منطق جنگ ساده و گفتوگو سخت است
جناب آقای خرازی، شما سالهای سال تجربه در عرصه سیاست خارجی و در عرصه دیپلماتی را دارید. از دیدگاه شما وحدت رویه و وجود برای تصمیم گیری در عرصه سیاست خارجی تا چه حد مهم است و آیا اساساً گذشته از تصمیم گیری، ما وحدت رویه در سیاست خارجی خود داریم؟
طبیعی است تمرکز در سیاست خارجی و شکل دادن به اهداف و ارمانها و هدایت مدیریت و روند صحیح نظم دادن به ساختار نظام دیوانسالار سیاست خارجی خود باید باشد و از دوباره کاری جلوگیری کند و حرف آخر در عرصه سیاست خارجی توسط مسولانی زده شود که به ظرایف اگاهی داشته باشند ، هم از این رو سیاست خارجی توازن و نظم دیپلماتیک داشته باشد، و هم جلوی سوء استفاده بازیگران سیاسی و رقباو قدرتهای خارجی در سیاست خارجی گرفته شود. باید پذیرفت ما در عرصه جهانی با چند دسته روبرو هستیم، دوستان، دشمنان و رقبا. ولی در هر صورت حتی با اندسته که ادعای رفاقت و برادری با ما دارند، رقابت ناگفته و نانوشته در راستای منافع ملی و تفاوت در اولویت ها بصورت جدی وجود دارد. مهمترین اولویت در عرصه خارجی تامین حد اکثری منافع ملی است این خود به تعریف و بازتعریف بر اساس مقتضیات روز و تحولات جهانی داردو معطوف است به این نکته است که. نمیشود گفت ما دوست دایمی یا دشمن دایمی و یا حتی رقیب دایمی داریم.
بالاخره هر کشوری بر اساس منافع ملی خود عمل می کند. اما اگر در سازمان مسول سیاست خارجی چندگانگی و چنددستگی وجود داشته باشد. باعث ضرر و خسران جدی میشود. البته ایران اولین و آخرین کشوری نبوده ونیست که گرفتارتضادهای رفتاری انها باشد. در آمریکا نیز اگر بررسی و دقت کنید بین وزارت امور خارجه ،سیا و پنتاگون و شورای امنیت ملی موازی کاری و دوگانگی در عرصه سیاست خارجی و امنیت به چشم میخورد. در انگلستان و فرانسه هم این موضوع این نکته مصداق. دارد اصولا سیاست خارجی هایی که تا حدی ایدیولوژیک هستند و و خود را حامل پیام و رسالت میدانند و میخواهند در ابعاد سیاسی و فرهنگی وایدولوژی در مقیاس جهانی حضور گستردهای داشته باشند بعضا از ابزارهایی استفاده میکنند که در اختیار دستگاه وزارت خارجه نباشد و یرخی روش ها تبدیل به دو گانگی در اجرا و عمل شود اما در حالیکه عملا وزارت خارجه مسوول ایجاد این هماهنگی ها است.
