درآمدی بر تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی

پایان مخامصه

۲۵ مهر ۱۳۸۹ | ۱۷:۱۹ کد : ۹۰۱۱ اخبار اصلی
يادداشتى از سید محمد صادق خرازی، معاون ستاد تبلیغات جنگ و عضو هیئت مذاکرات قطعنامه 598.
پایان مخامصه

ديپلماسى ايرانى: تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیازمند بازخوانی و آسیب شناسی سیاسی ، حقوقی و تاریخی است. جنگی که در عین اینکه مهمترین واقعه تلخ یک قرن اخیر بوده در درون خود هزاران مضامین ناگفته و نانوشته جای داده است. جنگ تحمیلی دارای ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی و حقوقی و اقتصادی است و چیستی و چرایی وقوع جنگ تحمیلی تصمیم و خواست قدرت‌های جهانی دوره جنگ سرد به منظور حرکت بازدارنده در برابر طوفان انقلاب اسلامی و تاثیر و تاثری که به عنوان مهم ترین پدیده احراز هویت ملی ایرانیان و تقویت اراده جمعی دنیای اسلام انجام گرفت و هم چنین زمین گیر کردن جمهوری اسلامی بود که با برقراری سیستم سیاسی دیوان سالار به پدیده بزرگ دنیای سوم و جهان اسلام تبدیل شد. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی رستاخیز هویت و فکر ایرانی را به همراه داشت. شروع جنگ با تصمیم و اراده قدرت‌های مسلط جهانی در دوره جنگ سرد انجام گرفت و صدها سند و دلیل برای این ادعا موجود است.

در این مقاله تمرکز بر روی سه عنصر قدرت‌های مسلط جهانی، متحدان عرب صدام حسین و نقش سازمان‌های بین المللی و منطقه ای مورد بحث قرار گرفته است.

 بی تفاوتی نهادهای بین المللی اعم از شورای امنیت و سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی و سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس همه رمز و رازهای فراوانی را در درون خود جای داده است.

اکنون که به تاریخ تلخ جنگ باز می‌گردیم و آنروزها را به محک تجربه و داوری می سپاریم مطالب جالب و جدیدی از مقابل دیدگانمان عبور می کند که هر کدام جداً قابل تامل و توجه و بررسی است. اتحاد جماهیر شوروی فراتر از پیمان استراتژیک با رژیم بعثی در جنگ علیه ایران با عراق هم پیمانی می کند و سلاح‌های استراتژیک هوا-فضا، فضا به زمین، جنگنده‌های فوق مدرن و موشک‌های میان برد زمین به زمین در اختیار صدام حسین قرار می دهند. نکته جالب این جاست که یک پل هوایی بین مسکو و بغداد برای پشتیبانی از عراق ایجاد می شود. هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی طی نامه ای به سران عرب اطمینان می دهد که شوروی به عنوان هم پیمان استراتژیک عراق اجازه نخواهد داد که عراق در این جنگ شکست بخورد. در نوامبر 1982بیش از 1200مستشار نظامی شوروی به عراق بازگشتند. چارلز مینپ پژوهشگر و نویسنده کتاب جنگ خلیج فارس و توهم پیروزی میگوید نیازهای تسلیحاتی عراق توسط شوروی تامین می شد و در سال 1983 کلیه جنگ افزارهای آسیب دیده در جنگ مجددا جایگزین می شود. در نوامبر 1982بیش از 700تانک T55و T72و موشک‌های فراگ و سام 9 و امکا در اختیار رژیم عراق قرار می دهد.

بخش عمده اسلحه مورد نیاز عراقی‌ها در طول جنگ توسط شوروی تأمین می‌شد. این کشور با در اختیار گذاشتن تجهیزات و جنگ افزارهای مدرن ، کمک زیادی به صدام کرد. پیشرفته‌ترین هواپیماهای جنگی، هلی‌کوپتر، تانک و سلاحهای دیگر ، از جمله تسلیحاتی بود که شوروی در طول هشت سال جنگ به عراق داد. فرماندهان ارتش روسیه با حضور در ارتش عراق، ضمن دادن آموزش نظامی به فرماندهان عراقی ، راههای مقابله با حملات رزمندگان اسلام و حمله به ایران را به آنها می‌آموختند.

