جام جهانی 2010، تقدیر از نلسون ماندلا است

۱۳ تیر ۱۳۸۹ | ۲۳:۱۲ کد : ۷۹۴۵ اخبار اصلی
برگزاری این جام در آفریقای جنوبی یک نوع سپاس بین‌المللی از مبارز آزادی‌خواهی است که عمر خود را براى آزادى يک ملت در زندان گذراند و سرزمینی است که ماندلا را در خود پرورش داده است... جاوید قربان اوغلی، سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی.
جام جهانی 2010، تقدیر از نلسون ماندلا است

فوتبال و سیاست

مسئله فوتبال غیر از ماهیت وزشی‌اش، خود به خود ماهیتی سیاسی هم دارد. مسابقات فوتبال که بین کشورها در تورنومنت‌های مختلف اروپایی، اسیایی، جهانی و المپیک برگزار می‌شود، خود به خود ابعاد سیاسی هم پبدا می‌کند، مخصوصا چنانچه  پیشینه و موضوعی سیاسی هم بین کشورهایی که با هم بازی می‌کنند وجود داشته باشد.

به طور مثال می‌توان به بازی ایران امریکا در جام جهانی 1998 فرانسه اشاره کرد. بازی ایران و امریکا به عنوان دو کشوری که سیاست‌های متقابل و رودررو دارند و در حالت ستیز سیاسی با همدیگر هستند واقعا در کانون توجه دنیا قرار گرفت چه از طرف آنها و چه از طرف ما. پیروزی ما بر امریکا موجی از شادی را در اردوگاه طرفداران ایران و یا مخالفین امریکا که ممکن است لزوما طرفدار ایران نباشند، ایجاد کرد.

کره شمالی مثال دیگری است که می‌شود به آن اشاره کرد. این کشور تلاش زیادی انجام داد که بتواند یکی از تورنمنت‌های بزرگ اعم از جام جهانی یا المپیک را میزبانی کند ولی به دلایلی سیاسی چنین اتفاقی روی نداد و در حقیقت چنین امکانی را به آنها نداند.

موضوع بعدی که ابعاد ورزشى دارد ولى لزوما در دایره فوتبال هم نیست استفاده از ورزش در پيشبرد اهداف ديپلماتيک است. سياستى که آمريکايى‌ها در دوران جنگ سرد در قبال چين به کار بردند که بعدها به دیپلماسی پینگ پنگ معروف شد. این مثال‌ها نشان دهنده تاثیرات متقابل ورزش و سیاست بر همدیگر است.

نکته ديگر در روابط متقابل ورزش و سياست؛ اعتبار و جايگاه کشورها در جهان با استفاده از تورنمنت‌هاى ورزشى است. براى هر کشورى برخورداری از یک جایگاه برجسته در صحنه بین‌المللی یکی از مولفه‌های اصلی سیاست خارجی است.

برای کشوری که می‌خواهد در جهان به عنوان کشوری تاثیرگذار، نقش آفرين و کشوری که در سیاست‌های جهانی جایگاهی برایش تعریف شود و یا نقشی را ایفا کند مطرح شود، به دست آوردن این مولفه می تواند اعتبار آن کشور را در دنیا ارتقا بخشد، قدرت چانه‌زنی آن کشور را بالا برد و آن کشور را هم تراز و هم وزن کشورهای مطرح دنیا کند. این موضوع در مورد همه این کشورها صدق می‌کند و فرقی هم نمی‌کند که آفریقایی، آسیایی یا امریکای جنوبی یا کشورهای خاورمیانه باشند.

برگزاری جام جهانی به عنوان یک تورنمنت بسیارمهم بین‌المللی، در یک کشور پیامش این است که کشور میزبان:

 اولا: شرایط، ضوابط واستانداردهای جهانی که مورد نظر فیفاست را به دست آورده است. به هیچ وجه امکان ندارد که فیفا با میزبانی کشوری که دارای چنین شرایط و استاندارادهایی نیست موافقت کند. به خاطر اینکه در کنار آبروی آن کشور آبروی فیفا به عنوان مسئول اصلی ورزش فوتبال دنیا مطرح است.

