سیاست خارجی ایران در قفقاز منفعل است
دیپلماسی ایرانی: رئیس جمهور ترکیه دوشنبه 25مرداد برای دیداری رسمی و به دعوت همتای آذری خود عازم باکو شد. وی قرار است در این سفر با الهام علیف رئیس جمهور، آرتور راسی زاده، نخست وزیر و اکتای اسداف، رئیس مجلس ملی آذربایجان دیدار و پیرامون مسائل مبرم دوجانبه، منطقهای و بینالمللی بحث و گفتگو کند. تبادل نظر پیرامون حل مناقشه قره باغ و آینده مناسبات آنکارا –ایروان و موضوع گشایش احتمالی مرز ترکیه – آذربایجان در حین مانور مشترک ناتو در ارمنستان، آخرین تحولات مربوط به مسائل هستهای ایران و افزایش همکاریهای نظامی روسیه با ارمنستان به ویژه امضای قرارداد مربوط به تمدید حضور پایگاه نظامی روسیه درارمنستان تا سقف 45 سال و کمک نیروهای نظامی روسیه به ارمنستان در حفاظت از مرزهای ارمنستان با همسایگانش به احتمال زیاد از محورهائی خواهد بود که در اولویت مذاکرات سران ترکیه و آذربایجان قرار خواهد داشت. عبدالله گل در صورت امکان از شهر تاریخی شکی نیز دیدار خواهد کرد. وی که پس از انتخاب به ریاست جمهوری ترکیه اولین سفر خارجی خود را به آذربایجان انجام داده بود، دیداری از شهر گنجه داشت و از منزلی که نوری پاشا (اهل ترکیه) از فرماندهان ارتش اسلامی قفقاز در آن سکنی داشته بازدید کرده بود.
مائیس علیزاده خبرنگار خبرگزاری آپا جمهوری آذربایجان در آنکارا دو روز پیش و در آستانه سفر گل به باکو مصاحبهای با وی انجام داده است. با توجه به اینکه که محتوای این مصاحبه از برخی جهات حائز اهمیت و قابل توجه و تامل است بر آن شدم که نسبت به ترجمه، تلخیص و تحلیل سخنان گل مبادرت نمایم.
رئیس جمهور ترکیه در این مصاحبه با توجه به نوع سوالات خبرنگار عمدتا پیرموان مسائل قفقاز، روند حل مناقشه قره باغ، روند دموکراسی در آذربایجان و مسائل دوجانبه سخن میگوید که خلاصه تجمیع سخنان نسبتا پراکنده وی به شرح ذیل تقدیم میگردد:
عبدالله گل میگوید: «این سفر به منظور تبادل نظربا الهام علیف برادر ارزشمند و رئیس جمهور کشور دوست، برادر و همسایه پیرامون تعمیق روابط دوجانبه، تحولات مهم منطقهای و حل بحران قره باغ کوهستانی و در راستای هماهنگی بیشتر بین دو کشور و مشورتهای پیش رو در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد که سپتامبر سال جاری طبق روال همیشه برگزار خواهد شد صورت میگیرد.»(این گفته گل بیانگر آن است که هر دو رئیس جمهور کشورهای همسایه در نشست قریب الوقوع مجمع عمومیسازمان شرکت خواهد کرد.)
رئیس جمهور ترکیه در رابطه با حل مشکل قره باغ کوهستانی میگوید: ادامه وضع موجود در منطقه به نفع هیچ کشوری نیست، نه آذربایجان، نه ارمنستان و نه ترکیه. جهان تغییر یافته و در شرف تغییر است، حل مشکلات ضروریست. ادامه مشکلات به صورت منجمد، سببب میشود مشکلات بار دیگر نمود پیدا کنند.
شورای امنیت سازمان ملل چند قطعنامه در مورد حل مناقشه قره باغ دارد (4 قطعنامه )* گروه مینسک هم تلاش جدی برای حل این بحران میکند. اما متاسفانه پس از گذشت 18-20 سال از فعالیت این گروه نتایج مشخصی به دست نیامده است. وقتی از اشغال سرزمینهای یک کشوری 18 سال بگذرد باید گفت که این حالت، وضعیت خوبی نیست.