 ایالات متحده گام به گام به عراق نزدیک تر می شود. برژینسکی ملاقات‌های پی در پی با شخص صدام حسین انجام می دهد و اطلاعات نظامی گسترده ماهواره ای و فضایی دراختیار رژیم عراق می گذارد. فرانسوی‌ها به دلیل نزدیکی با دنیای عرب به صدام و عراقی‌ها توجه ویژه ای داشتند. هم ژیسکاردتسن گلیست و هم فرانسوا میتران سوسیالیست و هم ژاک شیراک با همه توان و امکانات فراوان نظامی اعم از موشک‌های اگزوسه و طیاره‌های فوق مدرن سوپر اتاندار را سخاوتمندانه به عراق میدهند. آلمان‌ها جنگ افزار‌های شیمیایی و بیولوژیک در اختیار عراق می گذارند و اعراب حمایت‌های گسترده مالی از رژیم بعث عراق میکنند. در کنار این تصمیم استراتژیک دو سوی قدرت بلوک غرب و شرق عالم، اعراب منطقه شامل عربستان-کویت، اردن و مصر با حمایت‌های مالی گسترده بیش از یکصد میلیارد دلار در جنگ به رژیم عراق کمک کردند و از صدام حسین حمایت کردند.

کشورهای عربی با در اختیار داشتن بیشترین منابع نفت و گاز دنیا، عمده‌ترین پشتیبان عراق از نظر مالی و نیروی انسانی بودند.حضوراسیرانی ازسربازان کشورهای اردن، مصر،‌ مراکش، سودان،‌ سومالی و کشورهای عربی خلیج فارس نشان دهنده اعزام نیروی انسانی ازسوی کشورهای عربی به عراق است. آسمان این کشورها نیز در طول جنگ در اختیار عراق بود و هواپیماهای عراقی برای حمله به مناطق حساس در خلیج فارس و تنگه هرمز و استان‌های جنوبی کشورمان ، از آسمان این کشورها استفاده می‌کردند.

وقتی به ریشه‌های این وقایع جنگ می نگریم و وضعیت را برانداز می کنیم کمی ساده لوحانه است که فقط جنگ را از منظر بلند پروازیها و جاه طلبی‌ها و آرمان‌ها و آرزوهای شیطانی صدام در جنگ تلقی و فرض کنیم. صدام ماموریت داشت تا قدرت فزاینده انقلاب را مهار کند و جمهوری اسلامی را سرنگون سازد. به اظهارات سران رژیم بعث که توجه کنیم می بینیم که آنها چگونه با اقطاب قدرت شرق و غرب به بیان استراتژی می پرداختند و رجز خوانی می کردند. صدام حسین از تجزیه ایران سخنان آتشین میکند و ایران را بزرگترین دشمن امت عربی قلمداد مینماید و به نحوی باب ایران هراسی را با ناسیونالیسم عربی در هم می آمیخت. طه یاسین رمضان در جایی دیگر می گوید این جنگ برای تسخیر چند هزار متر خاک نیست. این نوع تفکر ساده لوحانه است. بلکه هدف ما نابودی ایدئولوژی انقلابی ایران است. طارق عزیز مدعی است بایست ایران را تجزیه کنیم و ایرانستان بسازیم. ایران‌هایی کوچک و بی خاصیت. همه این رجز خوانی‌ها در راستای منویات قدرت‌های بلا منازع جهان همچون اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکاست .اگر قرار باشد که کیفر خواستی از جنایات صورت گرفته در جنگ تنظیم شود. سران امریکا و شوروی و سران اعراب منطقه و سران برخی از اروپائیان مجرم اصلی این پرونده جنایی هستند.

در جنگ تحمیلی امریکا، اتحاد جماهیر شوروی، فرانسه، آلمان، انگلیس قوانین بین المللی را نقض کردند و از این حد هم تجاوز نموده و از بی طرفی در جنگ خارج شدند و بصورت همه جانبه ، جانب رژیم تجاوز گر را گرفتند.

با نقض صریح و مسلم قوانین بیطرفی تنها بخاطر منافع استعماری و مهار ایران در بعد نظامی هم در ابعاد پشتیبانی و هم در ابعاد سیاسی و بین المللی از عراق حمایت کردند.

