فیروزان: تردید در حیات امام موسی صدر سناریوی لیبی است

۰۸ شهریور ۱۳۸۹ | ۱۷:۵۸ کد : ۸۵۲۲ اخبار اصلی
پذیرفتن اخبار غیر مستند و منفی درباره حیات امام موسی صدر سناریوی لیبی است. اگر پیگیر آزادی امام موسی صدر هستیم باید مبانی ما، غیر از مبانی دیکته شده لیبی باشد. هیچ عقل سلیم و اطلاعاتی، هیچ کارشناس امنیتی و هیچ فقیهی نمی‌تواند حکمی‌غیر از حیات امام موسی صدر بدهد. هر خبری مبنی بر عدم حیات امام موسی صدر یک سناریوی لیبیایی است که به شخص قذافی برای تبرئه خود از ربودن امام موسی صدر و دوستانش کمک می‌کند.
فیروزان: تردید در حیات امام  موسی صدر سناریوی لیبی است

دیپلماسی ایرانی: خواهرزاده و داماد امام موسی صدر همچون دیگر اعضای خانواده، به حیات ایشان امیدوار است و دلایل این امیدواری را بر پایه شرع و عقل و مبانی اطلاعاتی توضیح می‌دهد. مهدی فیروزان از موضع خانواده امام موسی صدر به 32 سال تلاش برای آزادی رهبر شیعیان لبنان می‌نگرد و در گفت و گو با "دیپلماسی ایرانی" برای همیشه به یک سووال پاسخ می دهد و آن اینکه خانواده صدر در مقامی نیست که طرحی برای پایان اسارت 11680 روزه او بدهد و آن را وظیفه دولت می داند. فیروزان همچنین عضو هیات مدیره مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است که مدیریتش را حورا صدر،همسرش و دختر امام صدر بر عهده دارد.  

***

32 ساله شدن پرونده ربایش امام موسی صدر نشانه چیست؟ربایندگان و انگیزه‌ هایشان، ربوده شدگان و اهداف و آمالشان همچون 32 سال قبل باقی و ثابت اند؟چیزی تغییر نکرده که گشایشی در کار فرو بسته پرونده ایجاد کند؟    

