کشمکش بر سر خروج نيروها از عراق
«نانسى پلوسى» رئيس کنگره آمريکا که در يک کنفرانس خبرى درواشنگتن پايتخت ايالات متحده آمريکا شرکت کرده بود، اعلام کرد، جنگ کشورمان درعراق يک جنگ بىپايان است و نمىتوان به اين زودىها انتظار پيروزى نهايى درآن داشت.
وى درباره پيشنهاد«جورج بوش» رئيسجمهورى ايالات متحده آمريکا مبنى براستمرارجنگ درعراق حداقل به مدت 10 سال گفت:"جنگ اگر بخواهد بر اساس پيشنهاد رئيسجمهور پيش برود حداقل نيازمند يک تريلوين دلار خواهد بود."
اين درحالى است که«جلال طالبانى» رئيسجمهورى عراق درمصاحبه با شبکه خبرى سىانان گفت:" پيشبينى مىشود، تا پايان سال 2008 ميلادى حداقل يکصد هزار نيروى آمريکايى از عراق خارج شوند."
وى همچنين پيشنهاد داد، با هدف آموزش و آمادهسازى نيروهاى عراقى وجلوگيرى ازدخالت همسايههاى عراق درامورداخلى آن، سه پايگاه اصلى درسه منطقه شمال، مرکز وجنوب عراق تاسيس شود تا باقى نيروهاى آمريکايى دراين مراکز مستقر شوند.
پيش از اين"رابرت گيتس"وزير دفاع آمريکا اعلام کرده بود، 20 تا 30 هزار نيروى آمريکايى تا ابتداى سال 2008 به صورت تدريجى ازعراق خارج مىشوند و تا ماه ژانويه 2009 نيزحداقل 20 هزار نيروى ديگر آمريکا را ترک خواهند کرد.
ازسوى ديگر"گکاريل شوارتسنبرگ"وزير امور خارجه چک اعلام کرد، کشورش به زودى عقب نشينى تدريجى نيروهاى خود ازخاک عراق را آغاز مىکند. وى گفت:"ما تلاش داريم جدول زمانى براى خروج نيروهایمان ازعراق طراحى شود."
وزير امور خارجه چک همچنين گفت:"ما مايليم هر چه سريعتر فعاليت خود را در زمينه بازسازى عراق آغاز کنيم."
يکصد سرباز چکى درعراق حضور دارند که غالب آنها در شهر بصره و با هدف حمايت از نيروهاى چند مليتى درآن شهر مستقرند.
نگرانى عراقىها از خروج نيروهاى آمريکايى
عراقىها از اين که نيروهاى آمريکايى به طور ناگهانى تصميم به خروج ازعراق بگيرند، بسيار نگرانند. به اعتقاد آنها خروج نيروهاى آمريکايى ازعراق عواقب بسيار وخيمى در پى خواهد داشت وعراق را غرق در مشکلات متعدد وغير قابل جبرانى مىکند.
مخالفت با خروج زودهنگام نيروهاى آمريکايى ازعراق تنها مختص به يک طيف يا گروه خاص نيست. سنىها، شيعيان وکردها همگى ازخروج ناگهانى نيروهاى آمريکايى ازعراق نگرانند. به اعتقاد آنها در صورت خروج نيروهاى آمريکايى ازعراق از آنجا که اختلافهاى طائفهاى درعراق بسيار زياد است و برخى از گروههاى شکست خورده سياسى تنها درصدد خروج نيروهاى آمريکايى ازعراق هستند تا ازخلاء نبود آنها سوء استفاده کنند، ازاين رو خروج نيروهاى آمريکايى ازعراق را به هيچ وجه به صلاح نمىدانند.
يکى از مهمترين دلايل عمده اين نگرانىها به وجود حزب منحل شده بعث که اکنون به يک گروه خرابکار زير زمينى تبديل شده، باز مىگردد. درزمان سقوط رژيم صدام حسين در سال 2003 بيش از 5/1 ميليون عراقى عضو حزب بعث بودند که پس از فروپاشى، بسيارى از آنها به جمع گروههاى شبه نظامى و تروريستى پيوستند. آنها براى پيشبرد اهداف خود به همکارى با القاعده پرداختند ودربسيارى از فعاليتهاى تروريستى نقشى مستقيم و موثر ايفا کردند.
به اعتقاد بسيارى ازکارشناسان و ناظران امورعراق، القاعده تا زمانى مىتواند درعراق به عمليات تروريستى خود ادامه دهد که همپيمانى خود با حزب بعث را حفظ کند. زيرا درصورتى که سران اين حزب تصميم به تغيير سياستهاى خود بگيرند، القاعده درعراق نيز به سرعت نابود خواهد شد. کما اين که درمدت زمانى که حزب بعث و القاعده درابتداى تابستان امسال دچار اختلاف شدند، به جنگ با يکديگر پرداختند وکشتار خود را آغاز کردند. «عمر البغدادى» جانشين زرقاوى در القاعده عراق در چنين درگيرى کشته شد.