آسپین رئیس کمیته نیروهای مسلح امریکا در مجلس نمایندگان می گوید: هدف استراتژیک ایالات متحده متوقف کردن روند فراگیر و جهان گستر انقلاب اسلامی است. ما برای این هدف هر گونه حمایت نظامی و جنگ علیه ایران را برای براندازی جمهوری اسلامی توجیه می کنیم. کنت تیرمن محقق امریکایی مدعی است پیوند ماهواره ای و تکنولوژیک در صدر توافقات امریکا و عراق در آغاز شروع جنگ انجام گرفت. آواکس‌های امریکا مستقر در عربستان کلیه تحرکات نیروهای ایرانی را رصد می کردند و به ارتش عراق می دادند. ایستگاه اطلاعاتی امریکا در بغداد در آغاز جنگ تشکیل شد و اطلاعات زیادی در عملیات‌های عراقی در اختیارشان قرار داده می شد. آلن فریدمن به نقل از مشاور امنیت ملی امریکا مدعی است افسران برجسته امریکایی در میدان جنگ همکاری‌های استراتژیک نسبت به تاکتیک‌های جنگ و نظامی با عراق داشتند. به دستور واینبرگر وزیر اسبق دفاع امریکا رژیم عراق از یک شرکت امریکایی به نام کولاک در بالتیمور بیش از 1000تن مواد شیمیایی از فیوری گلبکول(؟) خریداری می کرد. مواد شیمیایی مخلوط به اسید کلریدریک و گاز خردل بوده و از حمل سلاح‌های بیولوژیک به عراق حکایت داشته است. تماس‌های پی در پی برژیسنکی، واینبرگ، رامسفلد، پری و روسای سازمان مرکزی اطلاعات امریکا با سیستم اطلاعاتی عراق حکایت از حمایت اشکار ایالات متحده در جنگ داشته است. ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا به دولت ایالات متحده و به پنتاگون پیشنهاد داد تا برای استفاده علیه نیروهای ایرانی بمب خوشه ای به عراق بدهند. بمب خوشه ای در آن مقطع جزو سلاح‌های غیر متعارف بود که در اختیار عراق در جنگ علیه ایران قرارگرفت. شرکت‌های امریکایی به کارخانه الکترونیک نظامی سور 13عراق بیش از 2/1میلیارد تجهیزات پیشرفته الکترونیک فروختند. ارسال خاذن‌هایکریترون و تکنولوژی پیچیده با حمایت مجلس نمایندگان امریکا صورت گرفت.

 مهم ‌ترین مشوق صدام برای حمله به ایران ، آمریکا بود. آمریکایی‌ها با سقوط نظام شاهنشاهی در ایران دستشان از منابع عظیم نفت کشورمان کوتاه شده بود، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، اقدام به دشمنی و حمله نمودند. حمله نظامی در صحرای طبس که با امدادهای الهی شکست خورد، کودتای نوژه و ده‌ها توطئه دیگر از جمله اقدامات دولت آمریکا بود.

زمانی که آمریکایی‌ها در تمام این توطئه‌ها شکست خوردند، صدام را تشویق کردند که به ایران حمله کند .

 در سال دوم جنگ و زمانی که نیروهای ایرانی ، نیروهای اشغالگر را ازخاک خود بیرون کردند،دولت آمریکا هم زمان چهار عملیات را برای حمایت از صدام و بر علیه ایران آغاز کرد :

1-   عملیات استانچ: تلاشهای دیپلماتیک برای شناسایی مبادی ورود سلاح و جلوگیری از ارسال تجهیزات جنگی به ایران

2-    عملیات مالی :تلاش برای تأمین نیازهای مالی عراق از طریق شرکتهای آمریکایی

3-   عملیات اطلاعاتی: قرار دادن اطلاعات نظامی مورد نیاز عراق از ایران

4-   عملیات ضد ایرانی در سازمان‌های بین المللی: محکومیت ایران در این سازمانها و جلوگیری