ترکیه اولین کشوریست که استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخت. سپس استقلال ارمنستان را مورد شناسائی قرارداد. در سیستم جدید بینالمللی باید به حفظ تمامیت ارضی کشورها احترام گذاشته شود.
ارمنستان میتواند با همسایگان خود مناسبات خوبی برقرار نماید واز این طریق به آبهای آزاد و خطوط حمل و نقل ترانزیتی دسترسی پیداکند.
طبیعی است که ترکیه دولت بزرگی است. در حالیکه ما مشکلات خود را با همسایگان به صفر میرسانیم، ادامه وضع موجود با ارمنستان به معنی درست کلمه وضعیت خوبی نیست. لذا حل عادلانه مشکلات موجود در منطقه به نفع همه ماست.
ما امیدوار بودیم که گروه مینسک به حل مناقشه قره باغ نزدیک شود. اما اکنون در افکارعمومی، سفر نمایندگان این گروه به منطقه به عنوان یک سفر توریستی تلقی میشود!
به همین دلیل لازم است تحرک جدی و جدیدی آغاز شود. در سال 2008 وقتی پیشنهاد مشابهی مطرح کردم و ادامه وضع موجود را به نفع آذربایجان، ارمنستان و ترکیه ندانستم، در گام نخست در همین راستا عازم ایروان شدم، متعاقبا سرکیسیان به ترکیه آمد. مذاکراتی انجام شد. پیرامون محتوای این مذاکرات الهام علیف را نیز در جریان میگذاشتم. پوتین و مدودف هم در این روند مشارکت داشتند! (از ایران هم خبری نبود)
متاسفانه در جریان این روند در آذربایجان، ارمنستان و ترکیه سوء تفاهماتی پیش آمد و نتیجه مورد انتظار حاصل نشد و سر و صداهای بسیاری ایجاد شد.از این تجربه متوجه شدم که این معضل باید از طریق دیپلماسی بدون صدا اما مصمم حل و فصل شود.
در حل مناقشه قره باغ کوهستانی روسیه کشور مهمیاست. مشکلات سنگینی مانند بحران قره باغ، با فشارها و آرزوهای یک یا چند کشور حل شدنی نیست. این مشکلات باید با تلاش کشورهای ذینفع و سایر کشورهای منطقه حل و فصل شود.
در یک جا نخواهیم نشست، بدون وقفه در جهت حل این مشکل تلاش خواهیم کرد. حل مشکل و رسیدن به صلح کار آسانی نیست.
عبدالله گل در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: تقویت همکاریهای نظامی روسیه و ارمنستان و احتمال استقرار سیستم موشکی اس -300 روسی در آذربایجان (که اخبار ضد و نقیضی در این رابطه از تائید تا تکذیب وتائید) و موارد مشابه این چنینی را موانعی در برابرحل بحران قره باغ میدانم. میدانم که مدودف، پوتین،علیف و سرکیسیان هم مانند من ادامه وضع موجودرا درمنطقه به مصلحت نمیدانند.
در دوران جنگ سرد بود که کشورهای بزرگ، درگیری در مناطق مختلف را به نفع خود میدانستند. اکنون شرایط و اوضاع متفاوت از گذشته است. باید همه تلاش کنیم که هرچه زودتر این مناقشه از طریق مذاکره و دیپلماسی حل و فصل شود.
گل میافزاید در این راستا هرکاری که از دستمان برآید مضایقه نخواهیم کرد.تحت اشغال بودن اراضی کشور برادر، آذربایجان، را دنیا هم نخواهد پذیرفت چون که مصوبات سازمان ملل وجود دارد.
رئیس جمهور ترکیه در این مصاحبه به ارمنستان توصیه میکند، اگر میخواهد روابط عادی با قره باغ داشته باشد باید قبل از هرچیز مشکل قره باغ حل شود. هرکس باید خود را جای طرف مقابل بگذارد، درک نماید و کمک کند.