دليل آنها براى اين ادعا اين است که درعراق عموما نگرش وهابيت که مذهب اصلى اعضاى القاعده است، وجود ندارد. اما برعکس هنوز وفاداران و هوادارن حزب بعث در کشور بسيارند. به اعتقاد آنها، اين حزب بعث است که با آگاهى کامل به تمام محلههاى شهرهاى مختلف عراق به ويژه بغداد و برخوردارى از قدرت طراحى نقشههاى تروريستى قادر است فعاليتهاى تروريستى را هدايت و رهبرى کند.
از اين رو وجود چنين حزب مخوفى که از سقوط دولتش به شدت سر خورده و ازحضور نيروهاى آمريکايى درعراق به شدت ناخرسند است، مىتواند ازخروج نيروهاى آمريکايى ازعراق سوء استفاده کرده و براى رسيدن به هدفش که همانا بازگشت به قدرت است، کشور را به حمام خون تبديل کند و يک سلاخخانه تمام عياردرعراق به راه اندازد.
در اين ميان نقش کشورهاى منطقه نيز مهم است. کشورهاى عربى از روز نخست با حضور نيروهاى آمريکايى درعراق مخالف بودند. آنها حضور نيروهاى آمريکايى درعراق را به نوعى خطرى براى خود و آينده سياسى خود مىدانند. علاوه بر آن از اين که دولت سنى درعراق بر سرکار نيست و عراق از چرخه کشورهاى سنى که پيش ازاين نزديک به 13قرن برآن حکومت مىکردهاند، خارج شده به شدت ناخشنودند.
آنها حتى براى بازگشت قدرت به سنيان دست به هر کارى زدند تا شايد بتوانند، دولت شيعه عراق را ناکارآمد جلوه داده و زمينههاى سقوط آن را مهيا کنند. تلاشهاى آنها تا مرزکودتا و حتى ايجاد جنگ داخلى درعراق نيز پيش رفت. تلاشهايى که خوشبختانه تا کنون ناکام مانده است.
با اين توضيح به آسانى مىتوان فهميد که چرا رئيسجمهورى عراق ازدغدغه خود بر سر پيامد خروج نيروهاى آمريکايى ازکشورش سخن مىگويد، برحضور مستمر نيروهاى آمريکايى درعراق تاکيد مىکند و از خطر دخالت نظامى و غير نظامى کشورهاى همسايه عراق در نبود نيروهاى آمريکايى سخن به ميان مىآورد.
پيش از اين سنيان تلاش داشتند که نيروهاى آمريکايى را ازعراق خارج کنند. آنها درهر تريبونى داد سخن از لزوم خروج نيروهاى آمريکايى ازعراق سرمىدادند و مىگفتند، تنها راه حل عراق خروج نيروهاى آمريکايى از آن است.
آنها گمان مى کردند، با خروج نيروهاى آمريکايى از عراق، از آنجايى که ازحمايت بى چون و چراى کشورهاى عرب منطقه برخوردارند، مىتوانند فورا عليه شيعيان دست به کودتا زده و قدرت را دوباره تصاحب کنند. آنها حتى با همين هدف به تشکيل جوخههاى اعدام، تشکيل گروههاى شبهنظامى و حمايت مستقيم و غير مستقيم از فعاليتهاى تروريستى مىپرداختند تا شايد عرصه را بر نيروهاى آمريکايى که عموما ارزش جان سربازانشان را مقدم بر هر چيزى مىدانند، تنگ کرده و خروج آنها را ازعراق مهيا کنند.
اين سياست تا بدانجا ادامه يافت که دامنه فعاليتهاى تروريستى و کشتار سنيان به درون جبهه سنيان و مناطق سنىنشين کشيده شد. مردم شهر سنىنشين فلوجه که تا پيش از اين ازفعاليتهاى تروريستى القاعده حمايت مىکردند، دست به تظاهرات زدند تا شايد بتوانند، مانع کشتار سنىها توسط القاعده شوند.
رهبران وهابى اين شهرکه عموما مصلحتى وهابى شده بودند، با صدور بيانيههايى از القاعده مىخواستند که کشتار سنيان را متوقف کنند. درهمين حال گروههاى شبهنظامى شيعه که غالبا افراد داغديده از فعاليتهاى تروريستى بودند، به تشکيل گروههاى شبهنظامى با هدف انجام عمليات تلافىجويانه عليه سنيان پرداختند. فعاليت جيشالمهدى عليه سنيان ازحوالى نيمه دوم سال 2004 آغاز شد.