از انتقال صحبتهای به حق مسئولین ایرانی به دیگر کشورها

 کنت امارامش رئیس سابق سازمان اطلاعات خارجی فرانسه مدعی است که ایران قدرت بلا منازع منطقه است و دارای ذخایر عظیم نفت و قلمرو وسیع و امپراتوری تاریخی بوده اکنون که با ایدئولوژی انقلاب آمیخته شده است تنها قدرت مسلط خاورمیانه از مدیترانه تا شبه قاره خواهد شد. اکنون زمان توقف ایدئولوژی انقلاب و سرکوب ایرانی‌هاست. کمک‌های تکنولوژیک فرانسه علاوه بر تکنولوژی‌های هوا و فضا شامل همکاری‌های اتمی جدی بین عراق و فرانسه می شود. حتی در سال 1984میلادی برای توقف قدرت بازدارندگی نظامی ایرانی‌ها، اطلاعات اتمی و به کار گیری سلاح اتمی هم علیه ایران توصیه می شود.

ژیسکاردستن، فرانسوا میتران، ژاک شیراک به صورت آشکارا از صدام حسین حمایت تکنولوژیک و نظامی در جنگ عراق علیه ایران کردند معاملات 6/1میلیارد دلاری تحت عنوان طرح و مکان یکی از معاملات فرانسه با عراق در جنگ بود.83توپ دور برد و آباد کردن مقاطعه کاران TRTفرانسه به کار افتادن همه این سلاحهای کشنده علیه موج نیروهای انسانی ایرانی‌ها صورت گرفت. مستشاران اتمی فرانسه همکاری نزدیکی با رژیم عراق در رابطه با راکتورهای اتمی داشتند. شرکت‌های آلمانی تجهیزات شیمیایی سنگین و اتمی به عراق واگذار کردند. ایتالیایی‌ها و بسیاری از کشورهای اروپایی حجم سنگین پشتیبانی تکنولوژیک و سلاح‌های پیشرفته در اختیار عراق قرار می دادند. گزارش سازمان ملل متحد حاکی است بیش از 250 شرکت از امریکا، آلمان، فرانسه ، انگلیس، سوئیس، سوئد و بلژیک نیازهای تکنولوژیک نظامی عراق را تامین میکردند و تجهیزات پیشرفته به آن کشور تحویل می دادند.

دو کشور فرانسه و آلمان بیشتر از سایر کشورهای اروپایی ، عراق را حمایت کردند. هواپیماهای سوپر اتاندار و موشکهای لیزری که از آخرین دستاوردهای صنعت نظامی فرانسه بود، در اختیار ارتش عراق قرار گرفت. هواپیماهای سوپراتاندار به دلیل گران بودن ، به ارتش عراق اجاره داده شد تا خلبانان عراقی با استفاده از آنها به راحتی بتوانند رزمندگان اسلام و شهرهای ایران را بمباران کنند.

زمانی که تمام این کمک‌ها نتوانست ارتش شکست خورده صدام را نجات دهد، آلمان با ارسال مواد شیمیایی به یاری صدام شتافت و او توانست 6000 تن بمب شیمیایی علیه مردم ایران به کار گیرد. ارتش صدام فقط 1100نفر را در شهر سردشت و سایر نقاط ایران و 5000 نفر را در شهر حلبچه با استفاده از این سلاحها به شهادت رساند.

کشورهای ایتالیا و بلژیک با ارسال موشکهای پیشرفته ضد زره و کمک به عراق در ساخت توپخانه دوربرد و بخشهای دیگر ارتش این کشور، از جمله حامیان عراق بودند.

اولین قطعنامه شورای امنیت

اولین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل راجع به جنگ تحمیلی، ششم مهر 1359 ـ یک هفته پس از شروع جنگ ـ به تصویب رسید. اما این قطعنامه اولین موضعگیری شورای امنیت راجع به جنگ نبود. نخستین موضعگیری، انتشار بیانیه‌ای از سوی شورا در دومین روز جنگ ـ اول مهر 1359 ـ بود. شورا در آن بیانیه بدون توجه به این که جنگ با حمله یکجانبه عراق آغاز شد، با طرفین حتی به طور یکسان برخورد میکرد و به صورت ظریفی جنایات صدام را ندیده گرفت هردو طرف را به «پرهیز از اقدامات خشونت بار علیه یکدیگر» و «حل اختلافات از طریق صلح‌آمیز» دعوت نمود. علاوه بر این، بیانیه هیچ وظیفه‌ای را برای متوقف کردن جنگ به دبیر کل سازمان ملل محول نکرد جز این که از پیشنهاد وی برای «کاربرد مساعی جمیله» او حمایت کرده بود.در این زمینه به صورت آشکارا نقشی که به صورت جهانی درتاثیر گذاری و متاثر ساختن شورای امنیت کاملا مشهود است.