عواملی که به ربوده شدن امام موسی صدر انجامید، هنوز پابرجاست و مادامی که این عوامل به قوت خود باقی است، ایشان در زندان های لیبی می مانند. این عوامل عبارت است از مساله توطین(اسکان دادن) فلسطینی‌ها در یک سرزمین؛در حال حاضر مهمترین مساله مذاکرات اسرائیل و فلسطینیان توطین 2 میلیون آواره فلسطینی است که در دهه 1950 بیرون رانده شدند و امروز به جمعیتی بالغ بر 5/6 میلیون نفر رسیده اند. در مذاکرات به این جمع‌بندی رسیدند که اگر این تعداد آواره فلسطینی بخواهند به فلسطین اشغالی برگردند ترکیب جمعیتی فلسطین بهم می ریزد و این مساله دقیقا مساوی است با آسیب پذیری کیان صهیونیسم. بنابراین همواره از گذشته سعی بر این بوده که فلسطینی ها را در جایی دیگر اسکان بدهند. در شکل طبیعی لبنان بیشترین آواره فلسطینی را از جمله در کمپ های مختلفی مثل صبرا،شتیلا و نهرالبارد.پذیرا شده است.یکی از اهداف جنگ های داخلی لبنان و حمله اسرائیل به این کشور تجزیه لبنان بود به اینگونه که به پیروان هر دین منطقه ای اختصاص یابد و فلسطینی ها در لابلای این بخش ها اسکان یابند؛طرح این بود که شمال به مسیحیان داده شود،ارتفاعات به دروزی ها، بیروت به همه لبنانی ها،از بیروت تا مناطق مناطق جوبی صیدا به اهل تسنن،از پس از صیدا تا نزدیک صور به فلسطینی ها داده شود و از صور و نبطیه در اختیار شیعیان قرار گیرد.امام موسی صدر مخالف تقسیم لبنان بود؛یکی از کلیدی ترین دلایل ربوده شدن امام موسی صدر،مساله توطین فلسطینی ها در لبنان است چون او با این طرح مخالف و معتقد است باید آنها به سرزمین هایشان برگردند و معتقد است که تقسیم لبنان به ضرر کیان عربی-اسلامی است. دومین عامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نقشی است که امام موسی صدر در هویت و شاکله آن می تواند بازی کند. هنوز انقلاب اسلامی در معرض تهدید و تعرض است و شخصیت هایی که می توانند از بار این تهدید و تعرض بکاهند،همواره می توانند برای گروهی خاص از کشورهای معارض آسیب رسان باشند.عامل سوم اتحاد منطقه ای اسلام و نیروهای پیشرو و تفکر نوین اسلامی است که همواره جز معضلات این منطقه است.رشد تفکر دینی کنونی در مصر،اردن،لبنان،شمال آفریقا و جنوب خلیج فارس،آن روزها تازه شکل گرفته بود و امتحان خود را در شکل گیری هویت شیعه پس داد. همه عواملی که دست به دست هم داد و به ربوده شدن امام موسی صدر در لبنان،خاورمیانه و دارالاسلام انجامید هنوز به قوت خود باقی است و آزادی امام موسی صدر در گرو همه این عوامل است،اما این کوتاهی دولت ها را توجیه نمی کند.من معتقدم اقدامی متناسب با شان امام موسی صدر برای آزادی ایشان صورت نگرفته وگرنه او آزاد می شد.امام موسی صدر به عنوان یک جریان فکری می توانست منطقه را به توسعه،صلح و آرامش برساند،در حالیکه تمام مبانی خود را حفظ کند و از آنها عدول نکند،شیعه لبنان چنین ویژگی هایی دارد و جریانی است که در تمام معادلات منطقه حضور دارد.این مساله امام موسی صدر را از قالب یک شخص، فقیه و رهبر خارج می کند و باید اقداماتی متناسب با چنین شخصیت و عملکردی در کشورهای اسلامی،ایران و لبنان انجام شود که نشده است،با این وجود لبنانی ها در پیگیری پرونده امام موسی صدر غیورانه تر عمل کردند.دادگاه عالی لبنان احکام قاطع و کم نظیری همچون حکم دستگیری قذافی و 16 تن از مقامات لیبیایی را صادر کرده است. دادگاه در ابتدا مقامات لیبیایی را به دادگاه های لبنانی احضار کرد که پس از غیبت آنها،این مقامات را مجرم شناخت و حکم اعدام آنها را صادر کرد؛ لبنان در واقع ربودن امام موسی صدر را مساله ای علیه امنیت ملی خود تعریف کرد، نه یک مساله خانوادگی و طایفه ای.

