ويکى‌ليکس، فرصتى براى ديپلماسى ايران

۱۲ آذر ۱۳۸۹ | ۰۱:۴۹ کد : ۹۵۱۵ اخبار اصلی
پاره ای از این اسناد برای دیپلماسی ایران می‌تواند فرصت باشد به شرط آنکه فرصت سوزی نکند و موشکافانه و با اعتبار دادن به نظرات کارشناسی با شرایط جدید برخورد کند. گفتاری از محمد فرازمند، سفیر سابق ایران در بحرین و کارشناس مسائل عربی، برای دیپلماسی ایرانی.
ويکى‌ليکس، فرصتى براى ديپلماسى ايران

دیپلماسی ایرانی: انتشار اسناد جدید ویکی لیکس عکس العمل‌های متفاوتی را دربین مقامات کشورها و افکار عمومی‌ بر انگیخته است. درخواست بکارگیری نیروی نظامی‌ علیه ایران از سوی برخی سران عرب از جنجالی‌ترین اطلاعات فاش شده ویکی لیکس است. محمد فرازمند، سفیر سابق ایران در بحرین و کارشناس مسایل عربی، بازتاب افشای این اسناد و تاثیر آن بر روابط ایران با کشورهای عربی را مورد بررسی قرار داده است.

گفتاری از محمد فرازمند، سفیر سابق ایران در بحرین و کارشناس مسائل عربی، برای دیپلماسی ایرانی:

انتشار اسناد ویکی لیکس یک شوک بزرگ برای دیپلماسی امریکا و کشورهایی است که دارای روابط دیپلماتیک فشرده با امریکا هستند. گذشته از سوالات و ابهامات فراوانی که درباره چرایی و چگونگی انتشار این اسناد وجود دارد، به نظر می‌رسد که دیپلماسی پنهان پس از این شوک دچار تحولی اساسی خواهد شد. دیپلمات‌ها و مقامات سیاسی از این پس با دقت بیشتری در جلسات غیرعلنی سخن خواهند گفت، چراکه نمی‌توانند به امنیت اطلاعات طبقه‌بندی شده اعتماد داشته باشند.

برخی از سوالات و ابهاماتی که انتشار این اسناد به همراه داشته از این قرار است:

  1. انتشار این حجم از اسناد و اطلاعات در باره دیپلماسی امریکا و اطلاعات مربوط به مسائل نظامی‌امریکا در عراق و افغانستان با چه هدفی صورت می‌گیرد؟
  2. آیا امریکا توان جلوگیری از انتشار این اسناد را نداشته است؟ و آیا سیستم امنیت اطلاعات امریکا تا این اندازه ضعیف شده که هزاران سند ظرف مدت کوتاهی افشا می‌شود؟
  3. انتشار این اطلاعات و اسناد چه تاثیری بر روابط بین کشورها و روابط بین الملل خواهد داشت؟
  4. وضعیت امنیت اسناد محرمانه و دیپلماسی محرمانه کشورها پس از انتشار اسناد ویکی لیکس چه وضعیتی خواهد داشت؟

واقعیت این است که هنوز برای این سوال ها پاسخ روشنی وجود ندارد و شاید ماه‌ها زمان ببرد تا آثار انتشار این اسناد در عرصه روابط بین‌الملل روشن شود.

اسناد از تنوع و حجم بالایی برخوردار است؛ گرچه ضربه اصلی به دیپلماسی امریکا و کشورهای متحد امریکا خورده است ولی هیچ دولتی نمی‌تواند با توجه به تنوع این اسناد و تنوع اطلاعات منتشر شده برخورد یک‌سویه و کلی با آن‌ها داشته باشد.

شاید نخست وزیر اسرائیل تنها دولتمردی بود که سعی کرد از انتشار این اسناد به نفع سیاست‌های اسرائیل سوء‌استفاده کند و مدعی شد این اسناد نشان می‌دهد که نگرانی‌ از ایران در خاورمیانه عمومیت دارد. این موضوع قابل تامل است و باید در تحلیل چرایی انتشار این اسناد مد نظر قرار گیرد.

نگاه کلی و یک سویه در تحلیل اسناد نمی‌تواند روشن کننده زوایای پنهان آن باشد، بلکه در تحلیل این اطلاعات باید به جزئیات آن‌ها توجه کرد. به طور مثال آن‌چه درمورد مذاکرات امریکا و سوریه منتشر شده، نشان می‌دهد دیپلماسی آشکار و پنهان سوریه‌ در رابطه با ایران تعارضی نداشته است؛ و مقامات سوری در مورد ایران دیپماسی صادقانه‌ای در پیش گرفته‌اند. اما این اسناد نشان می‌دهد که برخی از کشورهای دیگرعربی که مدعی رابطه دوستانه‌ای با ایران بوده‌اند،  در مواضع پنهان و آشکار آنها تعارض آشکاری وجود دارد.