سوم مهر 1359 دبیر کل سازمان ملل خواستار توجه جدی شورای امنیت، به موضوع جنگ شد و چهارم مهر نیز نمایندگان نروژ و مکزیک (اعضاء غیر دایم شورای امنیت) درخواست رسمی خودرا برای تشکیل جلسه شورای امنیت به رئیس دوره‌ای شورا ارایه دادند. چهارم و پنجم مهر، شورای امنیت براساس تقاضای طرح شده تشکیل جلسه داد و روز پنجم مهر، قطعنامه ارایه شده از سوی مکزیک مورد بحث اعضای شورای امنیت قرار گرفت و به عنوان اولین قطعنامه این شورا برای خاتمه جنگ، به تصویب رسید.

ناگفته نماند که تنها قطعنامة 598 موضوع را با عنوان «منازعه» مورد بررسی قرار داده است.

قطعنامه 479 همانند بقیة قطعنامه‌ها و بیانیه‌های شورای امنیت در این زمینه به صورت «توصیه» است و نه «تصمیم» . تنها قطعنامة 598 است که حاکی از «تصمیم» شورای امنیت است.

 قطعنامه 479 وقوع جنگ را احراز کرده اما شروع کننده جنگ را معرفی و اعلام نکرده است. در قطعنامه نه سخن از تجاوز است،‌نه تعیین متجاوز و نه تنبیه آن. در حالی که شورای امنیت در مواجهه با بحرانهای جهانی همواره دستورالعمل معین و مشخص و پذیرفته شده از سوی جامعه جهانی دارد. شورای امنیت چون رکن سیاسی و دایمی سازمان ملل است هم حق وهم وظیفه دارد که در ماهیت بحرانها و راههای رفع آنها تلاش کند. از این رو هیچ بهانه‌ای در خصوص نپرداختن به ریشه بحرانها پذیرفتنی نیست.

قبل از آغاز جنگ، مقامات عراقی ایران را متهم به دخالت در امور داخلی خود کردند. در این زمینه سعودن حمادی وزیر خارجه وقت عراق ادعا کرد که پس از مقاومت عراق در برابر دخالت‌های ایران آن کشور اقدام نظامی را علیه عراق آغاز کرد و این امر منجر به از بین رفتن معاهده 1975 شد و شرایط جنگی به‌وجود آمد. این مطالب سراسر کذب در رابطه با دخالت ایران و از بین رفتن معاهده 1975 در زمانی مطرح شد که بند 5 معاهده به صراحت مرزهای دو کشور را غیرقابل تغییر، دائمی و نهائی اعلام کرده است.

اختلافات داخلی در سطوح بالای مقامات جمهوری اسلامی ایران مانع از اتخاذ یک سیاست قاطع و صحیح در زمینة مسایل سیاسی و بین‌‌المللی مربوط به جنگ می‌گردید و این موضوع تأثیر مهمی در روابط بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران داشت.

بدیهی بود که چنین قطعنامه‌ای به محض صدور مورد پذیرش عراق قرار گیرد. عراقی‌ها حتی در نامه رسمی خود راجع به پذیرش قطعنامه از اعضای شورای امنیت عمیقاً تشکر نیز کردند. اما جمهوری اسلامی به عنوان طرفی که هم در عرصه نظامی و هم در عرصه سیاسی مورد ظلم مضاعف قرار گرفت، طبعاً قطعنامه را رد کرد.

