تضعيف طرح فدراليزم در عراق
طیف صدر و مجلس اعلای اسلامی عراق ازحمایت ایران برخوردارند. آیا ایران در این توافق نقشی داشته است؟
بعضی ها معتقدند این توافق عراقی عربی و درونی است و به کشورهای هم جوار عراق ربطی ندارد. اما من معتقدم ایران در این زمینه نقش بسیار تأثیرگذاری داشته است. هر دوی این گروهها هم پیمان ایران هستند و در ساخت سیاسی قدرت عراق شریکند.
ایران مایل است ساختار سیاسی قدرت عراق در آرامش شکل گیرد و انجام ائتلاف سراسری عراق حفظ شود به نظر می رسید در گام بعد مقتداصدر خروجش از ائتلاف را معلق اعلام کند و مجدداً به ائتلاف بازگردد. در این چهاربندی که به آن اشاره شد جاپای ایران وجود دارد.
عراق تحت یک سری تحولات است و در این تحولات آمریکا و مجلس سنا نقش دارند. این تحولات ضرورت انسجام نیروهای شیعه عراق را مطرح می کند تا در چالش های آتی بتوانند موفق باشند.
توافق دیروز یک منظر تاکتیکی و یک منظر استراتژیکی دارد. از جنبه تاکتیکی ایران به آمریکا پیام می دهد با وجود اینکه شما در عراق مدیریت می کنید ولی قادر به ایجاد انسجام در گروههای فعال کشور نیستید و ایران در صحنه عراق بازیگر مهمی است و می تواند گروههای شورشی مثل سپاه المهدی را به روند سیاسی ملحق کند.
اما هیچ یک از نیروهای هم جوار عراق نتوانستند حتی در جبهه توافقی عراق ایجاد وحدت کنند مثل عربستان. اما ایران توانسته است از شمال تا جنوب عراق بین کردها و شیعیان وحدتی ایجاد کند. حتی طارق الهاشمی که از نیروهای مرکزی حزب توافق اسلامی است عضو این وحدت است.
به لحاظ استراتژیک با توجه به احتمال ضعیف تجزیه شدن عراق به سه قسمت بر پایه سیستم فدرالی افراطی بر طبق پیشنهاد غیر الزام آور مجلس سنای آمریکا وحدت شیعیان حیاتی تلقی می شود تا متحدان ایران در بخش های جنوب و مرکز عراق وحدت خود را حفظ کنند. در شمال عراق به خاطر حزب مسعود بارازانی و اتحادشان خطری متوجه نیست.
ایران توانایی خود را برای مواجه با مسائل استراتژیک عراق نشان داده است. بی تردید چنین چیزی در موضع آمریکا نسبت به ایران تأثیر دارد. اگرچه امروز ژنرال پترائس فرماده ارتش آمریکا درعراق سپاه پاسداران را در لیست نیروهای تروریستی قرار داده است ایران و آمریکا در عراق به یک رویارویی پنهانی پرداختند و درنهایت به نظر من عامل جغرافیا برنده بازی خواهد شد نه عنصر بیگانه از منطقه و یا فرهنگ.
این رویارویی ها اشکال متفاوتی به خود می گیرد مثل اتهامات متقابل. اما آنچه ماحصل وقایع عراق است کاهش خشونت ها و انسجام بیشتر نیروهای ایالات متحده در ساخت سیاسی عراق و دوری جستن نیروهای شیعه از روند خشونت در عراق. که نقش ایران را اثبات می کند و راه را برای گفتگوهای فعالانه تر ایران و ایالات متحده هموار خواهد کرد.
جیش المهدی در تحولات شعبانیه متهم اصلی است. انعقاد چنین توافق نامه ای چه تفسیری دارد ؟
سپاه مهدی از نیروهای مایوس، فقیر و احزاب از هم پاشیده تشکیل شده است. مقتدا صدر نیازمند تدوین یک استراتژی نوینی بود تا سپاه مهدی را در ساختار جدیدی شکل دهد. اما این ساختار نباید با روند سیاسی تعارض داشته باشد. بنابراین باید سپاه مهدی را از انجام کارهای غیرمدیریت شده باز دارد. هژمونی و حاکمیت خودش را برای سپاه المهدی اثبات کند. به تعلیق درآمدن فعالیت شبه نظامی و یا نظامی سپاه المهدی بیش از شش ماه به طول خواهد انجامید. بازسازی درونی سپاه المهدی انجام خواهد شد و بخشی از این سپاه به ساختار ارتش و نیروهای امنیتی و انتظامی عراق خواهد پیوست. اما سپاه المهدی به زودی شاهد انشعاب خواهد بود. اما نه انشعاب به معنای جدایی طلبی بلکه به معنای انضمام به سیستم رسمی عراق. نوعی پاکسازی صورت خواهد گرفت و مقتداصدر حاکمیت سیاسی بیشتری اعمال خواهد کرد. من معتقدم قضیه شعبانیه به صورت برگه ای خواهد بود که ورق خواهد خورد. توافق حکیم و صدر مورد تأیید دولت عراق است که باعث کاهش خشونت و موفقیت سیاسی می شود.
بنابراین شما معتقدید این توافق مثمرثمر خواهد بود؟
بله. بی تردید
در مورد طرح بایدن صحبت کنیم.