برخی تحلیل‌گران معتقدند اسناد ویکیلیکس پرده از هیچ رازی برنمی‌دارد زیرا همه آن‌چه ویکی لیکس درباره گفتگو‌های محرمانه سران عرب درباره ایران افشا کرده، قابل حدس بوه و غیر از این هم انتظاری نبوده است. این نکته که برخی اطلاعات ویکی لیکس با قراین و شواهد آشکار نیز تطابق دارد نکته درستی است که در عین حال تکذیب این اطلاعات را نیز از سوی امریکایی‌ها و دیگران مشکل ساخته است. اما به‌نظر من تطابق اطلاعات منتشر شده با قرائن اشکار، از اهمیت این اطلاعات نمی‌کاهد زیرا از یک سو این تطابق تکدیب صحت اطلاعات را سخت می‌کند و از سوی دیگر باید در نظر داشت که همواره اسناد دیپلماسی پنهان، حتی آنهایی‌ که پس از چند دهه منتشر می‌شود منبع قابل اعتنایی برای پژهشگران و تحلیل‌گران سیاسی است. حال این اسناد مربوط به مسایلی است که در جریان است و بی شک به فهم زوایای مخفی روابط بین الملل و سیاست خارجی کمک می‌کند. و تاثیر غیرقابل انکاری نیز بر دیپلماسی محرمانه کشورها خواهد داشت.

به عنوان مثال برخی رهبران عرب که در خفا امریکا را برای حمله به ایران ترغیب کرده اند در تماس‌های آینده خود با مسئولین ایرانی به‌ راحتی نمی‌توانند دروغ‌های گذشته و مواضع ریاکارنه خود را تکرار کنند. پاره ای از این اسناد برای دیپلماسی ایران می‌تواند فرصت باشد به شرط آنکه فرصت سوزی نکند و موشکافانه و با اعتبار دادن به نظرات کارشناسی با شرایط جدید برخورد کند و از این فرصت خوب استفاده کند و اجازه ندهد اعراب شرمسار از انتشار اسناد باز مثل گذشته طلبکارانه برخورد کنند.

 از یاد نبریم همین اعرابی که امروز خواستار حمله به ایران شده اند در گذشته به صدام کمک می‌کردند و هنوز هم از این کار خود ابراز ندامت نکرده اند. به نظر من سیاست نرمش در قبال اعراب جنوبی در سال‌های اخیر نتیجه عکس داشته و انها را دچار سوء فهم کرده است. بنابراین باید از مسندات منتشر شده ویکی لیکس برای دادن هشدار و کارت قرمز به همسایگان جنوبی که ریاکارانه با همسایه بزرگ خود رفتار کرده اند، استفاده کرد.

ضربه اصلی این اسناد به دیپلماسی امریکا و کشورهای هم پیمان امریکاست و کشور‌هایی مانند ایران که روابطی با امریکا ندارند از خطرات انتشار این اسناد نسبتا مصون هستند و نباید نگران آثار ناشی از این انقلاب اطلاعاتی باشند. همچنین باید به فضای افکار عمومی‌ عربی در پی انتشار این اسناد نیز توجه داشت؛ رسانه‌های عربستان و برخی کشور‌های عربی دیگر نیز کاملا در سکوت فرو رفته و از درج و تحلیل اخبار مربوط به افتضاح دیپلماتیک سران خود طفره می‌روند، اما رسانه‌های مستقل تر عربی عصبانیت افکار عمومی‌ عربی را از خبر طرفداری سران عرب از حمله به ایران منعکس کرده اند و سوال می‌کنند چرا باید سران عرب از جنگ دیگری در منطقه و حمله امریکا و اسراییل به ایران حمایت کنند؟

جالب اینجاست علی‌رغم این مواضع، برخی سران عرب علیه ایران که به زعم خود خواستار قطع سر افعی شده اند، طبق نظر خواهی که اخیرا در منطقه عربی برگزار و در روزنامه گاردین روز سه شنبه این هفته منتشر شده، 88 درصد مردم منطقه، اسراییل را خطر و تهدید اصلی می‌دانند. این حقایق نشان دهنده شکاف عظیم بین افکار عمومی‌ و سیاست‌های رسمی‌ برخی کشورهای عربی است.

گرچه آقای احمدی نژاد این اسناد را بی اعتبار خواند و تاثیر آن‌ها را در نحوه روابط ایران با اعراب کم اهمیت جلوه داد ولی سکوت کشورهای عربی که بر اساس این اسناد اظهارات خصمانه‌ای علیه ایران داشته‌اند معنادار است. بدون شک این کشورها از این امر که حرف‌های خصوصی آن‌ها علنی شود راضی نیستند و تمایلی ندارند که مسئولیت این مواضع خصمانه را بپذیرند.

 شاید در گذشته بر اساس برخی شواهد می‌توانستیم حدس بزنیم که برخی از کشورهای عربی در مراودات دیپلماتیک خود با امریکا درباره ایران مواضع مثبتی نداشته اند و برخی از تحلیل‌ها نیز حاکی از تشویق و ترغیب بکارگیری شدت عمل علیه ایران بوده‌ است. اما باید توجه داشت چنان‌چه این کشورها تمایل ندارند که مسئولیت علنی شدن این مواضع خصمانه را بپذیرند، رفع مسئولیت صرفا با سکوت امکان‌پذیر نیست.

 دیپلماسی ایران باید این توقع را ایجاد کند که این کشورها در چارچوب روابط دیپلماتیک و همچنین در چارچوب دیپلماسی عمومی‌ به تصحیح آثار ناشی از انتشار این اسناد نزد طرف مقابل و افکار عمومی ‌اقدام کنند.


نظر شما :