ثانيا: تصمیم فیفا در این مورد صرفا یک تصمیم ورزشی نیست بلکه تصمیم سیاسی هم هست. به این معنا که حتى  کشورى که استانداردهای ورزشی را داشته باشد ممکن است به لحاظ سیاسی دارای شرایط سیاسی مورد نظر خواست جهانی نباشد. به تعبير ديگر اعطاى اين امتياز به کشورها در کنار استاندارهاى ورزشى، تصميم سياسى هم در آن دخيل است. مصداق اين مساله موضوع کره شمالی است. اين کشور اگر تمام استادیوم‌هایش را هم با بالاترین استانداردهای دنیا می‌ساخت و همه محل‌ها و اماکن اقامتی‌اش را هم آماده می‌کرد، همه ساختارها و زیر ساختارها را هم فراهم می‌کرد، این میزبانی را مشخصا به دلیل شرایط سیاسی به کره شمالی نمی دادند.

نکته بعد برخوردارى از ثبات سیاسی و اجتماعی و مقبوليت جهانى است. هیچ کشوری مخصوصا کشورهای بزرگ دنیا ورزشکاران، روسا و مقام‌های عالی رتبه خود را به کشوری که مقبولیت بین‌المللی ندارد، نمی‌فرستد. پس این کشور مورد پذیرش جامعه جهانی است و مقبولیت بین‌المللی دارد.

این موارد از تاثیرات متقابل ورزش و سیاست خارجی است که  بر همدیگر اثرگذار هستند.

به اعتقاد من افریقای جنوبی با برگزاری جام جهانی 2010 امتیاز بسیار بزرگی را به دست آورد. همان طور که می دانید در 19 دوره‌ای که جام جهانی برگزار شده این برای اولین بار است که این تورنمنت بزرگ در قاره آفریقا برگزار می شود وتوجه داشته باشیم که اين امتياز به کشورى داده شده که از عمر سیاسی نوین آن  کمتر از دو دهه می‌گذرد.

آفريقاى جنوبى جديد عملا در  سال 1994 متولد شد و  16 سال از عمر سیاسی نوین آفریقای جنوبی می‌گذرد و کشوری که در 16 سال بعد از تولد نوین خود بتواند میزبان چنین بازی‌هایی شود نشان دهنده این است که این کشور برای برگزاری این جام در کنار استانداردها و ظوابط و شاخص‌هایی که فیفا در بعد تخصصی ورزشگاه‌ها، زیرساخت‌ها و امکانات ارتباطاتی مورد درخواست قرار داده بود، از مقبولیت بسیار بزرگ بین‌المللی برخوردار است.

تاثیرگذاری جام جهانی بر سیاست خارجی آفریقا

از زمانيکه اتحادیه افریقا که  در سال 2002 تشکیل شد، افریقایی‌ها سعی می‌کنند با زبانی واحد با دنیا صحبت کنند، البته سازمان وحدت آفريقا در زمان جنگ سرد و زمانى که اردوگاه‌های شرق و غرب در قاره افریقا یارکشی می‌کردند وجود داشت و مبارزات استقلال طلبانه آفريقا را رهبرى مى کرد ولى از سال 2002 می‌توان گفت که اتحادیه افریقا با یک رویکرد جدید متولد شد. اتحادیه افریقا در واقع تمام تلاشش این است که با یک زبان واحد افریقایی با دنیا صحبت کند.

این 54 کشور افریقایی تاکنون گام‌هاى بزرگى را در تحقق ايده وحدت برداشته اند. رهبران آفريقايى در تلاش‌ند تا الگویی مانند اتحادیه اروپا و در آفریقا پیاده کند. آنها پارلمان آفریقا را تشکیل دادند. سازمانى براى حراست از دمکراسی را در درون خودشان و در شورای امنیت اتحادیه افریقا به وجود آوردند. اتحاديه، کشورهایی که از طریق کودتا و یا توسل به زور به قدرت می‌رسد را تحریم می کنند و در این تحریم ها هم بسیار جدی هستند. در حقیقت با این تحریم‌ها آن کشور را مجبور می‌کنند که به پروسه دمکراسی برگردد، نمونه‌ این مسئله را در ماداگاسکار، موریتانی و گینه دیدیم. این موارد نشانه‌های مثبتی از رویکرد نوین آفریقاست.

