نصرالله رهبر شجاع مقاومت است
ديپلماسى ايرانى: هفته گذشته، در روزنامه القبس کويت يادداشتى عليه سيد حسن نصرالله با قلم ناصر الخرافى منتشر شد که ادعاهاى واهىاى عليه او نوشته بود. در پاسخ به اين يادداشت، مصطفى الصراف، روزنامهنگار کويتى در همين روزنامه پاسخى به ادعاهاى او داد که اين يادداشت را عينا در زير مىخوانيد:
سيد حسن نصر الله دبير کل حزب الله لبنان يک رهبر دينى محسوب نمىشود، اگر چه او مردى متدين بر اساس اصول مذهب جعفرى است و در همين جا بايد بر اساس آزادى عقيده به ايمان او احترام بگذاريم. اگر چه او حتى يک بار هم در هيچ کدام از مراسم مذهبى حتى در برابر دوستداران و همپيمانانش چه سنى و چه شيعى چه در لبنان و چه در خارج از آن حرفى از اعتقادات دينىاش نزده است. سيد حسن نصرالله ارزش سياسى معنوى بسيار بالايى دارد چرا که رهبر شجاع مقاومت لبنان عليه دشمن اسرائيلى است، به خصوص پس از اشغال لبنان توسط اسرائيل و دقيقا در زمانى که نيروهاى اسرائيلى به بدون اين که کسى جرات رويارويى با آن را داشته باشد به قلب بيروت رسيده بودند. در آن زمان حتى بر عکس حزب الله و جريان مقاومت وابسته به او، نيروهايى سمير جعجع و بشير جميل که امروز حزب کتائب و نيروهاى عملگراى لبنانى در جريان 14 مارس را رهبرى مىکنند از دشمن اسرائيلى استقبال کردند و به مدارا با آن پرداختند. اسرائيل تا سال 2000 جنوب لبنان را در اشغال داشت و اين تنها مقاومت حزب الله بود که اين منطقه غنى از منابع آب و ثروتهاى طبيعى را از دست اشغالگران اسرائيلى آزاد کرد و در برابر عجز و ناتوانى ارتشهاى عربى حرکت و دستاوردى جديد به وجود آورد.
کما اين که به سيد حسن نصرالله به چشم يک چهره سياسى و نه يک چهره دينى، نگريسته مىشود و ما نبايد به کسانى که با خلط اين دو، اهداف صهيونيستها را دنبال مىکنند، توجه کنيم. کسانى که تلاش دارند کينههاى سياسى خود را با توصيف او به عنوان يک چهره نماينده ولايت فقيه نه به ادعاى دفاع از منافع مسلمين بلکه صرفا براى جلب حمايت عواطف سنىها و مصادره دستاوردهاى سياسى و جهادى حزب الله و سيد حسن نصرالله عليه او کينهورزى کنند.
ملتهاى عربى شريف چه سنى چه شيعه به خوبى از اقصى نقاط شمال آفريقا تا حتى جنوب شبه جزيره عربى به اهميت کارهاى بزرگ سيد حسن نصرالله آگاهند و مىدانند که چه کسانى براى منافع صهيونيستها کار مىکنند و از رفتارهاى خصمانه آن استقبال مىکنند و چگونه رسانههاى خود را چه براى لبنان و چه براى غزه تبديل به منبر صهيونيستها کردهاند. کسانى که در يادداشتهاى خود دانسته يا ندانسته به انتقاد از سيد حسن نصرالله مىپردازند به دلايل سيد حسن نصرالله در دادگاه ترور رفيق حريرى توجه نمىکنند و فقط با دستاويز قرار دادن آن اعضاى حزب الله را متهم به ترور حريرى مىکنند، در حالى که مثل روز روشن است که شاهدان الزور همگى دروغ مىگويند و همان بس که حجم توطئه عليه حزب الله به اندازهاى بالا است که ديگر همه چيز نمايان شده و علىرغم وجود دادگاه دائمى بينالمللى جنايتهاى جنگى، لابى صهيونيستى مستقر در شوراى امنيت هيچ کارى نمىکند جز اين که به همپيمانانش در لبنان فشار بياورد که از موضوع ترور رفيق حريرى سوء استفاده کرده و به جاى پرداختن عادلانه به موضوع ترور حريرى يک دادگاه جنائى موقت تحت نظارت شوراى امنيت و زير نظر منشور 7 سازمان ملل تشکيل دهد. کاملا مشخص است که اين دادگاه دادگاهى کاملا سياسى براى رسيدن به اهدافى يکجانبه و ساده گذشتن از اصل موضوع ترور حريرى است. حتى فراتر از آن اتهامى که به موساد اسرائيل به عنوان عامل اصلى و حقيقى تمامى ترورهايى که در لبنان رخ داده همگى نشان مىدهد که تمام قراينى که سيد حسن نصرالله ارائه داده به خصوص با ضبط و دستگيرى شبکههاى جاسوسى اسرائيل در خاک لبنان همگى حقيقت دارد.
بسيار واضح است که تمامى اين توطئهها تنها براى خلع سلاح مقاومت لبنان صورت مىگيرد تا امکانى فراهم شود تا اسرائيل مجددا جنوب لبنان که غنى از منابع آنى و خيرات الهى است را به اشغال در آورد و از خاک لبنان به گسترش کيان خود بپردازد. حرف در اين زمينه بسيار است که بعدا باز هم به آن خواهيم پرداخت.
نظر شما :