خانواده امام موسی صدر طبق چه شواهدی هنوز به حیات ایشان امیدوارند؟

هر چه پیشتر می رویم خانواده به حیات امام موسی صدر مطمئن تر می شود،چون دستگاه های امنیتی دنیا مدت زمان معینی برای حفظ اسناد و اسرارشان تلاش می کنند و بعد به تدریج اطلاعات به بیرون سرایت پیدا می‌کند. ما شرعا، عقلا و از دیدگاه امنیتی و اطلاعاتی معیارهایی داریم که باید آنها را کنار هم بگذاریم و بررسی کنیم. چند واقعیت تردید ناپذیر وجود دارد؛ اول اینکه امام موسی صدر طی دعوتی رسمی به لیبی رفت، دوم اینکه در لیبی توسط حکومت قذافی ربوده شد، سوم اینکه حکومت قذافی ادعا کرده که ایشان از لیبی خارج شده و به ایتالیا رفته اما دستگاه قضایی ایتالیا در رم این ادعا را بررسی کرده و حکمی صادر کرد که امام موسی صدر هرگز وارد ایتالیا نشده است. لیبی پس از 8 ماه به این حکم اعتراض و شاهدین مجعولی را هم ارائه کرد، دستگاه تحقیق قضایی ایتالیا در دادستانی رم دوباره مدارک را بررسی کرد و رای داد که امام موسی صدر با هیچ وسیله ای از لیبی خارج نشده است. پس امام زنده به لیبی رفت،مهمان رسمی لیبی بود و در لیبی ربوده شد. هر خبری که متناقض این اخبار باشد باید از نظر استناد به قوت این سه واقعیت باشد. تا امروز هیچ حکومت و مقام مسوولی خبری ارائه نکرده که به قوت و اعتبار این سه واقعیت باشد. بنابراین شرعا نمی توان این پرونده را مختومه اعلام کرد. از نظر مبانی عقلی، مادامی که شما خبری را پذیرفتید و به آن اعتماد کردید، زمانی این خبر نقض می شود که خبر بعدی اعلا و قوی تر از این خبر باشد. تا امروز هیچ کس خبری قوی تر از اخبار قبلی و مبنی بر اینکه امام موسی صدر از لیبی خارج شده، ارائه نکرده است. آنچه گفته می شود تحلیل است، جزو اخبار نیست. اگر از منظر مبانی امنیتی هم نگاه کنیم، تمام دستگاه های امنیتی که در طول این سال‌ها به ما مشاوره دادند یا ما با آنها کار کردیم به ما گفتند حکومت‌ها اگر کسی را به قصد قتل وی بربایند، در همان هفته های اول ربایش می کشند. به استناد اظهارات کیخیا، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت لیبی، امام موسی صدر حداقل تا سال 1986 زنده بود. کیخیا که با قذافی دچار مشکل شده بود، پس از خروج از لیبی به انگلیس رفت و در مصاحبه با روزنامه الشرق الاوسط نام زندانی که امام موسی صدر در آن محبوس است را بیان کرد و گفت علت ربوده شدن او دشمنی قذافی است. پس امام تا 9 سال پس از ربوده شدن در قید حیات بود. اخباری که دستگاه‌های اطلاعاتی فلسطینی به ما دادند هم این را تائید می کند. یاسر عرفات پس از اینکه با قذافی دچار مشکل سیاسی شد و شروع به افشاگری علیه او کرد، به ربوده شدن امام موسی صدر هم اشاره کرد. قذافی به عرفات گفته بود تو بخاطر اشغال لبنان توسط اسرائیل خودکشی سیاسی کن، عرفات هم با عصبانیت به قذافی پاسخ داد که تو بیرون نشستی و دستور می‌دهی، تو کسی هستی که در لبنان این خیانت‌ها را کردی، امام را ربودی و آزادی نمی کنی. مجرای اطلاعاتی دیگر زندانیانی است که لیبی آزاد کرد. در سال 2002 حدود 300 زندانی از لیبی آزاد شدند که کمترین آنها 18 سال و بیشترین آنها 30 سال در زندان بودند، لیبیایی و غیر لیبیایی. وقتی هم درباره سرنوشت این زندانیان پیگیری می‌شد، لیبی همین گونه برخورد می‌کرد که ما اطلاعی نداریم، ما نمی دانیم کجا هستند و... آنهایی که آزاد شدند گفتند در ماه رمضان سال پیش از آن (2001) امام موسی صدر را در زندان ابوسلیم دیده و با او گفت و گو کرده‌اند. اطلاعاتی که آنها ارائه دادند، اطلاعات درستی است. شواهد و اطلاعات بیانگر این است که امام موسی صدر تا این سال ها در قید حیات بود. این اعتقاد دستگا‌‌ه‌های اطلاعاتی که رژیم هایی همچون قذافی اگر همان ابتدا فرد ربوده شدن را به قتل نرسانند، دیگر نمی‌کشند پیش روی ماست. حتی وزارت اطلاعات ایران هم چنین اعتقادی داشت و در زمان آقای یونسی که ما پیگری کردیم، کارشناسان وزارت اطلاعات گفتند اگر ما نسبت به این اخبار اطمینان کسب کنیم، قطعا امروز امام در قید حیات است چون اگر ایشان را در همان روزهای اول به شهادت نرسانده باشند، ایشان امروز هم زنده اند. طبق مبناهای مطالعاتی، باید کل اخبار مثبت و منفی را ارائه و ارزیابی کرد و به آن نمره قوت یا ضعف داد و نتیجه گرفت. دوست ما آقای کمالیان با کل اخبار منتشر شده و منتشر نشده درباره امام موسی صدر جدولی را طراحی کرد که تحلیل آماری این جدول با فاصله بسیار زیادی نشان میداد اخبار زنده بودن امام قوی تر، بیشتر و متواتر بودن از اخبار مرگ ایشان است.

