حمله به ایران کار شما نیست آقای نتانیاهو
در حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران کدام مناطق باید بمباران ...
دیپلماسی ایرانی: از میان تمامی پرسشهایی که ممکن است در خصوص حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران مطرح شود، یک سوال بیش از همه ذهن را قلقلک میدهد: آیا این حمله نظامی میتواند راهگشا باشد؟ آیا با توسل به این گزینه میتوانیم برنامه هستهای ایران را متوقف کنیم؟ آیا اسرائیل میتواند نقش هدایت کننده این حمله را ایفا کند؟
در حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران کدام مناطق باید بمباران شوند؟ ساتریفیوژهای گازی که ایران با توسل به آنها در نطنز به غنی سازی اورانیوم خود ادامه میدهد؟ تاسیسات هستهای ایران در اطفهان؟ راکتور آب سنگین در اراک؟ و یا نیروگاه در حال ساخت بوشهر که روسها نیز در تکمیل آن نقش دارند؟ حمله به نیروگاه هستهای بوشهر میتواند شهروندان روس را هم قربانی کند و البته تنش با مسکو را بر حجم دردسرهای فعلی اسرائیل بیفزاید. پرسش دیگر: این بمباران چه چیزهایی را تخریب نخواهد کرد؟
بیشک ذخیره اورانیوم کم غنی سازی شده ایران که میتواند در مراحل پیشرفتهتر منجر به تولید بمبهای هستهای شود، دست نخورده باقی خواهد ماند. قطعا برخی سانتریفیوژهایی که ایرانیها مکان آن را لو ندادهاند از تیررس حملات دور باقی خواهند ماند.
بیشک سانتریفیوژهایی که ایرانیها تولید و ذخیره کردهاند، هم دیده نخواهند شد. کارخانجاتی که ایران از آنها برای تولید سانتریفیوژهای بیشتر استفاده میکند هم تخریب نخواهند شد چرا که کسی از مکان دقیق آنها اطلاعاتی در اختیار ندارد. شاید اسرائیل بتواند تاسیسات هستهای ایران را با خاک یکسان کند اما با دانش دستیابی به این تاسیسات چه میکند؟ دانشی که میتواند باز هم ایران را در مسیر تولید کلاهکهای هستهای قرار دهد. بمباران تاسیسات هستهای ایران نمیتواند مولفههای مورد نیاز این کشور برای تولید و حفظ ذخایر هستهای را نابود کند. اما پرسش دیگر: آیا پس از بمباران میتوانیم به این حقیقت دست یابیم که چه چیزی هدف قرار گرفته است؟ پاسخ منفی است.
تا زمانی که به ایران حمله نکنیم و این کشور را مانند عراق به اشغال درنیاوریم نمیتوانیم میزان خسارتهای وارده را تخمین بزنیم. اما در شرایطی که از خیر اشغال ایران بگذریم، فردای حمله به تاسیسات هستهای این کشور، ایران دروازههای خود را به روی بازرسان آژانس میبندد و برنامههای هستهای خود را هم مخفیانه ادامه میدهد. حس میهن پرستی ایرانیها تنها مجوز این عکسالعملها را صادر میکند.
در این شرایط است که تهران به راحتی ادعا میکند که برنامه حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای این کشور بر اساس اطلاعاتی بوده است که تهران در اختیار آژانس بین المللی انرژی هستهای گذاشته است و در چنین شرایطی چرا تهران باید همچنان با همکاری با این نهاد بینالمللی مقدمات حملات بیشتر اسرائیل را فراهم کند؟
در اینصورت همین اطلاعات محدود و اندکی هم که از برنامه هستهای ایران داریم بر باد میرود و از فردای حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای این کشور ابری از ابهام برنامه هستهای در حال پیشرفت تهران را احاطه میکند. پس از هرگونه بمباران ایران ما به یک حقیقت دست مییابیم: ایران چگونه عکسالعمل نشان میدهد؟ اگر ایران برای برنامه هستهای خود تقدسی قائل باشد، با قربانیان بازی میکند. حمله به تاسیسات هستهای ایران نوعی از حس همدردی با تهران را به کشورهای همسایه میبخشد.
در اینچنین شرایطی همگان به ایران کمک میکنند تا از تارهای انزوایی که ایالات متحده دورتادور این کشور کشیده است خارج شود. اما قربانی ماندن نیازی به قربانی کردن دیگران ندارد. با این تعریف تهران در مسیر قربانی کردن اهداف ایالات متحده در منطقه قرار نمیگیرد. احتمال حمله به اسرائیل هم کاهش مییابد. اگر استراتژی قربانی ماندن ایران جواب داده و تهران از انزوا بگریزد، رهبران فعلی ایران برای مدت زمان طولانی بیمه میشوند و میتوانند در قدرت به کار خود ادامه دهند.
تمامی این دستاوردها میتواند اهداف اسرائیل در حمله به تاسیسات هستهای ایران را زیر سوال ببرد. شکی نیست که رهبران اسرائیل هم به این مسائل توجه داشته و میدانند که اسرائیل نمیتواند به تنهایی از پس برنامه هستهای ایران بربیاید. اسرائیل با توسل به گزینه نظامی نمیتواند تمامی تاسیسات هستهای مشکوک در ایران را هدف قرار دهد. امکان حمله به ایران و اشغال این کشور هم برای اسرائیلیها وجود ندارد. این کارها تنها و تنها از ایالات متحده برمیآید.اکنون پرسش اساسی این جاست که آیا روزی فرا میرسد که واشنگتن تنها راه برای مهار ایران را گزینه نظامی بداند؟ برای این پرسش هیچ تحلیلگری پاسخی قطعی در چنته ندارد.
