مطامع ایران در دریای خزر و آذربایجان
در مورخه 13 ژوئیه ،خبرگزاری آپا در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان بخشی از گزارش کارشناس آمریکائی مرکز تحقیقات خاورنزدیک کنگره آمریکا را که با آذربایجان مرتبط است، تحت عنوان سیاست ایران در آسیای مرکزی، ادعای این کشور در خصوص منابع دریای خزر به ویژه مطامع ایران در جمهوری آذربایجان را به میان میکشد، منتشر کرد. با توجه به اهمیت موضوع برآن شدم که مطلب مذکور را ترجمه و با ملاحظات، اضافات زیرنویسگونه و تحلیلی مختصر ارائه کنم.
کنت کاتسمان1 متخصص مرکز تحقیقات شرق نزدیک کنگره آمریکا تحت عنوان مطامع ایران و واکنشهای سیاسی در آخرین گزارش خود که برای اعضای کنگره آمریکا تهیه کرده است چنین مینویسد:
در ژوئیه 2001 هواپیماها و کشتیهای جنگی ایران در دریای خزر، کشتی تحقیقاتی شرکت نفتی بی.پی انگلیسی را که بر اساس توافق با جمهوری آذربایجان قصد فعالیت در دریای خزر را داشت، تهدید به بازگشت از منطقهای که قصد فعالیت در آنجا را داشت کرد2. این حادثه را آمریکا فتنهکاری نامید و از آن زمان در برابر ایران و روسیه همکاری خودرا با آذربایجان برای حفاظت و دفاع از مرزهای این کشور آغاز کرد.
آمریکا با موفقیت از احداث خط لوله نفت باکو– تفلیس– جیحان حمایت کرد و با این اقدام آلترناتیوی در برابر نفت ایران ایجاد کرد.
در این گزارش به عدم تغییر سیاست جورج بوش (پسر) در دور اوباما در خصوص تهدید خوانده شدن ایران برای امنیت ملی آمریکا اشاره شده و آمده است. این ملاحظه (تهدید دانستن ایران برای امنیت ملی آمریکا) نه صرفا به دلیل برنامه اتمی ایران بلکه حمایت این کشور از حماس، حزب الله لبنان، و گروههای مسلح در افغانستان و عراق ناشی میشود.
کاتسمان همچنین در گزارش خود آورده است که: در سیستم اجرائی باراک اوباما همچون دوره جورج بوش، افراد زیادی هستند که به ایران به عنوان یک منبع اساسی تهدید برای امنیت ملی امریکا مینگرند.
نگارنده این گزارش چنین میاندیشد که اگر نیروهای نظامی ایران قابل توجه هم باشد، در مقایسه با آمریکا و منطقه، نیروی نظامی ایران مانند ارتش ترکیه از آموزش خوب و توان جنگیدن موثر علیه نیروهای با تجربه برخوردار نیست.
وی همچنین مینویسد: در میان آمریکا و ایران در طول 30 سال گذشته، بیاعتمادی، عمیقتر شده است. برخی معتقدند فارغ از اینکه در ایران چه کسانی در راس حاکمیت قرار دارند، آمریکا و ایران به صورت کلی و درازمدت از لحاظ ایجاد ثبات در خلیج ( فارس)3 و منطقه آسیای جنوبی دارای منافع هستند.
ملاحظات:
-از مضمون گزارش چنین بر میآید:
1- که کارشناس آمریکائی قصد داشته ایران را تهدیدی برای آذربایجان قلمداد کرده و آمریکا را پشتیبان این کشور معرفی نماید.
2- توان نظامی ایران را در مقایسه با ترکیه اندک جلوه دهد و کنگره را به سمت و سوئی هدایت کند که از حمله نظامی به ایران خیلی نگران نباشد. این درحالیست که به رغم اینکه گفته میشود گزینه نظامی در مورد ایران آخرین گزینه است، همواره برخی از مقامات امریکائی و نمایندگان کنگره این کشور، از تبعات بسیار منفی اقدام نظامی علیه ایران توسط آمریکا سخن میگویند.