وی تلویحا به احزاب مخالف در آذربایجان (محتملا ارمنستان و ترکیه) میگوید: «اینها (مسائلی که به تمامیت ارضی و امنیت ملی یک کشور مربوط میشود) مسائل ملی هستند، احزاب نباید از این مسائل به نفع خود بهره برداری کنند. در اینگونه مسائل آذربایجان به الهام علیف، ارمنستان به سرژ سرکیسیان و ترکیه به من اعتماد داشته باشند.
وی همچنین میگوید که باید اوباما و مدودف هم از روند حل مناقشه قره باغ حمایت بیشتری کنند. او درپایان میگوید که به حل این مشکل از طریق مذاکرات صلح آمیز و دیپلماسی امید زیادی دارد.
عبدالله گل درخصوص مسائل منطقه قفقاز میگوید: ایجاد، حفظ و تقویت صلح و ثبات در قفقاز باید اولویت اصلی منطقه باشد. ما طرحهای بسیار مهم و ضروری در این منطقه داریم از قبیل:
خط لوله انتقال نفت باکو– تفلیس– جیحان
خط لوله انتقال گاز باکو- تفلیس– ارزروم
خط آهن در دست احداث باکو- تفلیس– قارص که با حضور سران سه کشور در سال 2012 افتتاح خواهد شد. این خط آهن سه کشوررا به یکدیگر متصل میکند. راهی که از اروپا آغاز شده از طریق ترکیه و دریای سیاه به گرجستان و از این طریق به آذربایجان متصل میشود. جاده شهرهای میانی در گرجستان (باتومی– تفلیس) و در آذربایجان (گنجه- باکو) در حال احداث، تعریض و مرمت هستند.»
ترکیه، گرجستان و آذربایجان قصد دارند ضمن خروج یا کاهش وابستگی خود به مسیرهای انرژی و حمل و نقلی به روسیه و ایران نقش برتری در قفقاز ایفا نمایند. از دیگر سو باکو و آنکارا با این اقدام درصدد محاصره بیشتر ارمنستان و تاثیرگذاری بر گرجستان در راستای کاهش مناسبات این کشور با ارمنستان هستند. آذبایجان در اقدام دیگری قصد دارد گاز مورد نیاز نخجوان را در آینده از محل گازی که به ترکیه صادر خواهد کرد از طریق منطقه مرزی ترکیه با نخجوان تامین کند. در این صورت دیگر نیازی به سواپ گاز آذربایجان از طریق آستارای ایران به نخجوان که درحال حاضر در جریان است نخواهد بود.
«ما با نخجوان هم مرز داریم. این مرز، مرز ترکیه با آذربایجان است.» او تاکید میکند که آینده آذربایجان خیلی روشن است.
رئیس جمهور ترکیه در خصوص میزان پیشرفت دموکراسی در آذربایجان برای اینکه به قول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب، بسیار ماهرانه و دیپلماتیک میگوید: « ترکیه عضو شورای اروپاست. کشوری که عضو این شورا میشود، باید همه اصول آن را رعایت و اجرا کند.علیرغم اینکه ترکیه هم از اعضای تشکیل دهنده شورای اروپاست، تا سال 2004 تحت نظارت این شورا بود اما با اصلاحاتی که انجام دادیم از این نظارت خلاص شدیم. تا جائیکه یک تبعه ترک به عنوان رئیس پارلمان شورای اروپا انتخاب شد.»
«طبیعی است که تاخیر در شروع دموکراتیزه شدن یک کشور، سایهای بر سر آن نخواهد گسترد، ترکیه امروز هم در این زمینه دارای کم و کسری است و زمینههائی وجود دارد که باید نسبت به ارتقاء استانداردهای حقوق و دموکراتیک آنها تلاش مضاعفی صورت دهد.» وی با این توضیحات میافزاید: «بدیهی است که ما هم کشورهای برادر را نسبت به ارتقاء استانداردهای دموکراسی تشویق میکنیم. دموکراسی هرقدر بیشتر توسعه یابد به همان نسبت سازمانهای کشوری سالمتر میشوند. من ده سال عضو پارلمان شورای اروپا بودم و همواره به تعمیق دموکراسی در کشورم اولویت دادهام.»