با این حال برخی مقامات ایران و لبنان درباره حیات امام صدر تردید دارند؛ تردیدی که پایه اش نه بر خبر که بر نظر استوار است.  

ببینید اشکال ما به متفکرین و رجال و دولتمردان ایرانی و لبنانی این است که بخاطر اینکه پیگیری نکنند و پرونده را سیاسی ببندند، احتمالات منفی می دهند. کسی خبر ندارد، همه تحلیل می کنند، تحلیل‌‌هایی که بر اخبار لیبی استوار است. شما وقتی در یک درگیری هستید، اخبار طرف مقابل برای شما حجیت ندارد. من بارها به کسانی که مذاکره می‌کردند، در ایران، لبنان و کشورهای دیگر این تئوری ها را پیگری می‌کردند گفتم این سناریوی لیبی است، نه سناریوی خانواده امام موسی صدر. پذیرفتن اخبار غیر مستند و منفی درباره حیات امام موسی صدر سناریوی لیبی است. اگر پیگیر آزادی امام موسی صدر هستیم باید مبانی ما، غیر از مبانی دیکته شده لیبی باشد. هیچ عقل سلیم و اطلاعاتی، هیچ کارشناس امنیتی و هیچ فقیهی نمی‌تواند حکمی غیر از حیات امام موسی صدر بدهد. هر خبری مبنی بر عدم حیات امام موسی صدر یک سناریوی لیبیایی است که به شخص قذافی برای تبرئه خود از ربودن امام موسی صدر و دوستانش کمک می کند.

چگونه گفته‌های زندانیان آزاد شده از بندهای لیبی را با واقعیت مطابقت دادید؟ از کجا مشخص شد کسی که آنها دیده اند امام موسی صدر بود، خصوصا اینکه می‌گویند امام در زندان انفرادی محبوس است؟

در این 32 سال از اینگونه اطلاعات زیاد شنیدیم، از برقکار و آشپز و پزشکی که به زندان می‌رفتند تا افراد دیگر هم شنیدیم اما به هیچ کدام اعتنا نکردیم. به اخباری اتکا کردیم که مراجع کارشناسی اطلاعاتی صحت آن را تائید کرده اند. این گروهی که از زندان آزاد شدند امام را رودررو در زندان ابوسلیم دیدند. وکلای ما پیگیری کردند و صحت اطلاعات آنها را تائید کردند.

در حال حاضر گروه های پیگیر آزادی امام موسی صدر چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟خانواده در این پروسه چه نقشی ایفا می کند؟

قضیه ربودن امام موسی صدر، شکایت خانواده را به دادگاه لبنان در پی داشت؛حکومت لبنان این شکایت را از حد خانواده فراتر برد و اعلام کرد این شکایت دولت لبنان علیه ربایندگان است و آن را مساله امنیت ملی لبنان بیان کرد. ما وکلایی داریم که در حال انجام فعالیت هستند و به این احکام در دادگاه های لبنان رسیده اند. موسسه تحقیقاتی امام موسی صدر بازوی اطلاع رسانی فعالیت این وکلا است.طبیعتا خانواده مجموعه ای است که با وکلا در تصمیم گیری ها در ارتباط است و نظر می دهد. بنابراین گروه های مختلف همه در زیر چتر خانواده با وجوه و مجاری مختلف فعالیت می کنند.

