم مسلط کرد.
◄ به فرمايش اميرالمؤمنين(ع)، در زمان فتنه معاويه ملت اسلام بر دنيا و آخرتش عزادار بود.
◄ جعليات معاويه در دين براى ترور شخصيت على(ع) و وارونه کردن اسلام صورت گرفت.
◄ معاويه دستگاه خلافت را طورى کرده بود که به مراتب از دستگاههاى طاغوتى قيصر و کسرى مفصلتر بود.
◄ بنىاميه که در رأسشان ابوسفيان بود، تا آن دم آخر که توانستند با اسلام جنگيدند.
◄ دستگاه بنىاميه فهميده بود که وقتى مىخواهد ميزان اسلام را بکوبد اول بايد على(ع) را بکوبد.
◄ اولين اصل اسلامى که بنىاميه پايمال کردند، اصل مساوات و زيرپا گذاشتن ارزش تقوا بود.
◄ بنىاميه به طور کلى کوشش داشتند که همه ارزشهاى اسلامى را در اطراف و اکناف ممالک اسلامى بهخصوص شام از بين ببرند و به جاى آن ارزشهاى جاهليت را جايگزين کنند.
◄ بنىاميه پس از فتح مکه رسمآ لباس نفاق را به تن کردند.
◄ بنىاميه در تاريخ در فساد، در نقشه کشيدن و در توطئه کردن باهوش و زيرک بودند ولى هوشى که در راه شر مصرف مىکردند.
◄ بنىاميه وقتى ديد که حضرت على(ع) يگانه کسى است که مىتواند مکتب اسلام را در ادامه نهضت پيامبر(ص) پيش ببرد، شروع به از بين بردن شخصيت او کردند.
◄ بنىاميه، صرفنظر از وابستگىهاى نژادى و نژادپرستى، يک حزب و تشکيلات تمام عيار بودند.
◄ تنها چيزى بنىاميه را شکست داد و نابود کرد، شهادت حضرت ابى عبدالله(ع) بود.
◄ زمان فتنه بنىاميه مردم دو دسته بودند يا اهل دنيا بودند يا اهل دين، اهل دنيا بر دنيايشان گريه مىکردند يعنى از فشارهاى ظلم بنى اميه و از پايمال شدن حقوقشان و از نرسيدن بيتالمال به آنها و اهل دين از بين رفتن دينشان گريه مىکردند.
◄ مخالفت بنىاميه با اسلام از همه گروهها و طوايف ديگر بيشتر، قديمىتر و ريشهدارتر بود.
◄ مهمترين ضربه را به اسلام طايفه بنىاميه زدند.
◄ ويژگى خاص بنىاميه اين بود که با کمال نقشه و توطئه در برابر اسلام ايستادند و مخالفت کردند و حتى بعد از پيروزى اسلام نيز تا وقتى که زنده بودند، سرسختانه با اسلام حقيقى مخالفت کردند.
نظر شما :