اگر از این زاویه بخواهیم به موضوع نگاه کنیم می‌شود گفت آفریقای جنوبی که میزبان بازی‌هاست در حقیقت قاره آفریقا را نمایندگی می کند و تنها خودش نیست. در حقیقت افریقای جنوبی اعتباری را برای قاره آفریقا به ارمغان می اورد. از این نظر بسیار تاثیرگذار است.  

جام جهانی و اقتصاد آفریقای جنوبی

آفریقای جنوبی قدرتمندترین اقتصاد بین 54 کشور افریقایی است. کشوری است که از ثبات سیاسی بسیار بالایی برخوردار است. کشوری است کاملا دمکراتیک مطابق با الگوها، روابط و ضوابط و شرایط دمکراسی در دنیا، پارلمان بسیار نیرومندی دارد، حزبی که در آن حاکم هست از سیاه پوستانی‌ است که دویست تا سیصد سال از حقوقشان محروم شده بودند و این حزب انها را رهبری می‌کند. از زیرساختهای بسیار قدرتمندی در مسئله مواصلاتی و ارتباطات (telecommunication) برخوردار است، سیستم مالی و پولی بسیار پیشرفته و تحت کنترلی دارد و جاذبه های گردشگری فوق العاده زیبایی دارد.

‌ به نظر من برگزاری این جام در کنار این فاکتورها و مولفه‌ها یعنی اقتصاد نیرومند، دمکراسی و جاذبه‌های بسیار بزرگ برای سرمایه‌گذاری مکملی است که می‌تواند در آینده باعث رشد و شکوفایی بیشتر اقتصاد آفریقای جنوبی از طریق سرازیر شدن سرمایه‌های خارجی به این کشور شود. البته سرمایه‌گذاری خارجی در افریقای جنوبی در حال حاضر هم رقم بسیار بالایی هست و یکی از کشورهایی است که در جذب سرمایه کشور مطرحی هست.  ثبات پولی و زیرساخت‌های مربوط به آن به نظر من نکته‌ای دیگری است.

هزینه‌هایی که آفریقای جنوبی برای برگزاری این تورنمنت و برای فراهم کردن زیرساخت‌ها انجام داده و البته بخشی از طریق سرمایه‌گذاری‌های خارجی و بخشی هم از سرمایه‌های ملی آفریقا بوده است، سرمايه اى ماندگار براى اين کشور است و بر اين باورم که هزينه‌هاى انجام شده در مقايسه با اعتبار سياسى که اين کشور بدست آورد ناچيز است. به نظر من جام جهانی فرصت بسیار مناسبی را برای نشان دادن توانمندی‌های آفریقای جنوبی برای سرمایه‌گذاری بیشتر و توسعه اقتصادی خودش در دنیا فراهم می کند و می شود آینده اقتصاد آفریقای جنوبی را در پرتو برگزاری این جام امیدوارکننده دانست و البته باید امیدوار بود که افریقای جنوبی بتواند از فرصت جام جهانی برای جذب سرمایه‌های بیشتر، تکنولوژی بیشتر و همکاری‌های بین‌المللی بیشتر استفاده کند.

اعترضات مردم افریقا به برگزاری این جام

اولا این اعتراضات نشان دهنده ابعاد دموکراسی در آنجاست. یعنی افریقاى جنوبى کشوری است که در آن آزادی‌هاى مدنى مورد احترام دولتمردان است. آزادی تجمعات وجود دارد، آزادی برای برگزاری راهپیمایی وجود دارد و آزادی برای برگزاری اعتراضات مدنی هست.

وجود همین اعتراضات مدنی نشان دهنده وجود ابعاد دمکراسی در آنجاست. مردم می‌توانند در مقابل سیاست‌های دولت حرف بزنند، به خیابان‌ها بیایند، تجمع کنند و صدایشان را به گوش مسئولین برسانند. این از ويژگى‌ها و وجه تمايز کشورهاى دموکرات با رژيم‌هاى توتاليتر است. کما اين که  این گونه  اعتراضات در همه کشورهاى دمکراتيک وجود دارد.

