این بار در ایران گاف ندهیم!
روزنامه وال استریت ژورنال در سرمقاله امروز خود بحث پرونده هستهای ایران را پیش کشیده است:
سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده در یک دهه گذشته دو بار آبروریزی به باور آوردهاند. یک بار حادثه یازدهم سپتامبر بود که در و دیوار از چند روز پیش از این حادثه گواهی بد میدادند اما نه پنتاگون، نه کاخ سفید و نه سازمان سیا این هشدارها را ندیدند. بار دوم این رسوایی اطلاعاتی در عراق خودی نشان داد. همان جا که ادعا میشد صدام حسین دیکتاتور عراقی تسلیحات کشتار جمعی نگاه میدارد اما پس از حمله بازرسان سازمان ملل وجب به وجب عراق را گشتند اما خبری از یک نوع تسلیحات کشتار جمعی هم نبود.
این بار قرار است این سناریو در ایران تکرار شود؟
دسامبر 2007 بود که سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده در گزارشی به بررسی عملکرد هستهای ایران پرداختند: ما مطمئن هستیم که ایران در پاییز 2003 تمامی برنامههای خود برای تولید تسلیحات هستهای را به حاشیه رانده است.
این گزارش در واپسین سال حضور جورج بوش بر مسند قدرت منتشر شد و البته بهانهای شد تا رئیس جمهوری جمهوری خواه ایالات متحده گزینه حمله نظامی به ایران را نادیده بگیرد. همزمان کاخ سفید و دیگر کشورهای اروپایی بهانه کافی برای تشدید تحریمها علیه ایران را نیز از دست دادند. اکنون پرسش اینجاست که اگر برنامه تسلیحاتی ایران در سال 2003 متوقف شده است این همه جنجال بر سر چیست؟
وال استریت در این گزارش مینویسد: در همان زمان هم نهادهای اطلاعاتی ما مانند کودکان تنها به بحث اسلحهسازی ایران توجه داشتند و بحث غنی سازی اورانیوم از نظرها دور ماند. پس از افشای ادامه غنی سازی ایران از ان تاریخ و بی توجهی گزارش سیا به این مساله، کشورهای اروپایی دهان به انتقاد از کاخ سفید گشودند و همین مساله در کنگره هم جدال فراوانی به راه انداخت.
پس از گذشت چند سال از این گزارش، نزدیکان به سیا ادعا میکنند که تهیهکنندگان این گزارش در حقیقت نوعی منفعت سیاسی را در تبیین آن و مخفی نگاه داشتن برخی اطلاعات دنبال کردهاند!
بسیاری از تکرار تصمیم عجولانه و خارج از منطق بوش با ایران درست مانند عراق واهمه داشتند. در آن زمان بوش به رئیس جمهوری جنگ تشبیه میشد و نزدیکان به او در سازمان سیا ترجیح دادند مانع از انتشار اخباری در باب فعالیتهای هستهای ایران شوند که پتانسیل حمله به ایران را در چنته داشته باشد.
از سال گذشته میلادی تا کنون اما سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده نوع جدیدی از تحقیق و تفحص در خصوص مساله هستهای ایران را آغاز کردهاند. این بار هم اما این پرسش وجود دارد که آیا گزارشی که در سال 2007 منتشر شد و آنچه که در چند ماه اخیر منتشر شده است، واقعیت دارد و یا در حقیقت باز هم بازی سیاست است در میدان مصلحت سنجی؟
در اواخر ماه ژوئن بود که رئیس سازمان سیا به صراحت اعلام کرد که ایرانیها در حال گسترش برنامههای هستهای خود هستند. وی در خصوص بحث تسلحات سازی توسط ایرانیها تاکید کرد که این پروسه نیز در ایران ادامه دارد. اما چه کسی میتواند با در دست داشن تجربه سال 2003 این ادعا را باور و حتی هضم کند؟
همین اطلاعات و دادههای جاسوسی بود که منجر به تصویب سریع و با اکثریت آرای تحریمها علیه ایران در شورای امنیت شد. امریکاییها این روزها نیز با این اطلاعات بازی میکنند. بعضا برای تصویب تحریمها و گاه برای جنگ. این بار اما بازی جدیتر شده داست و حتی بسیاری از سرویسهای اطلاعاتی بازدههای زمانی برای دستیابی ایران به تسلیحات هستهای اعلام میکنند. هر چه این بازده زمانی اعلام شده طولانیتر باشد بی شک مدت زمانی که اوباما میتواند برای کارآیی تحریمها اعلام کند نیز بیشتر خواهد بود. اسرائیلیها این بازده زمانی را دوازده ماه دیگر میدانند. این در حالیست که امریکاییها بازده زمانی میان دو تا پنج سال برای این مساله در نظر گرفتهاند.
اکنون پرسش اینجاست که کدام رقم را باور کنیم؟ این بار باید امریکاییها ما را مطمئن کنند که قرار نیست پاسخ را میان زرورقهای سیاسی پنهان و به خورد جامعه بینالمللی بدهند. این بار شاید باید موسسهای مستقل پرونده هستهای ایران را به چالش بکشد تا ایران نه عراق شود و نه یازدهم سپتامبری دیگر رقم بخورد.
نظر شما :