جنجال رسانههاى غربى:
کرهشمالى امروز، ايران فرداست!
ديپلماسى ايرانى: کره شمالى و ايران اين روزها هر دو به واسطه برنامه هستهاى که در سر دارند، در صدر اخبار بينالمللى قرار گرفتهاند. موجى از تعبيرها و تفسيرها در خصوص برنامه هستهاى کره شمالى تمامى نشريات را در برگرفته است و اين در حالى است که بسيارى از تندروهاى آمريکايى و غربى تلاش مىکنند امروز کرهشمالى را شبيه فرداى ايرانى بدانند که به گمان اين افراد به دنبال دستيابى به تسليحات هستهاى است.
نشريه تحقيقاتى کامنترى در اين باره مىنويسد: کره شمالى چيزى بيش از ارتش و برنامه هستهاى خود ندارد که بتواند به آنها بنازد. بنابراين جاى اندک تعجبى ندارد که زمانى که اين رژيم قصد دارد به جهانيان بفهماند که من نيز هستم، دست به سلاح مىشود. ماه مارس بود که يک زيردريايى کره شمالى کشتى از همسايه جنوبى را دچار حادثه کرد که در جريان آن 45 شهروند کره جنوبى جان خود را از دست دادند. اين روزها هم که جزيرهاى در مرز دو کره که متعلق به جنوبىها است هدف حملات پيونگ يانگ قرار مىگيرد. در جريان اين حملات نيز تاکنون دو سرباز از کره جنوبى کشته شدهاند. تمامى اين حوادث درست چند روز پس از ادعاى جديد کره شمالى در خصوص تاسيسات جديد هستهاى و تاييد غرب صورت گرفت. سرويسهاى اطلاعاتى غرب ادعا مىکنند که کره شمالى در حال ساخت تاسيسات هستهاى جديد است. تاسيساتى که مىتواند مواد بيشترى را براى توليد بمبها و تسليحات بيشتر فراهم سازد.
تحليلگران مسائل کره شمالى اعتقاد دارند که رفتار خشن نظامى که اين کشور در چند روز گذشته از خود نشان داده است در حقيقت نمايش قدرتى براى انتقال آسان و آرام قدرت از پدر به پسر است. نسل سوم ديکتاتورهاى مارکسيست مىروند تا زمام را در کره شمالى در دست بگيرند. کيم جونگ ايل که نسل دوم را شامل مىشد قرار است قدرت را به پسر بيست و هفت ساله خود يعنى کيم جونگ اون ببخشد. پسرى که به تازگى ژنرال چهار ستاره شده است تا به نوعى مسير براى به دست گرفتن قدرت توسط او هموار شود. با اين همه هيچکدام از اين دلايل نمىتواند حمله به کشورى ديگر آن هم در همسايگى و هم مرزى را توجيه کند. مشکل اما از جايى آغاز مىشود که کره جنوبى نمىتواند به اين حملات پاسخ دهد و دليل آن هم يک چيز است: همسايه شمالى بمب هستهاى در دست دارد و البته از عقل سليم آنچنانى هم در معادلات بينالمللى برخوردار نيست.
پس از غرق شدن کشتى کره جنوبى، آمريکا عزم خود را جزم کرد تا به نوعى با محکوم کردن پيونگ يانگ در شوراى امنيت، اعتراض خود را به تصوير بکشد اما اين حرکت با آنچنان تعللى انجام شد که عملا کارآيى خود را از دست داد. شايد بهترين راهکار اين باشد که اين بار جامعه جهانى در محکوم کردن کره شمالى حداقل در سطح سازمان ملل تعجيل بيشترى از خود نشان دهد. البته حقيقت اين است که هر اندازه هم که اين قطعنامهها شديد اللحن باشند باز هم تنها و تنها ژستى ديپلماتيک هستند و نه چيزى بيشتر. سئول بخش اعظمى از کمکهاى نقدى و غيرنقدى خود به همسايه شمالى را به حالت تعليق درآورده است.
اين سايت در ادامه مىنويسد: نخستين راهکارى که به ذهن مىرسد اين است: تغيير رژيم. اما چگونه بايد اين مساله را محقق کرد؟ چين همچنان هم دوست استراتژيک کره شمالى است. اما به سختى مىتوان چين را متقاعد به همکارى با جامعه جهانى در مورد برنامه هستهاى کره شمالى کرد. جهانيان بايد براى تغيير رژيم در پيونگ يانگ، پکن را وادار به قطع اين دوستى کنند و البته که چينىها هم بهانههاى خاص خود را براى ادامه اين دوستى دارند. چينىها کره شمالى را موکل خود مىدانند و به راحتى حاضر به ترک اين وکالت نيستند. چينىها از ادغام دو کره با هم، که آن هم در نهايت قرار است با آمريکا دست مودت و دوستى بدهد چندان راضى نيستند و نخواهند بود. بنابراين ما هم درست در همان نقطهاى ايستادهايم که پس از جنگ دو کره در آن قرار داشتيم: توسل به استراتژى تعامل و منتظر روزى ماندن که در نهايت کرهشمالى سر به راه شود.
نويسنده اين يادداشت در ادامه به بيراهه مىرود و پرونده هستهاى کره شمالى را با ماجراى ايران مقايسه مىکند و مىنويسد: کرهشمالى نمونهاى گويا از فرداى ايران است. ايرانى که اين روزها جهان تعامل با آن را بهترين راهکار مىداند. غرب بايد کره شمالى را آينه عبرت خود بداند. چگونه کنار آمدن با کشورى در حد و اندازه کره شمالى که هستهاى هم مىشود سخت است. نويسنده اين يادداشت مىنويسد: به جاى کره شمالى در جملات بالا مىتوانيد نام ايران را بگذاريد.
پيونگ يانگ در حال حاضر هم مىتواند تکنولوژى هستهاى خود را به ايران منتقل کند. اکنون سوال اينجاست که بايد با پيونگ يانگ چه کرد؟ حقيقت اين است که کار چندانى هم از دست ما ساخته نيست. اما يک چيز مشخص است و آن هم اين است که در مورد کره شمالى شايد کار از کار گذشته باشد، اما در پرونده هستهاى ايران هنوز دست باز است و بايد راهى را رفت که تهران هم پيونگ يانگ نشود.
نظر شما :