بریتانیا متحد ذاتی،آلمان پیرو،فرانسه تعیین کننده
سخنرانی آقای احمدی نژاد در دانشگاه کلمیبا جالب توجه بود اما نیکلاس سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، بیشترین دست مایه برای خبرنگاران را فراهم کرد. وی در بزرگترین اجلاس دولت های جهان، مجمع عمومی سازمان ملل، توجهات را به سمت "ایران" جلب کرد.
ژاک شیراک، رییس جمهور پیشین فرانسه، معتقد بود که فرانسه می تواند با مساله هسته ای ایران کنار بیاید. اما نظر آقای سارکوزی برخلاف این است. رییس جمهور فعلی فرانسه در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل ادعا کرده که تمایلات هسته ای ایران را ریسک غیر قابل قبول برای ثبات در منطقه و حتی جهان دانست.
چندی قبل برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، اظهار داشته بود که دو راه بیشتر نداریم یا موفقیت دیپلماتیک برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران و یا جنگ.
اما آقای سارکوزی معتقد است به دلیل مخالفت های های روسیه و چین در انجام اقداماتی علیه ایران حتی نباید به شورای امنیت امیدوار بود. وی تلاش می کند موافقت کشورهای اتحادیه اروپا را برای اجرای تحریم هایی جدی علیه ایران و همکاری با دولت ایالات متحده آمریکا جلب کند.
آقای سارکوزی دولت آلمان را که به دلایل تجاری با برقراری تحریم ها مخالفت می کند سرزنش می کند و معتقد است که چشم پوشی منجر به برقراری صلح و آرامش نخواهد شد و این روند سرانجام به جنگ خواهد انجامید.
البته آقای سارکوزی دست پرورده آمریکا نیست. او نیز مانند سایر رییس جمهورهای فرانسه در ابتدا دیدگاهی مبتنی بر استثنایی بودن فرانسه داشت. اما اکنون به نظر می رسد آقای سارکوزی شکوه و جلال فرانسه را در مجادله با دولت آمریکا نمی داند. آقای کوشنر تاکید می کند که ضد آمریکایی بودن رسمی است که دولت فعلی فرانسه برای فائق آمدن بر آن تلاش می کند.
اقدامات دولت فرانسه در وزنه قدرت در اروپا تغییراتی به وجود آورده است. کشورهای اروپای شرقی عموما هوادار آمریکا هستند. آنها اقدامات آمریکا در مقابله با اشغالگران شوروی را از یاد نبرده اند. این کشورها از لحاظ جغرافیایی نیز همسایه روسیه هستند که دولت آن اخیرا قدرت سابق خود در جهان را بازیافته است.
اما کشورهای اروپای غربی با قدرت زیاد آمریکا در جهان مخالف اند و فرهنگی ضد آمریکایی دارند. تحول سیاسی فرانسه از آقای شیراک به آقای سارکوزی و از دومینیک دو ویلپن ( وزیر امور خارجه سابق فرانسه که کشورهای جهان سوم را به مخالفت با جنگ عراق تشویق می کرد) به آقای کوشنر ( که از حملات آمریکا به مناطق انسانی حمایت می کند ) چرخشی عظیم در روابط سابق اروپا و آمریکا پدید آورده است.
بریتانیا یک متحد ذاتی است. آلمان با توجه به تاریخش بیشتر یک پیرو است تا رهبر. بنابراین فرانسه می تواند تعیین کننده سیاست اروپا باشد. آقای سارکوزی نیز چنین قصدی دارد.
اما تغییر سیاست فرانسه تنها بخشی از چشم اندازی است که بعد جدیدی به سیاست های آقای بوش در زمینه ایران و عراق در ماه های باقی مانده از دوران ریاست جمهوری اش داده است. هفته گذشته در کاخ سفید بار دیگر بر برقراری تجریم های جدی بر ایران تاکید شد و درباره طبقه بندی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک گروه تروریستی بحث شد.
در مجلس سنا نیز با76 رای مثبت در مقابل 22 رای منفی با حضور نیروهای طرفدار ایران در عراق مخالفت شد. آنها حضور نیروهای شیعه در عراق را تهدیدی برای حکومت بغداد که دست نشانده آمریکاست می دانند.
چند ماه پیش انتظار می رفت تا مجلس دمکرات آمریکا تقاضای بازگشت نیروهای نظامی از عراق را داشته باشد. اما اکنون پارلمان آمریکا در جستجوی راه حل هایی برای موفقیت در عراق است.
این تغییرات پس از گزارشات ژنرال پترایس حاصل شده است. اکنون پارلمان آمریکا معتقد است که امکان پیروزی در عراق هنوز هم وجود دارد وبا به کاربردن استراتژی جدید ضد شورش ژنرال پترایس ممکن است موفقیت های جدیدی در عراق حاصل شود.
هیلاری ردهام کلینتون، مهم ترین نامزد انتخاباتی حزب دمکرات، در گذشته با سیاست های جنگ طلبانه بوش مخالفت کرده بود.
اما در آن زمان وی یک سناتور بود. وقتی از او سوال شد که در مقام یک رییس جمهور چه خواهد کرد، خانم کلینتون محتاطانه پاسخ داد که بستگی به موقعیت دارد و وی امیدوار است که متحدان سنی آمریکا در عراق بتوانند بر القاعده پیروز شوند.
وی در پاسخ به اینکه آیا نیروهای آمریکایی را تا ژانویه 2013 به آمریکا باز می گرداند یا خیر اظهار داشت که نمی خواهد بر طبق فرضیاتش قولی بدهد و تعهداتی را بپذیرد.
ریاست جمهوری آقای بوش و سیاست خارجی وی پس از انتخابات 2006 مرده و خاتمه یافته تلقی می شد. اما اکنون فرانسه برای مبارزه با ایران به آمریکا پیوسته است و در جستجوی یافتن راه حلی غیر نظامی است.
مجلس دمکرات آمریکا نیز سرانجام تصمیم گرفته است که راجع به مساله عراق جدی تر بیاندیشد و استراتژی های جدید برای برقراری ثبات دراین کشور جستجو نماید. بنابراین آقای بوش فرصت دارد تا استراتژی ژنرال پترایس را تا پایان یافتن مدت ریاست جمهوریش در عراق ادامه دهد.
نظر شما :