«اگر مرحوم حیدرعلیف و الهام علیف، هدفشان توسعه دموکراسی در آذربایجان نبود این کشور را عضو شورای اروپا نمیکردند. اطمینان دارم که هر روز در آذربایجان رسانههای گروهی آزاد گسترش و تقویت پیدا خواهد کرد و دموکراسی بیش از پیش تعمیق خواهد یافت.»
عبدالله گل، به اختصار پیرامون ضرورت تعمیق روابط دوجانبه دو کشور که دارای یک ملت هستند سخن گفت و اظهار امیدواری کرد که لغو روادید برای اتباع ترکیه از سوی آذربایجان نیز صورت پذیرد.
لازم به ذکر است که ترکیه در اوت 2007 به صورت یک طرفه برای اتباع آذری روادید ورود به ترکیه را لغو کرد. اخیرا در سفر وزیر تجارت خارجی ترکیه به باکو درخصوص اقدام متقابل باکو دراین خصوص مذاکراتی صورت گرفت و نمایندگان وزرات امورخارجه دو کشور سرگرم نهائی کردن احتمالی این موضع در سفر عبدالله گل به باکو شدهاند. اما از لحن صحبت گل به نظر میرسد احتمالا و حداقل در این سفر این موضوع به نتیجه نهائی نرسد.
رئیس جمهور ترکیه با اشاره به اینکه همواره به آذربایجان و کشورهای ترک زبان اولویت خاصی قائل است و در سال گذشته نیز در نشست سران کشورهای ترک در نخجوان به پیشنهاد او شورای کشورهای ترک زبان تشکیل شده است از اهمیت تاریخی روابط ملت ترک و ضرورت تعمیق مناسبات همه جانبه کشورش با آذربایجان و کشورهای ترک زبان سخن گفت و از نقش نوری پاشا یکی از فرماندهان ارتش اسلامی قفقاز سخن گفت.
این ژنرال ترک در برابر هجوم ارامنه به آذربایجان در جریان جنگ جهانی اول نقش خوبی داشته است و مجسمه وی در محل مزار شهدای آذربایجان در باکو در مقابل مسجدی که ترکها در باکو ساختهاند خودنمائی میکند. این درحالیست که در آذربایجان نسبت به حمله ترکهای عثمانی و کشتار ایرانیان و آذریها در زمان صفویه سکوت اختیار میشود.
عبدالله گل با صحبتهای رمانتیک خود آرزوهای خوبی مانند رفاه بیشتر، آسایش فراوان، صلح و ثبات و...برای ملت ترک به ویژه آذربایجان میکند و میگوید شادیهای شما، شادیهای ماست و در طول تاریخ هم اینگونه بوده است. باید به عنوان دو کشور مستقل و یک ملت، برادریمان و دوستیهایمان را بیش از پیش گسترش دهیم و به یکدیگر کمک کنیم و با پیروزیهایمان احساس غرور کنیم.
هنگامی که مشغول ترجمه و تلخیص این مصاحبه بودم، من هم به عنوان کسی که قریب دو دهه با مسائل منطقه به ویژه کشورهای شوروی سابق و از آن جمله قفقاز، محشور بودم و اتلاف وقت کردهام، از اینکه روابط دو کشور ترکیه و آذربایجان که همسایگان ما هستند و دارای مشترکات فرهنگی و تاریخی فراوانی هستیم (و در واقع ما میتوانیم ادعا کنیم که با آذربایجان یک ملتیم و آکثریت آذریها درایران ساکنند)، تعمیق یابد و بحران قرهباغ و دیگر بحرانهای منطقه حل و فصل شود؛ از سخنان امیدوار کننده آقای عبدالله گل خوشحال شده و آرزو کردم که آمال ایشان هم محقق شود.
اما از اینکه حتی یکبار هم از لسان ایشان نام ایران یا یک مقام ایرانی حداقل در رابطه با تحولات منطقه به ویژه موضوع اراضی اشغالی آذربایجان (که دو کشور درگیر همسایه ایران هستند و مرز آذربایجان با ایران بسیار بیشتر از مرزش با ترکیه است و به خوبی آقای گل به مرز کشورش با نخجوان اشاره کرده است) جاری نشده بود ناخرسند و دلگیر شدم. اما بعد به خود گفتم که مقصر او نیست بلکه مقصر شیوه مدیریت سیاست خارجی درجمهوری اسلامیست که در طول سه دهه گذشته به رغم موفقیتهائی که داشته ناکامیهای کمی هم نداشته است و از آن جمله این است که در قفقاز جنوبی تماشاگریم، قفقاز شمالی پیشکش!
