هم شرقی - هم غربی
دیپلماسی ایرانی : راهبرد کشورها حاصل شرایط داخلی و بینالمللی است. تغییر این شرایط بالطبع باید سبب تغییر راهبردها شود. عدم درک صحیح تغییر شرایط یا اهمال نسبت به آن حاصلش انزوا، عقب ماندگی و فرصتسوزی خواهد بود. تغییر راهبرد امری آسان نیست.
نیروهای سنتی وفادار به ذهنیتهای گذشته و منافع حاصل از آن، به این تغییر به آسانی تن در نمیدهند. به کارگیری سیاست بیطرفی در دو جنگ اول و دوم جهانی توسط ایران، اتخاذ سیاست موازنه منفی توسط مصدق و راهبرد نه شرقی، نه غربی در جمهوری اسلامی ایران تبلور به روز شدن سیاست بیطرفی ایران و از همه مهمتر محصول دوران جنگ سرد در معادلات جهانی بود.
شاید درک شرایط و همراهی با متفقین در جنگ جهانی دوم برای کشوری که لقب پل پیروزی گرفت، حداقل معضلات ناشی از ادامه اشغال را برای کشور در آن زمان در پی نداشت. تاریخ و جغرافیای تأثیرگذار ایران بر جهان و منطقه پیرامونی در گذشته و امروز بیش از سیاست درهای بسته با سیاست درهای باز همخوانی داشته است.
امروز بیش از دو دهه است که دیوار برلین فرو ریخته و ما هنوز گرفتار دیوارهای ذهنی خویش هستیم. بخش مهمی از دست اندرکاران کشور به تغییر شرایط و لزوم تغییر ساختار روابط خارجی ایران واقفند، لیکن ملاحظات مختلف از جمله عدم وجود جسارت لازم برای اقدامات ساختارشکنانه مانع از ورود آنان به اقداماتی میشود که نتیجه آن تابوشکنی خواهد بود.
بی اعتنائی به شرایط جدید در جهان و اصرار به ادامه راهی که دیگر جوابگو نبوده و از همه مهمتر عدم اعتقاد و باور بخش مهمی از زیر مجموعهها به ساختاری که امروز دیگرچندان عقبه منطقی ندارد، سبب کاهش انگیزهها برای حفظ منافع ملی خواهد شد.
درک این موضوع و مجموعه شرایط بینالمللی که منجر به ظهور شرایط نوین بر عرصه روابط بینالملل شده است، ایجاب میکند راهبردی که حاصل آن درهای بسته، انزوا و استثناء بودن است، به راهبرد درهای باز، تعامل و نرمال تغییر نماید.
در شرایط نوین جهانی تأثیرات تحولات و شرایط بینالملل بر تعیین راهبردها بیش از شرایط داخلی اهمیت دارد. نمود اهمیت و الویت تأثیرات شرایط بیرونی بر شرایط داخلی، تقدم قوانین بینالمللی بر قوانین داخلی (حاکمیتی) کشورها در دوره جدید است. شرایط داخلی و مدیریت قابلیتهای آن میتواند عامل تعیین کننده جایگاه کشور از نظر شاخصهای توسعه در روابط بینالملل باشد.
به کارگیری رویکرد هم شرقی هم غربی اقدامی ساختار شکن است. اگر ایران قادر به این اقدام بزرگ و تعجیل در اتخاذ به موقع این تصمیم استراتژیک گردد، با توجه به مجموعه قابلیتهای ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و موقعیت فرهنگی آن میتواند جزئی مهم و تاثیرگذار در معادلات قدرت در روابط بینالملل باشد.
جهان امروز، جهان انکار دیگران، واگرایی و تعارض نیست. تامین منافع در روابط بینالملل و منطقهای با زبان تعامل و همگرایی بیشتر قابل دستیابی است. الزامات ناشی از مجموعه شرایط ایران و جهان ایجاب میکند که ما به عنوان ایران دیوارهای ذهنی را شکسته و با بهره گیری از تاریخ و جغرافیا که امتیاز ما است، با تعامل با جهان و منطقه به موقعیت ممتاز دست یابیم.
جنگ سرد سالهاست که پایان یافته و اگرچه امریکا واقعیت برتر عرصه قدرت است، لیکن تنها قطب جهان نیست و ما نیز میتوانیم با پذیرش این تغییر و تقویت مولفههای قدرت، حرفی برای گفتن داشته باشیم. راه آسان، ادامه راه دیروز است. اما راه دیروز برای دیروز بود و امروز باید مسیر جدیدی را پیمود، هر چند که دشوار باشد.
اگر انسان موجودی اجتماعی-جمعی است به تبع آن نیاز کشورها به یکدیگر نیز ذاتی است. براین اساس لازمه تامین منافع کشورها در دوره کنونی و عصر اطلاعات، در تعامل و وابستگی متقابل است. چرخه جهان در شرایط امروز با تعامل روانتر میچرخد.
باید از اسارت انزوا، واگرائی و ذهنیت صفر و صد در رابط بینالملل خارج شده و عرصه آن را برای خویش خاکستری کنیم. در نگاه خاکستری است که میتوانیم جای مناسب برای خویس در روابط بینالملل بیابیم.
سخن آخر اینکه حتی در انتخاب راهبرد نه شرقی – نه غربی بیش از اراده ما، شرایط بینالملل تأثیر داشته و امروز با تغییر معادلات جهان، شرایط جدید همچون گذشته ایجاب میکند با انجام اصلاحات ساختاری این راهبرد را به هم شرقی و هم غربی تغییر دهیم.
نظر شما :