ما در عرصه سیاست خارجی دچار این گرفتاری و بلیه هستیم. نهادهای موازی متعدد داریم،شورای امنیت ملی مدت هاست که ماهیت عملی و اجرایی برای خود پیدا کرده است و این البته متعلق به دوره آقای احمدینژادنیست از قبل هم همینطور بود. درباب مذاکرات ایران و عراق و مسایل هستهای شورای امنیت ملی ماهیت مستقل و مستقیم پیدا کرده بود و جدا هم تلاش های ارزنده ای هم در تمام دوران ها انجام دادند. ما دستگاههای موازی زیادی داریم که البته نا هماهنگی شکننده ای وحود ندارد اما دو باره کاری ها همواره مبنای اختلافی بین وزرای امور خارجه و نهادهای مختلف شده حتی تا حد روسای جمهور هم این اختلافات بوده است . روسای جمهوری همواره خواستههایی دارند و توقعشان این است، تصمیمی که میگیرند فوراً اجرا شود. اما در عرصه سیاست خارجی متانت و عدم شتاب زدگی ورفتار سنجی مخاطب یک اصل است و تجارب فراوانی در سازمان دیپلماسی هست که مانع عملی شدن ناگهانی تصمیم های شتاب زده میشود. در دستگاه سیاست خارجی اتفاقات و پدیده ها باید به صورت پروژه تعریف شود،و روند خود را طی کنند و گهگاه روش ها همواره چالشی بین دستگاه سیاست خارجی و دولت ایجاد میکند. این مسایل در ادوار مختلف همواره بوده است. به طور مثال در زمان جنگ آقای موسوی، در زمان سازندگی آقای هاشمی ته دلشان از برخی مسائل و روندها در عرصه سیاست خارجی و وزارت خارجه راضی نبودند در دولت آقای خاتمی نیز اختلافات وجود داشت اما به دلیل رابطه آقای خاتمی با آقای خرازی، راحت تر مسایل حل و فصل میشد. در دولت آقای احمدینژاد به دلایلی خیلی زیاد تر این مشکلات وجود دارد و خود نمایی میکند.
نمایندههایی آقای احمدینژاد در همین راستا است؟
ما قبلاً هم نماینده ویژه داشتهایم. هم در امور افغانستان هم در امور خزر. نماینده ویژه پدیده جدیدی در سیستم دیپلماسی کشور نیست اما آقای احمدینژاد خیلی این مساله را موسع تعریف کرد و حالت اجرایی به آن ها داد که عملا این وضعیت تبدیل به موازی کاری می شود. نمایدگان ویژه، سابق بر این در وزارت خارجه مستقر و در هماهنگی کامل با وزیر خارجه بودند اما این نمایندگان حالت مستقل داشتند. نقش وزارت امور خارجه در مدیریت و هماهنگی کم رنگ می کرد رهبری دخالت کردند و جلوی این کار را گرفتند.البته این اقایان مشاور رئیس جمهوری شدهاند، رئیس جمهوری هم اختیارات خود را دارد و میتواند مشاورهای خود را داشته باشد. رئیس جمهوری بالاخره مسوول است ظاهرا اختلافات بین وزیر امور خارجه و رئیس جمهوری جدی است . آقای رئیس جمهوری احساس می کند وزارت امور خارجه با بسیاری از نظرات ایشان مخالف است و یا وزارت خارجه نسبت به روش ها و برداشت های ایشان باور ندارند یا در اجرای آن تساهل می کنند و یا با ایشان اختلاف فکری و مبنایی وجود دارد. بالاخره وزارت امورخارجه هم سر شار از تجربه است. بسیاری از نیروهای زبده و خبره در آنجا حضور دارند و انبوهی از تجربه سیاست خارجی در آنجا وجود دارند و متاسفانه مورد توجه هم نیستند و انچه تا کنون انجام گرفته بر اساس تلاش جمعی و تجربه همین نیروهای کار امد است دست اورد های گذشته محصول کارشناسی وتلاش بی تکلف و خالصانه کارشناسان و افسران زبده و کارآمد سیاست خارجی است. تجربههای گران بهایی که طی طول زمان به دست آمده اساساً تجربه پدیدهای فرمایشی و انتصابی نیستند.
دستگاه سیاست خارجی باید با متانت و دقت کار خود را انجام دهد و آقای احمدینژاد چون اهل تعجیل و شتاب در تصمیم هستند همواره به گونهای عمل میکنند که ساختارها را می شکنند و معلوم نیست در بعد سیاست خارجی تا چه حدی این ساختار شکنی ها به نفع دولت و مملکت باشد.انضباط فکری و دقت های موشکافانه و آرام و متین کارشناسانه لازمه کار دیپلماسی است و دیپلمات بایست اینگونه باشد.
آقای خرازی به نظر میرسد عرصه سیاست خارجی مانند دیگر عرصه های سیاسی در این سی ساله به صورت آزمون خطایی راه خود را پیدا و پیش رفته است به همین خاطر است یک سری مشکلات ساختاری در آن وجود دارد.