بررسی دقیق عملکرد شورای امنیت در روزهای اول اشغال کشورمان به خوبی از تصمیم سیاسی اعضای دائم شورای امنیت مبنی بر عدم دخالت شورا در این جنگ حکایت می کند. بریان اورکهارت معاون وقت دبیرکل سیاسی سازمان ملل در کتاب خود به نام زندگی در صلح و جنگ به صراحت به این نکته اشاره می‌کند و می‌گوید شورای امنیت تحت فشار عراق روی دستان خود نشسته بود به این امید که عراقی‌ها به یک پیروزی سریع و کامل برسند. مالون محقق کانادایی در کتاب خود به نام مبارزه بین‌المللی درباره عراق پاسخ همراه با سکوت شورا نسبت به تجاوز علیه یک عضو سازمان ملل را خلاف منشور ملل متحد دانسته که احتمالاً از دید صدام به علت عدم علاقه قدرت‌های بزرگ به این درگیری بوده است.

به غیراز بیانیه قطعنامة فوق‌الذکر در طول دو سال اول جنگ، شورای امنیت عملاً هیچ‌گونه اقدام دیگری نداشت. بعد از اینکه رزمندگان اسلام در بهار و تابستان 1361 بخش‌های زیادی از سرزمین‌ ایران را از اشغال دشمن خارج کردند، شورا قطعنامه بعدی خود را تصویب کرد و در حالی که صدام در موضع ضعف قرار داشت، این بار به صراحت خواستار آتش‌بس و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی شد.

از سال 1361 تا تابستان 1366 که قطعنامه 598 به تصویب رسید شورا چندین قطعنامه دیگر تصویب کرد که هیچکدام تحت فصل هفتم منشور نبود. قطعنامه 598 اولین قطعنامه‌ای بود که تحت فصل هفتم تصویب شد که به معنی لازم‌الاجرا بودن آن بود، به این معنی که در صورت عدم اجرا اقدامات تنبیهی را علیه یک یا دو طرف درگیری اعمال می‌نمود. این قطعنامه همچنین برای اولین بار به موضوع مسئولیت جنگ که از ابتدای تجاوز مورد تأکید جمهوری اسلامی ایران قرار داشت پرداخت. با پذیرش این قطعنامه توسط جمهوری اسلامی ایران و شکست نیروهای عراقی به همراه منافقین درتابستان 1367 که قصد داشتند از تصمیم جمهوری اسلامی ایران مبنی برقبول قطعنامه سوء استفاده کنند و بخش‌های دیگری از ایران را به اشغال درآورند، آتش‌بس بین دو کشور برقرار شد.

در طول جنگ تحمیلی نیروهای عراقی بارها از سلاح‌های شیمیایی علیه غیرنظامیان و رزمندگان اسلام استفاده کردند ولی علی‌رغم گزارشات متعدد کارشناسان سازمان ملل مبنی بر استفاده عراق از این سلاح‌های مرگبار شورای امنیت هیچگاه حاضر نشد این اقدام جنایتکارانه را محکوم کند.

نکات فوق‌الذکر به روشنی تلاش قدرت‌های بزرگ برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران را نشان می‌دهد. سکوت همراه با تأیید تجاوز اولیه عراق به ایران و به کمک عراق شتافتن در زمانی که نیروهای پرتوان کشورمان متجاوزان را اخراج کردند و همچنین عدم اقدام قاطع در برابر استفاده مکرر عراق از سلاح‌های شیمیایی در طول جنگ تحمیلی همگی حکایت از توطئه‌های همه‌جانبه قدرت‌های بزرگ برای به شکست کشاندن و یا حداقل تضعیف جمهوری اسلامی ایران داشت. اقدامات غیرمسئولانه شورای امنیت در طول سالهای جنگ در پشتیبانی از عراق در راستای حمایت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی آمریکا و کشورهای غربی و شوروی سابق از رژیم صدام بود. ولی از آنجایی که مشیت خداوند برشکست متجاوز و ظالم قرار داشت رزمندگان اسلام با دست خالی از کشورمان دفاع و متجاوزین را با ذلت اخراج کردند.

گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل در پاییز 1370 مبنی براینکه براساس بند 6 قطعنامه 598 عراق مسئول جنگ است برگ زرینی در تاریخ نظامی و دیپلماسی کشورمان بود همان سازمان ملل که در ابتدای جنگ تحمیلی با سکوت خود منتظر پیروزی فوری عراق بود، مجبور شد 11 سال بعد واقعیت را عریان کرده و صدام و شرکا و حامیان سابقش را رسوا کند.

 

منتشر شده در همشهری ماه شماره 56


نظر شما :