حضور رییس مرکز گفتگوی تمدن ها در همایش مطبوعاتی اوراسیا
صداهای بلند خشونت نمیگذارند صدای آرام دیگری شنیده شود
سید محمد خاتمی، رییس مرکز گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها ورئیس جمهوری سابق ایران با حضور در آلماتی سخنران مراسم افتتاحیه ششمین همایش مطبوعاتی اوراسیا در قزاقزستان بود.
ششمين همايش رسانهاى اورآسيا 30فروردين 1386با شرکت رييس جمهور قزاقستان، رجال سياسى، کارشناسان، مديران و سردبيران رسانههاى همگانى و خبرنگارانى از 30کشور جهان در شهر آلماتى قزاقستان برگزار شد. .
"دريغه نظربايوا" نماينده مجلس قزاقستان و رييس کميته سازماندهى همايش درسخنان کوتاه افتتاحيه تمايل فزاينده و نگرانکننده غيربشردوستانه شدن سياست جهانى را موضوع اصلى برگزارى اين همايش عنوان کرد.
وى از "سيدمحمد خاتمى" رييس جمهورى سابق ايران و "نورسلطان نظربايف" رييس جمهورى قزاقستان براى شرکت در اين همايش قدردانى کرد. خانم "دريغه نظربايوا" گفت که پنج سال قبل اين دو رجال سياسى بزرگ با دعاهاى خير خود همايش مارا افتتاح و راه آن را تعيين کرده بودند، که باعث مسرت است.
رییس مرکز گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها سخنران نخست این همایش بود که سخنرانی وی با استقبال حضار رو به رو شد.
الگوهای اقتدارگرای سیاسی، امکان نظم بخشی به مناسبات بینالمللی را از دست دادهاند. چرخش فرهنگی به سوی الگوی گفت وگو، حاکی از آن است که الگوهای اقتدارگرای سیاسی، امکان نظم بخشی به مناسبات بینالمللی را از دست دادهاند.
ساماندهی مجدد نظم جهانی از رهگذر گفت و گو درجهان واقعی اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه جهان به مثابه شبکههای متکثر فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. گفت وگو در مفهوم وسیع آن چگونگی رویارویی با تفاوتها در جهان واقعی و به تعبیر رایج این دوران شرط "همسایگی در جهان چند فرهنگی" است.
منطق گفت وگو، بر فهم گفت و شنودی استوار است که معنایی فراتر از ارتباط مرسوم دارد.
ارتباطات یک سویه و محاط در ساختارهای قدرت که بر انگارهسازی، دیگرستیزی، دستکاری در افکار عمومی و پروپاگاندا تکیه دارند، اساسا نمیتوانند به منطق گفت وگویی و نهایتا "فهم ارتباطی" بیانجامند. برای رسیدن به فهم ارتباطی نیازمند آن هستیم که بر "توان ارتباطی" در جهان پیشرو بیفزاییم.
"توان ارتباطی" تنها به معنای تکیه بر فناوریهای نوین ارتباطات، تکنیکهای جدید رسانهای و حتی نوسازی زبان ارتباطی نیست بلکه "توان ارتباطی" داشتن قدرت فرهنگی برای ارتباط با جهان پیرامون برپایه اذهان و مقاصد متفاوت است.
تحول فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در دنیای امروز عرصههای تمدنی را به روی هم گشودهاند اما پیشرفتهای دم افزون تکنولوژیک و پیدایش فرایندهای پیچیده جهانی علاوه بر فرصتهای بینظیر، تهدیدهای نوینی را هم در عرصه بینالمللی ایجاد کرده است.
باگشوده شدن مرزهای پیشین جهان و گستردگی کمی و کیفی ارتباطات جهانی، عرصههای تمدنی و فرهنگی پیش و بیش از حوزههای سیاسی تن به گفت و گو و ارتباط با یکدیگر دادهاند، درحالی که متاسفانه هنوز تهدید و خشونت زبان، مسلط بر عرصه سیاست است و این پارادوکس میان فرهنگ و سیاست جهانی خود از جمله مسایل مهم پیش روی ماست.
درجهان ما برغم تواناییهای فراوان علمی و تکنولوژیک، ناتوانیهای فراوان سیاسی و فرهنگی در مسیر ارتباط و گفت وگو وجود دارد، چرا جهان به هم پیوسته و در هم فشرده پیش از گذشته گرفتار ناآشناییهای فرهنگی و سوءتفاهمهای سیاسی است، چرا تصویر شرق در غرب و تصویر غرب در شرق وارونه است و چرا در میان انبوه رسانهها ودرعین تراکم اطلاعات مخاطبان رسانهها به آسانی نمیشنوند و به روشنی نمیبینند؟
زمینههای نشنیدن و ندیدن درجهان ما کم نیست، زور، خشونت و دیگرهراسی در زمره مهمترین پارازیتها و موانع ارتباطیاند، صداهای بلند خشونت نمیگذارند صدای آرام "دیگری" شنیده و فهمیده شود، در حالی که کار رسانهها فراهم آوردن امکان شنیدن و دیدن و فهمیدن "دیگری" و ارایه تصویری واقعی از اوست.
توجه به مفهوم "توان ارتباطی" بلافاصله ضرورت توجه به "اخلاق گفت وگویی" را پیش میآورد، اخلاق گفت وگوی بردباری منفی نیست، رویدادی مثبت است.
در چهارچوب اخلاق گفت و گو، دیگران را نباید فقط تحمل کرد، بلکه باید دیگران را فهمید و با آنان کار کرد، اخلاق گفت وگو مفهومی است که برغم مبانی و ریشههای دیرین فلسفی بخشی از مدنیت جهان جدید و شالوده نوعی سازمان ونظم نوین اجتماعی است و لازمه این مدنیت وجود نهادها، رسانهها و مناسبات معطوف به گفت وگوست.
پنج سال پیش در اولین همایش رسانهای اورآسیا گفته بودم که "ضروری است باب گفت وگوی تازه درباره اخلاق رسانهای به عنوان مسالهای جهانی گشوده شود، گفتم که این گفت و گو باید بتواند معیارها و هنجارهای عمومی بشر را دراین زمینه تبیین کند و قدرت را در عرصه جهانی به منقادشدن در برابر آنها وادارد" و اکنون هم مایلم پس از پنج سال بر همان نکته تاکید کنم.
رسانههای محلی، ملی و جهانی، با هنجارها و روشهای گوناگونی اداره میشوند، اما نمیتوان اصول اخلاقی را به آرزوهای دست نیافتنی تبدیل کرد.
جهان نیاز به صلح پایدار و قواعد مردم سالاری دارد "که دارد" و اگر جهان در آستانه یکی از پرمخاطرهترین دورههای دیگرگونیهای خویش ایستاده است "که ایستاده است" پس باید آن اهداف اخلاقی را در قالب نوین و مقررات نهادی، ملی و بینالمللی پی بگیریم.
همچنان که مردم سالاری و صلح لازمه و در عین حال نتیجه گفت و گوی میان تمدنها و فرهنگها هستند، مبنای اخلاق رسانهای نیز هستند، "حق ارتباط"، ارزشهای دموکراتیک، جریان آزاد اطلاعات و " مسوولیت اجتماعی رسانه ها" در این جهت اهمیت مییابند.
نظر شما :