اين اتفاقها باعث شد تا رهبران سياسى جبهه توافق مهمترين گروه سياسى سنىهاى عراق به طور مرتب به ايالات متحده بروند و آنها را مجاب کنند که فکر خروج از عراق را تا اطلاع ثانوى به تاخير بياندازند.
«طارقالهاشمى» معاون رئيسجمهورى عراق و يکى از رهبران جبهه توافق ازجمله اين افراد بود که در سفرهاى مکررخود به واشنگتن به مقامهاى کاخ سفيد تاکيد مىکرد، خروج نيروهاى آمريکايى ازعراق به معناى يک فاجعه تمام عيار است. فاجعهاى که عراق را غرق در يک جنگ داخلى تمام عيار مىکند.
عجله آمريکايىها براى خروج
اما برخلاف عراقىها، آمريکايىها عجله بسيارى براى خروج ازعراق دارند. آنها پيشبينى نکرده بودند که تا اين مدت اززمان درعراق باقى بمانند.
«تامىفرانکس» فرمانده سابق نيروهاى مارينز قبل ازحمله آمريکا به عراق پيشبينى کرده بود، نيروهاى آمريکايى نهايتا تا پايان سال 2006 درعراق باقى بمانند. اما اين طورنشد و حتى پنتاگون مجبور شد در سال 2007 نيروهاى بيشترى را به عراق بفرستد.
مردم آمريکا هيچ گاه از اين که چرا آمريکا به عراق حمله کرده ناخشنود نيستند، بلکه ناراحتى آنها از اين است که چراجنگ تا اين اندازه طولانى شده و پيروزى مورد انتظار آنها دير به دست آمده است. آنها انتظار داشتند، پس ازجنگ عراق، دنيا شاهد تحولات تازهاى درخاورميانه به رهبرى ايالات متحده باشد. حتى آنها انتظار داشتند، آمريکا به سرعت به مسئله عراق پايان داده و جبهههاى تازهترى را در خاورميانه فتح کند. اما چنين نشد. با گذشت زمان مردم آمريکا از آنجا که مىبينند روياهايشان تبديل به وهم شده، از رهبران خود دلسرد شدهاند. اين دلسردى را به وضوح مىتوان در ميان استقبال مردم آمريکا از نامزدهاى جمهورىخواه و دموکرات ديد.
«ديک چنى» معاون رئيسجمهورى آمريکا در ديدار با مقامهاى عالىرتبه عراقى در بحبوحه فعاليتهاى شديد تروريستى عراق تاکيد کرده بود:"ما به مردم آمريکا پاسخگوييم. بنابراين بايد به فکر کاهش نيروهاى آمريکايى ازعراق باشيم. مردم آمريکا براى طولانىتر شدن جنگ دليل و برهان مىخواهند."
از اين رو مىتوان فهميد که ارزش خروج نيروهاى آمريکايى ازعراق براى خودشان بسيار بيشتر ازديگر کشورها اهميت دارد. زيرا آن را به مثابه يک پيروزى مىدانند.
ازسوى ديگر مقامهاى آمريکايى از اين که عراقىها نسبت به حضور ارتش آمريکا درعراق به ديده يک وظيفه مىنگرند، ناخشنودند. آنها همچنين از اين که ارتش عراق در بازسازى و آماده سازى خود تا به اين اندازه اهمالکارى و تاخير دارد، بسيار گلهمندند.
به همين دليل است که دائما به مقامهاى عراقى هشدار مىدهند که ارتش آمريکا تا ابد نمىتواند درعراق باقى بماند. اين انتقادها درجبهه دموکراتها بسيار بيشتر است. دموکراتها بارها با گلايگى اعلام کردهاند، سربازان آمريکايى وظيفه تامين امنيت مقامهاى عراقى را ندارند و آنها بايد هرچه سريعتر خود به فکر تامين امنيت خودشان بيافتند.
دموکراتها به عراقىها خورده مىگيرند که آنها به ارتش آمريکا به گونهاى مىنگرند انگار که اين ارتش همان ارتش عراق است.
به همين دليل به عراقىها فشار مىآورند که در قبال آمادهسازى ارتش عراق فشار بيشترى به خود بياورند و زمينههاى خروج نيروهاى آمريکايى از عراق را فراهم کنند.
با اين حال گرچه خروج کامل نيروهاى آمريکايى از عراق بر اساس گفتههاى مقامهاى آمريکايى تا آينده نزديک به هيچ وجه امکانپذير نخواهد بود اما به طور حتم شاهد کاهش نيروهاى آمريکايى ازعراق خواهيم بود. با اين تفاوت که جمهورىخواهان با وجود کاهش فعاليتهاى تروريستى درعراق آن را به مثابه پيروزى خود درعراق مىدانند و دموکراتها آن را ناشى از شکست آمريکا در عراق قلمداد مىکنند.
نظر شما :