آقای گل از اوباما، مدودف، پوتین و روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان به دفعات یاد میکند. جاری شدن نامهای روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان از زبان ایشان از این منظر که ایشان به باکو قصد سفر دارد و اینکه در مورد اراضی اشغالی آذربایجان توسط ارمنستان و مناسبات کشورش با ارمنستان سخن میگوید طبیعی و بدیهی است و خردهای بر آن نتوان گرفت. اما فراموش کردن ایران در همسایگی قفقاز و به ظن من یک کشور قفقازی، از سوی وی که مدتی هم وزیر امورخارجه ترکیه بوده و رئیس جمهور کشور همسایه ما نیز هست، حداقل آزردگی خاطر هر ایراندوستی را سبب میشود.
چنین رویکردی میتواند این اندیشه را به ذهن متبادر کند که ترکیه صرفا در مواردی که به نفع نقش منطقهای و جهانی اوست نام ایران را بر زبان جاری میسازد و با این کشور وارد همکاری میشود، مانند موضوع هستهای و نشست سه جانبه تهران با حضور برزیلیها.(البته بدون اشاره به نام ایران در یکی از عباراتش به نقش کشورهای منطقه اشاره کرده است اما این کافی نیست.)
سیاست خارجی تهران در قفقاز منفعل و روزمرگی است و پیوند استراتژیک با این کشورها حاصل نشده است وغربیها به راحتی اعلام میکنند که ایران نباید در روند صلح مناقشه قرهباغ مشارکت کند خودشان هم که بحران را حل نمیکنند. البته گاها برای نمایش دیپلماتیک هم در برخی موارد از سوی مسئولین ایرانی مطالبی گفته میشود که در مرحله حرف میماند و پیگیری نمیگردد.
سایتهای اینترنتی مملو از جملات و وعده وعیدهای انجام نشده وزارت خارجه یا سایر نهادهای ذیربط است. به عنوان مثال بیش از سه ماه پیش وزیر خارجه دولت دهم ایران گفت که نشست وزرای خارجه آذربایجان و ارمنستان در تهران تشکیل خواهد شد اما خبری از این نشست نشد! درهمان مقطع بنده مطلبی نوشتم و به عدم تحقق این اجلاش اشاره کردم.
با دقت در سخنان عبدالله گل به نظر میرسد وی دراین مصاحبه پیامهایی هم به آذربایجان، ارمنستان، روسیه، امریکا و دیگر اعضای گروه مینسک میدهد. نکته جالب اینکه او از روسیه و امریکا سخن میگوید و حتی از پوتین که همتایش نیست نیز حرف به میان میکشد ولی به کشور فرانسه به عنوان یکی از روسای گروه مینسک هم اشارهای نمیکند. البته این اشاره نکردن مرا آزرده خاطر نمیکند چون فرانسه نه همسایه ایران است و نه من فرانسوی هستم.
به گروه مینسک میگوید تحرک ندارید و اگر تکان نخورید اتفاقات دیگری میافتد. مخصوصا بر گردن روسیه و آمریکا و روسای آنها میگذارد که تکان بخورند و کاری بکنند.
به آذربایجان میگوید نباید به زور و اقدام نظامی متوسل شد.(هر چند که احتمال آن بسیارکم است)
به ارمنستان میگوید اگر میخواهی از محاصره رهائی یابی باید با ترکیه راه بیائی، به قول معروف پیاده بشی با هم برویم.
نام ایران را نمیبرد چون که میبیند تهران سرگرم موضوع هستهای و تنش با غرب است، به قفقاز و قره باغ چکار دارد؟ میبیند فرصتی است که پیش آمده و ترکیه باید به هر طریق فرصتها را شکار کند و بهرههای لازم را ببرد.
نویسنده: افشار سلیمانی
نظر شما :