در دنیایی که مساله زندانی و ربوده شدن تبعه کشوری در کشوری دیگر روابط آن دو را تا مرز قطع روابط و بحران و تهدید متقابل تیره می کند،چرا ربوده شدن امام موسی صدر چنین سایه کمرنگی بر روابط تهران- طرابلس دارد؟

در دنیای امروز اعتبار و احترام دولت‌ها به میزان اعتبار و احترامی که آنها برای شهروندان خود قائل هستند، بستگی دارد. درباره قضیه امام موسی صدر معتقدیم که دولت ایران از ابتدای انقلاب تا امروز باید از حقوق شهروندی ایشان دفاع می‌کرد. تلاش های ما در مجلس هفتم به نتیجه رسید، در آن دوره شکایت ما در کمیسیون اصل 90 مطرح شد،این کمیسیون تحقیق کرد و مرحوم فاکر رئیس کمیسیون کتابی را منتشر کرد که طی آن با بررسی اسناد،کمیسیون درباره ربودن امام موسی صدر رای خود را داد و 9 راهکار ارائه کرد که یکی از این راهکارها قطع روابط با لیبی بود، یکی دیگر از راهکارها کاهش همه گونه روابط تا تعیین تکلیف پرونده امام موسی صدر بود، یکی دیگر از راهکارها پیگیری قضایی پرونده در سطح بین المللی است.

در دولت خاتمی،محمد علی ابطحی مسوول مذاکره با لیبیایی ها درباره سرنوشت امام موسی صدر بود؛ آیا این مذاکرات حاصلی داشت؟ خبری آوردند؟

 آقای ابطحی حامل خبر و اطلاعی نبود، بلکه پیشنهادهای لیبی را آورد.در دولت احمدی‌نژاد هم آقای موسوی سفیر ایران در سوریه این پیشنهاد را داد. آنچه که از دولت ها به ما گفته شد، پشنهادهای لیبیایی ها برای پایان دادن به دردسر قذافی بود. ما در هیچ کدام راهکار ملی ندیدیم.همه به عنوان یک راوی پیشنهادهای لیبی را برای ما آورند و این برای خانواده امام موسی صدر دردناک است. قرار بود پیشنهادهای ما را ببرند،ما امام را می خواهیم و جز امام چیزی نمی خواهیم؛این چیزی است که سید حسن نصرالله روز آزادی اسرا گفت که ما امام موسس مقاومت را می خواهیم. راهکارهای سیاسی و امنیتی و حقوقی تجربه شد و راهکار حقوقی که دست خانواده بود به نتیجه رسید. راهکارهای دیگر در اختیار ما نبوده و به نتیجه هم نرسید اما راهکار حقوقی به عنوان تنها راهکار در اختیار خانواده بوده که به نتیجه هم رسید.دولت ها ابزارهای سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی و مبادلاتی را در اختیار دارند که تاکنون از این طرق نتیجه‌ای حاصل نشده و موفق نشده‌اند. اما از مجموعه اقدامات دولت‌ها دستاوردی نصیب ما شد و آن اینکه مطمئن شدیم امام زنده است. مذاکرات با سوری ها،فلسطینی ها، مقامات ایرانی،رفت و آمد و پیغام ها همه و همه نشان داد لیبی امام را ربوده و ایشان زنده است. لیبیایی‌ها در مذاکرات می گفتند این موضوع به ما ربطی ندارد، اما از جوهر پیشنهاداتشان در مذاکرات برمی آید که امام زنده است.