به نظر شما تفاوتی در قانون اساسی عراق و طرح بایدن وجود دارد؟
افرادی که مخالف این طرح هستند از یاد برده اند که قانون اساسی عراق پایه اصلی سیستم فدرالی شدن عراق بوده است. قانون اساسی به جزئیات توجه نکرده است و آن را به اقلیم ها واگذار کرده است. بایدن این مسأله را بیشتر گشوده و یک عمل افراطی انجام داده است.
بازگشت به انسجام جغرافیایی قومی برای افزایش ضریب همبستگی ملی طرح بایدن است. این سیستم در بالکان اجرا شد. این موضوع در نظریه هانتینگتون نیزمطرح شده بود که قومیت ها باید اختیارات محدودی داشته باشند تا انسجام بیشتری حاصل شود.
بایدن معتقد است که دولت عراق باید به یک نهاد خدماتی برای صادرات نفت و 3 اقلیم فدرالی تبدیل شود. جنبه افراطی آن این است که بغداد 6 میلیون نفری که ساکنانش شیعه، سنی و کرد هستند در آینده و درصورت اجرای این طرح شاهد کوچ تاریخی و حیرت آوری خواهد بود از مرکز به مناطق پیرامونی.
این حرکت کاملاً بی سابقه ای خواهد بود. بنابراین معلوم نخواهد شد که پایتخت عراق به دست چه کسی اداره خواهد شد. قوه اجرائی را چه چرخه انسانی مدیریت خواهد کرد.
این طرح به نیروها و مناطق نفت خیز اجازه می دهد درصد بالایی از درآمد نفتی را به مناطق خود اختصاص دهند و مناطق غرب عراق محروم خواهند شد و ممکن است دست به شورش های خونین بزنند.
به نظر می رسد این طرح وضعیت عراق را پیچیده تر کند. به جای این طرح آمریکا باید بگذارد روند سیاسی موجود درعراق پایدار شود و خود الگوی لازم را به سیستم دیکته کند.
برخلاف نظر آمریکایی ها که عراقی ها قادر به هم زیستی نیستند ما شاهد هستیم در مناطق مرکزی به ویژه بغداد هم زیستی بین قوم ها و فرقه های مذهبی وجود دارد. خشونت بین پیروان مذاهب مختلف در اثر دخالت بیگانگان است. آمریکایی ها از این غافلند که دردرون کمربندهای دموکراسی این حوادث رخ می دهد.
عراق بالفعل آمادگی ورود به یک فاجعه جنگ مذهبی را ندارد. بنابراین اعطای فرصت به رشد قارچ گونه تجزیه طلبی می تواند عوامل داخلی را در افزایش تنش ها کمک می کند.
عراق یکپارچه بر مبنای سیستم فدرالی حداقلی با اختیارات محدود بهترین راه حل است. به معنای دیگرعراق باید دارای پرچم، دولت، سیستم امنیت ملی و روابط خارجی واحد باشد.
پیش بینی می شود جوزف بایدن در صورت پیروزی دموکرات ها در انتخابات به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا انتخاب می شود و این طرح اجرا می شود. در این صورت اجرای این طرح چه تأثیری روی ایران و منطقه خواهد گذاشت؟
برخلاف بسیاری از صاحب نظران من معتقد به این رخداد نیستم. این بیشتر پیام آمریکا به ایران و سوریه بود که اگر ناآرامی ها ادامه یابد عراق تجزیه خواهد شد.
ایالات متحد هنوز تصمیم قطعی در این زمینه اتخاذ نکرده است. در صورت وقوع چنین چیزی برنده نهایی اسرائیل خواهد بود. تل آویو موفق خواهد شد استراتژی دهه چهل و پنجاه خود را مبنی بر اتحاد اقلیت ها در خاورمیانه در برابر اکثریت بازسازی کند.
در نتیجه با قطعه قطعه شدن منطقه امکان اتحاد با بخش شمالی عراق برای اسرائیل فراهم شده و دامنه نفوذش افزایش خواهد یافت. چنین چیزی هرگز به سود دولت هایی با حاکمیت ارضی نیست.نه به سود ترکیه و نه به سود سوریه و نه به طور مشخص به سود ایران است. عراق به گسل کشورهای عرب خلیج فارس می پیوندد. کشورهای کوچک ، قابل کنترل و همواره در حال تنش.
این موج نه تنها ایران را فرا می گیرد بلکه حتی دامنه اش تا اقیانوس هند نیز نفوذ خواهد کرد. این مخاطره آمیز است و من معتقد نیستم که چنین چیزی اجرا خواهد شد.
دولت آمریکا به عراق به عنوان سکویی برای اجرای طرح خاورمیانه بزرگ می نگرد بنابراین با اجرای طرح قطعه قطعه کردن عراق موافقت کند با تکرار تجربه عراق در هر سرزمینی دیگر ، مردم آن کشور با نگرانی از الگوی تجزیه عراقی آماده همکاری با دولت آمریکا در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و بومی کردن آن نخواهند بود. به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا موانع اجرای نظام فدرالی عراق را درک می کند. آمریکا خواهان ثبات و تمامیت ارضی کشورهاست تا بتوانند بدون وحشت آفرینی الگوی مورد نظر خود را در خاورمیانه ترویج کند. قومیت های خاورمیانه بسیار زیادند و در این صورت در سیاست خارجی دچار مشکل خواهند شد.آمریکا حتی در حال حاضر نیز قادر به مدیریت بحران نیست.
نظر شما :