تصور میکنم اینطورباشد . سیاست خارجی همواره تا دولت های پیشین انظباط داشته است. حضرت امام رحمهالله علیه نظرات و رهنمودهای استراتژیک در سیاست خارجی داشتند که همیشه تازگی دارد. و همچنین نظم فکری که مقاممعظم رهبری دارند و اصول حکت و عزت و مصلحت را مبنای کار قرار دادند و با تیزبینی امور را رصد می کنند و همینطور تجارب آقای هاشمی رفسنجانی و اقای خاتمی از خود نشان دادند، مساله آزمون و خطا بسیار نادر بوده است. همین سیاست خارجی در دوره های مختلف گام های اساسی برای کشور در دوران دفاع مقدس در دوران سازندگی وتوسعه برداشت. اتفاقاتی که اگر دقت نمی شد امکان داشت بحران و حتی جنگی بر کشور تحمیل می شد. در ماجرای قطعنامه 598، در ماجرای احقاق حقوق ملت ایران سیاست خارجی نقش بالای منطقه ای و بین المللی که ایران داشت همه از اتفاقات مبارکی است که در این سیستم بوده است. در قیاس با عرصه اقتصاد یا فرهنگ این میزان آزمون و خطا بسیار کم تربوده است. چراکه اهداف ما از روز اول در سیاست خارجی مشخص بوده و شاید در روشها یک سری اختلافات بوده و یا مانع تراشیهای خارجی برای ما مضیقههایی ایجاد کرده باشد. اهداف سیاست خارجی ما مشخص بوده است البته میتوان نقدهای زیادی نیز به به ادوارمختلف سیاست خارجی داشت البته آن آرمانگرایی غیر واقعی و«جهانگیری» و راه رفتن بر ابرها دیگر وجود نداشت و پاهای دست اندرکاران سیاست خارجی روی زمین بود در هر صورت ما در دنیایی زندگی میکنیم که واقعا مهجوریم نه دوستان زیادی داریم و نه رقبای نجیبی و نه دشمنان عاقلی؛ بایست نگرش آرمانی خودمان را با جهانی که در آن زندگی می کنیم تطبیق دهیم. رسالت بزرگی در سیاست خارجی بر دوش دولتمردان است. ماموریت سیاست خارجی با چنین وضعیتی در قالب یک وظیفه پایان ناپذیر تعریف می شود.
آقای خرازی ما خودمان هم دشمان تراشی کرده ایم؟
متاسفانه با برخی گفته های نسنجیده زیاد باعث دشمن تراشی شده است. در شناخت واقعیت ها و در طول دوره های مختلف اشتباهاتی صورت گرفته است. مثالی میزنم. زمانی شهید رجایی رئیس جمهور شدند، اقای«میتران» رئیس جمهوری وقت فرانسه پیام تبریک برای ایشان فرستادند. آقای رجایی در پاسخ، نامه تند و شدیدی خطاب به پرزیدنت میتران فرستادند و به قدرتهای بزرگ و فرانسه حمله کردند . امام (ره) آقای رجایی را احضارکرده و فرمودند این چه برخوردی بودکه شما با رئیس جمهورفرانسه که ادب دیپلماتیک کرده انجام دادید . آقای رجایی در پاسخ گفته بود اموزه های انقلابی را از شما اموختیم . امام در پاسخ میگویند من طلبه ام فرق من با شما این است که شما رئیس جمهور هستید باید برخورد دیپلماتیک و حساب شده داشته باشید. حالا جالب است رهبری این خاطره را وقتی من سفیر ایران در فرانسه شده بودم در ملاقاتی خصوصی برای من تعریف کردند من این خاطره را از زبان مقام معظم رهبری شنیدم.
سیاست خارجی آداب خودش را دارد نباید اینطوری باشد که کسی که مسول است هر چه به زبانش آمد بگوید. مردم هزینه آن را پرداخت خواهندکرد .مردم نباید هزینه پرداز مواضع اقایان&#
نظر شما :