در خبرها آمده بود که  دولت کانادا یک میلیارد دلار برای تامین امنیت دو کنفرانس G20 و G8هزینه کرده است و شاهد اعتراضات و تظاهرات مردمی در کانادا عليه اين دو رويداد بزرگ بين‌المللى بوديم. که تمام  خبرگزاری‌هاى بين المللى به اين اعتراضات پرداختند. جالب است که با این حجم و وسعت اعتراضات بسیار وسیع مردمی که منجر به آتش زدن اتوبوس ها، شکستن شیشه مغازه‌ها و بانک‌ها و در حقیقت یک نوع شورش های خیابانی شد، تعداد کسانی که در خیابان‌ها دستگیر شدند کمتر از 200 نفر است و نکته مهمتر این است که در بعضی از گزارش‌ها از "احتمال استفاده از گاز اشک آور" خبرهايى منتشر شده بود، یعنی حتی توسل به خشونت از طرف نيروهاى امنيتى، پليس، و ضد شورش در اين حد بوده است. این‌ها نمودهای دموکراسی است که در همه جای دنیا وجود دارد و آفریقای جنوبی هم از این قاعده مستثنا نیست. مردم به خیابان ها می‌آیند و اعتراض می‌کنند.

 اگر ما از دریچه اقتصاد کلان نگاه کنیم در کنار این اعتراضات که اعتراضات به حقی از جانب مردم فقیر که خواهان صرف این سرمایه برای رفع امور دیگر نظیر فقر و ایدز و ... هستند، واقعا اگر این فرصت‌های شغلی که برای آنها فراهم می‌کند، توسعه‌ای که برای اقتصاد ملی آنها به وجود می‌آورد و میزان سرمایه‌هایی در آینده در آفریقای جنوبی جذب می‌شود نگاه کنیم و یا حتی زیرساخت‌هایی که برای مردم فراهم شده، این راه‌هایی که ساخته شد، ورزشگاه‌هایی و هتل‌هایی که بنا شده، ارتباطاتی که فراهم شد، اینها همه در نهایت در خدمت توسعه اقتصاد این کشور خواهد بود. توسعه‌ای که همه منابع آن در نهایت به نفع مردم این کشور خواهد بود.

بنابراین این دو مسئله را باید از هم تفکیک کرد؛ بزرگنمایی یک مسئله و به فراموشی سپردن مسئله دیگر، کمکی به ما برای فهم و درک حقایق آفریقا نمی‌کند. در کنار آن اعتراضات که باید انجام شود به نظر من جام جهانی فرصت بزرگی را برای آفریقای جنوبی جهت یک جهش اقتصادی فراهم کرده است.

 برگزاری جام و ماندلا

برگزاری جام جهانی امتیاز برزگی است ‌ در درجه اول برای آفریقای جنوبی و دروهله بعد قاره آفریقا.

ولی اعتقاد من این است که اگر میزبانی این جام به آفریقای جنوبی داده شده است، غیر از مولفه‌ها و مشخصه‌هایی که در مورد آفریقای جنوبی ذکر شد، یک مسئله بسیار پررنگ‌تر است و آن هم وجود شخصیتی همچون نلسون ماندلاست شخصيتى کاریزماتیک براى مردم اين کشور و قاره آفريقا و بلکه جهان. برخوردار از مقبولیت بین‌المللی بسيار بالا، برنده جایزه صلح نوبل، که در 92 سالگی یک شخصیت مورد احترام بین‌المللی است.

همانطور که آقای سپ بلاتر گفت که مگر می شود که جام جهانی در آفریقای جنوبی برگزار کرد و آقای ماندلا در افتتاحیه این بازی‌ها حضور نداشته باشد. متاسفانه آقای ماندلا به دلیل آن اتفاقی که برای نوه‌اش روی داد، نتوانست در افتتاحیه این رویداد بین‌اللمللی حاضر باشد.

با شناختی که از افریقای جنوبی دارم، معتقدم اگر این جام به افریقای جنوبی داده شد در کنار استانداردها و مسائل گفته شده، بدليل شخص  ماندلاست.

برگزاری این جام در آفریقای جنوبی یک نوع سپاس بین‌المللی از مبارز آزادی‌خواهی است که عمر خود را براى آزادى يک ملت در زندان گذراند و سرزمینی است که ماندلا را در خود پرورش داده است. در حقيقت برگزارى جام جهانى در آفريقاى جنوبى به پاس خدمات آقای ماندلا به بشريت است. در واقع شخصیت ایشان هم شخصیتی است که شایستگی برخورداری از چنین احترام و سپاسگزاری بین‌المللی را دارد و این نکته مهمی در برگزاری این جام هست.
 


نظر شما :