3- تهیه کننده این گزارش به اقدامات آمریکا پیرامون احیای تمامیت ارضی آذربایجان و بازگردندان اراضی اشغالی این کشور که از سوی ارمنستان تصرف شده اشارهای نکرده است. لابد دلیل آن این است که اقدامی دراین راستا صورت نگرفته است.
4- ارائه این گزارش و انعکاس آن در باکو پس از سفر یکماه پیش وزیر دفاع آمریکا و سفر اخیر وزیر خارجه این کشور به باکو قابل تامل است.
5- طرح موضوعاتی از قبیل آنچه که کاتسمان به رشته تحریر در آورده است میتواند در راستای تعمیم تئوری ایرانهراسی واشنگتن از خاورمیانه و خلیج فارس به قفقاز جنوبی باشد.
5- با توجه به اینکه دیدار وزرای خارجه آذربایجان و ارمنستان با حضور وزرای خارجه روسیه، فرانسه و معاون وزیر خارجه آمریکا در حاشیه نشست غیر رسمی وزرای خارجه عضو سازمان امنیت و همکاری اروپا همانگونه که قبلا نیز پیش بینی کرده بودم به نتیجهای نرسید. باکو بیش از پیش اعتماد خود را به آمریکا و گروه مینسک از دست خواهد داد.
6-به رغم اینکه هیلاری کلینتن در سفر اخیرش به باکو شاهد تاکید مقامات آذری در خصوص کمک جدیتر آمریکا به حل مناقشه قرهباغ بود و در مورد تحویل جسد یک سرباز آذری توسط ارمنستان که 19 ژوئیه به دست سربازان ارمنی کشته شده بود نیز وعده کمک داده بود، حتی جسد سرباز آذربایجانی (مبارز ابراهیم اف ) نیز تاکنون به خانواده وی تحویل نشده است.
نظریه :
به نظر میرسد آمریکائیها با ارائه اینگونه گزارشها در صدد ایجاد انحراف در نگاه باکو از موضوع اصلی این کشور یعنی بحران قرهباغ به سمت مسائل غیرواقعی بوده و درصدند امتیازاتی از آذربایجان دریافت نمایند.
تهران و باکو به بازیهای کشورهای فرامنطقهای باید با دقت بیشتری نگریسته و مانع از پرداختن هزینههای اضافی شوند.
ضروریست ج.ا.ایران در مناطق پیرامون خود نسبت به افزایش اعتمادسازی اقدامات لازم را به عمل آورد تا فرصت بهرهبرداری به آمریکا و غربیها از خلاء ایجاد شده ندهد.
زیرنویس ها:
(1) Kennet Katsman
(2) معادن مورد نظر را آذربایجان آراز– آلو– شرق و ایران البرز مینامد. این معادن در زیربستر محدوده مورد اختلاف ایران و آذربایجان واقع است و تقریبا در بین 17 الی 20 درصد دریای خزر قرار دارد. طی یک توافق ضمنی مقامات دو کشور متعهد شدهاند تا تعیین نهائی رژیم حقوقی دریای خزر از این منطقه بهرهبرداری نکنند. تاکنون مذاکرات دوجانبه تهران–باکو در خصوص مناطق مورد اختلاف به نتیجهای منجر نشده است. همچنین مذاکرات 5 کشور ساحلی این دریا در خصوص تعیین رژیم حقوقی آن نیز موفقیتی در پی نداشته است.
(3) این خبرگزاری برخلاف عادت معمول اکثر رسانههای آذربایجان که همواره در نوشتارها و گفتارهای خود خلیج را با نام فارس مطرح میکنند صرفا به کلمه خلیج اشاره کرده که ضروریست از طرق دیپلماتیک تذکر لازم به مسئولین آن داده شود.
نظر شما :