منبع: آتلانتیک
در حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران کدام مناطق باید بمباران شوند؟ ساتریفیوژهای گازی که ایران با توسل به آنها در نطنز به غنی سازی اورانیوم خود ادامه میدهد؟ تاسیسات هستهای ایران در اطفهان؟ راکتور آب سنگین در اراک؟ و یا نیروگاه در حال ساخت بوشهر که روسها نیز در تکمیل آن نقش دارند؟ حمله به نیروگاه هستهای بوشهر میتواند شهروندان روس را هم قربانی کند و البته تنش با مسکو را بر حجم دردسرهای فعلی اسرائیل بیفزاید. پرسش دیگر: این بمباران چه چیزهایی را تخریب نخواهد کرد؟
بیشک ذخیره اورانیوم کم غنی سازی شده ایران که میتواند در مراحل پیشرفتهتر منجر به تولید بمبهای هستهای شود، دست نخورده باقی خواهد ماند. قطعا برخی سانتریفیوژهایی که ایرانیها مکان آن را لو ندادهاند از تیررس حملات دور باقی خواهند ماند.
بیشک سانتریفیوژهایی که ایرانیها تولید و ذخیره کردهاند، هم دیده نخواهند شد. کارخانجاتی که ایران از آنها برای تولید سانتریفیوژهای بیشتر استفاده میکند هم تخریب نخواهند شد چرا که کسی از مکان دقیق آنها اطلاعاتی در اختیار ندارد. شاید اسرائیل بتواند تاسیسات هستهای ایران را با خاک یکسان کند اما با دانش دستیابی به این تاسیسات چه میکند؟ دانشی که میتواند باز هم ایران را در مسیر تولید کلاهکهای هستهای قرار دهد. بمباران تاسیسات هستهای ایران نمیتواند مولفههای مورد نیاز این کشور برای تولید و حفظ ذخایر هستهای را نابود کند. اما پرسش دیگر: آیا پس از بمباران میتوانیم به این حقیقت دست یابیم که چه چیزی هدف قرار گرفته است؟ پاسخ منفی است.
تا زمانی که به ایران حمله نکنیم و این کشور را مانند عراق به اشغال درنیاوریم نمیتوانیم میزان خسارتهای وارده را تخمین بزنیم. اما در شرایطی که از خیر اشغال ایران بگذریم، فردای حمله به تاسیسات هستهای این کشور، ایران دروازههای خود را به روی بازرسان آژانس میبندد و برنامههای هستهای خود را هم مخفیانه ادامه میدهد. حس میهن پرستی ایرانیها تنها مجوز این عکسالعملها را صادر میکند.
در این شرایط است که تهران به راحتی ادعا میکند که برنامه حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای این کشور بر اساس اطلاعاتی بوده است که تهران در اختیار آژانس بین المللی انرژی هستهای گذاشته است و در چنین شرایطی چرا تهران باید همچنان با همکاری با این نهاد بینالمللی مقدمات حملات بیشتر اسرائیل را فراهم کند؟
در اینصورت همین اطلاعات محدود و اندکی هم که از برنامه هستهای ایران داریم بر باد میرود و از فردای حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای این کشور ابری از ابهام برنامه هستهای در حال پیشرفت تهران را احاطه میکند. پس از هرگونه بمباران ایران ما به یک حقیقت دست مییابیم: ایران چگونه عکسالعمل نشان میدهد؟ اگر ایران برای برنامه هستهای خود تقدسی قائل باشد، با قربانیان بازی میکند. حمله به تاسیسات هستهای ایران نوعی از حس همدردی با تهران را به کشورهای همسایه میبخشد.
در اینچنین شرایطی همگان به ایران کمک میکنند تا از تارهای انزوایی که ایالات متحده دورتادور این کشور کشیده است خارج شود. اما قربانی ماندن نیازی به قربانی کردن دیگران ندارد. با این تعریف تهران در مسیر قربانی کردن اهداف ایالات متحده در منطقه قرار نمیگیرد. احتمال حمله به اسرائیل هم کاهش مییابد. اگر استراتژی قربانی ماندن ایران جواب داده و تهران از انزوا بگریزد، رهبران فعلی ایران برای مدت زمان طولانی بیمه میشوند و میتوانند در قدرت به کار خود ادامه دهند.
تمامی این دستاوردها میتواند اهداف اسرائیل در حمله به تاسیسات هستهای ایران را زیر سوال ببرد. شکی نیست که رهبران اسرائیل هم به این مسائل توجه داشته و میدانند که اسرائیل نمیتواند به تنهایی از پس برنامه هستهای ایران بربیاید. اسرائیل با توسل به گزینه نظامی نمیتواند تمامی تاسیسات هستهای مشکوک در ایران را هدف قرار دهد. امکان حمله به ایران و اشغال این کشور هم برای اسرائیلیها وجود ندارد. این کارها تنها و تنها از ایالات متحده برمیآید.اکنون پرسش اساسی این جاست که آیا روزی فرا میرسد که واشنگتن تنها راه برای مهار ایران را گزینه نظامی بداند؟ برای این پرسش هیچ تحلیلگری پاسخی قطعی در چنته ندارد.
منبع: آتلانتیک
نظر شما :