خانواده امام موسی صدر به رفت و آمد مقامات دولت های نهم و دهم به لیبی انتقاد دارند؛در این مدت هم داوودی معاون اول سابق احمدی نژاد راهی لیبی شده،هم متکی و هم قرار بود احمدی نژاد برای شرکت در اجلاس اتحادیه آفریقا راهی لیبی شود که گفته شد بخاطر مشغله های کاری نرفته است؛آیا این دولت حساسیت های کمتری به پرونده امام صدر دارد یا در بعد کلان تغییری در روابط ایران و لیبی رخ داده است؟

ما گله داریم،البته سیاست خارجی دولت آقای احمدی‌نژاد به گونه دیگری تعریف شده است و آن ارتقای روابط با لیبی به موازات پیگیری مساله امام موسی صدر است. طی این 5 سال ارتقای روابط اتفاق افتاده اما درباره امام موسی صدر هیچ اتفاقی نیفتاده است؛بنابراین معتقدیم این سیاست باید مجددا ارزیابی شود که ببینیم با ارتقای روابط ،پیگیری قضیه امام موسی صدر تحقق یافت یا نه؟اگر تحقق نیافت این سیاست باید مورد تجدید نظر قرار گیرد.

شاید استدلال آنها این است که با قطع روابط دیگر نمی توان مذاکرات سیاسی را پیگیری کرد؟

ما می گوییم وقتی لابی سیاسی به نتیجه نرسید و لیبی با شما همکاری نکرد پس چرا دیگر روابط را ادامه می دهید؟ با قطع شدن روابط رسما اتفاقی نمی افتد و حتی با قطع روابط مذاکره و ملاقات انجام می شود،کمااینکه درباره آمریکا هم چنین بود؛می شد با قطع روابط مذاکرات را ادامه داد و لااقل احترام ایرانی حفظ می شد.

از دولت چه انتظاری دارید؟

من همواره از کارگزاران و مسوولان دولت خواهش کرده ام و می کنم در نگرش خود نسبت به لیبی تجدید نظر کنند. لیبی هم پیمان خائنی است،ما در طول تاریخ روابط مان با لیبی ضربه خوردیم. حتی سر پرونده هسته ای که دیدیم قول قذافی برای رای منفی به قطعنامه تحریم ها در شورای امنیت چه شد؟من با یکی از مدیران کل وزارت خارجه مباحثه داشتم و می گفتم لیبی به تحریم ها رای مثبت می دهد و او معتقد بود لیبی رای منفی می دهد و می گفت شما ساکت باشید تا جلسه شورای امنیت برگزار شود. مدیرکل وزارت خارجه گفت قذافی به ما قول داده که رای منفی می دهد،من شرط بستم که قذافی خلف وعده می کند. پس از جلسه شورای امنیت و رای مثبت لیبی با آن مدیرکل تماس گرفتم و به او گفتم کاملا مشخص بود که لیبی در نهایت به ما خیانت می کند. آیا با این همه تجربه منفی باز هم باید به لیبی و تعهداتش اعتماد کرد؟

چه کار نکرده و راه نرفته ای برای آزادی امام موسی صدر پیشنهاد می کنید؟خانواده چه طرحی دارد؟

باید امام آزاد شود.این سووال را بسیاری از ما می پرسند و من می خواهم یک بار پاسخ آن را بدهم.خانواده،خانواده است،چند نفرند؛با وجود دولت با این همه وزارتخانه،مجلس با این همه نماینده چطور توقع دارند که خانواده طرح بدهد؟ما در مقامی نیستیم که طرح بدهیم. دولت باید از شهروندان خود دفاع کند. اگر طی این سال ها به خانواده امام موسی صدر گله و انتقاد و پیشنهادی دارند، این مسووولیت متوجه دولت ها است.مساله شخصی و خانوادگی نیست،مساله ای است که قم و نجف،ارکان حاکمیت ایران و لبنان و متفکرین و حزب الله و جنبش امل باید مطالبه کنند،این باید مساله همه باشد.


نظر شما :