تنها راه حمله نظامی است؟

۲۴ خرداد ۱۳۸۹ | ۱۷:۳۰ کد : ۷۸۰۴ آمریکا
جورج بوش در دومین دور از حضور در کاخ سفید به صراحت اعلام کرد که گزینه نظامی علیه ‌ایران همچنان بر روی میز قرار دارد اما ‌ایرانی‌ها من باب تجربه به ‌این نتیجه رسیده‌اند که از حرف تا عمل روسای جمهور امریکا فاصله بسیار است.
تنها راه حمله نظامی است؟

دیپلماسی ایرانی: تصویب چهارمین دور از تحریم‌ها علیه‌ایران در شورای امنیت، آخرین حربه واشنگتن در برابر پرونده هسته‌ای‌ ایران بود. چه جمهوری خواهان و چه دموکرات‌ها در چند سال گذشته برای برون برد‌ ایران از بحران موضعی واحد در برابر ‌این کشور اتخاذ کرده اند.

ویکلی استاندارد در تازه‌ترین تحلیل خود از تصویب قطعنامه چهارم علیه تهران می‌نویسد: حتی زمانی که به پیشنهاد باراک اوباما بحث تعامل با تهران نسبت به تقابل با ‌این رژیم در اولویت قرار گرفت، باز هم ‌ایرانی‌ها به فعالیت‌های هسته‌ای خود ادامه دادند. شاید جورج بوش در دومین دور از حضور در کاخ سفید به صراحت اعلام کرد که گزینه نظامی علیه ‌ایران همچنان بر روی میز قرار دارد اما ‌ایرانی‌ها من باب تجربه به ‌این نتیجه رسیده‌اند که از حرف تا عمل روسای جمهور امریکا فاصله بسیار است.

در دولت کنونی به ریاست جمهوری باراک اوباما حتی مقام‌های کاخ سفید از اظهارنظر در خصوص گزینه نظامی علیه‌ ایران نیز حذر می‌کنند مگر در مواقعی که در منگنه سیاسی و یا پرسش و پاسخ در‌ این خصوص قرار بگیرند. در دولت باراک اوباما همگان به عملی نشدن تهدیدهای اسرائیل علیه ‌ایران بیشتر می‌اندیشند تا متوقف کردن پرونده هسته‌ای‌ این کشور. در کاخ سفید و دپارتمان وزارت امور خارجه‌ این روزها همگی در گوش هم تکرار می‌کنند که حمله نظامی به‌ایران خطرناک است. اکنون پرسش‌ اینجاست که ‌ایا واقعا‌این حمله تا ‌این اندازه خطرناک است؟ دولت امریکا باید پیش از آنکه بسیار دیر شود پاسخی برای ‌این پرسش پیدا کند.

منتقدان حمله نظامی به‌ایران معتقدند که‌ این حرکت می‌تواند امریکا را در جبهه سومی در خاورمیانه قرار دهد. ابتدا افغانستان، بعد عراق و امروز هم‌ایران. همزمان‌این طیف از موشک‌های در اختیار ‌ایران و سربازانی که در افغانستان و عراق مشغول فعالیت هستند، واهمه دارند. ‌ایران می‌تواند تنگه هرمز را ببندد و همزمان متحدان او در فلسطین و لبنان هم می‌توانند اسرائیل را هدف قرار دهند. دامنه ‌این تنش حتی گسترده‌تر خواهد شد و چه بسا که خاک‌ ایالات متحده نیز هدف قرار بگیرد.

ویکلی استاندارد با تکرار پروژه اسرائیل برای حمله به تاسیاست هسته‌ای ‌ایران می‌نویسد: هدف قرار دادن مناطقی که امریکا از فعالیت‌های هسته‌ای و فراقانونی دولت‌ایران در آن خبر دارد، می‌تواند از حجم ‌این تبعات ناخواسته بکاهد.

این نشریه در ادامه می‌نویسد: بسیار بعید به نظر می‌رسد که تهران در مسیر گسترده‌تر کردن دامنه ‌این نبرد قرار بگیرد. برنامه هسته‌ای‌ ایران نشان می‌دهد که دولت با مطرح کردن انرژی هسته‌ای به دنبال بقای در قدرت است. در واشنگتن بسیاری ادعا می‌کنند که باید مسئولیت حمله به ‌ایران را به اسرائیل سپرد. با ‌این همه در حال حاضر بسیاری‌ ایران را اصلی‌ترین تهدید برای‌ ایالات متحده می‌دانند و به همین میزان اعتقاد دارند که امریکا باید خود جرات مقابله با ‌ایران را در چنته داشته باشد. اسرائیل توانایی نظامی دیپلماتیک کافی برای حمله نظامی به‌ایران را ندارد.

ویکلی استاندارد در ادامه ادعا می‌کند که شاید‌ ایالات متحده در افغانستان و عراق سرگرم باشد اما حقیقت‌ این است که باز هم ارتش ‌این کشور از پس جنگ با‌ ایران برمی‌آید‌. جورج بوش در سال 2007 با اعزام نیرو بیشتر به عراق و باراک اوباما با فرستادن سربازان بیشتر به افغانستان نشان دادند که ارتش‌ایالات متحده هنوز هم ظرفیت جنگی سوم در منطقه را دارد.

ویکلی استاندارد با مرتبط کردن پرونده هسته‌ای‌ ایران به ناآرامی‌های سال گذشته در ‌این کشور می‌نویسد: بهترین راه حل برای ما ‌این است که به اپوزیسیون فرصت تغییر دولت در‌ ایران را بدهیم. متاسفانه باراک اوباما در جریان ناآرامی‌ها در‌ ایران از اپوزیسیون در‌ این کشور حمایت نکرد. باراک در حقیقت تا کنون کاری برای دفاع از آزادی در ‌ایران انجام نداده است.

این نشریه امریکایی در پایان با تکرار بر موضع حمله نظامی به‌ایران می‌نویسد: ‌این روزها به همگان اثبات شده است که تنها راه برای مقابله با پرونده هسته‌ای ‌ایران توسل به گزینه نظامی است. البته باراک اوباما ترجیح می‌دهد وقت خود را با سر و کله زدن دیپلماتیک با‌ ایرانی‌ها بگذراند. وینستون چرچل در سال 1936 گفت: زمان توسل به راهکارهای نصف و نیمه و برخوردهای از سر ضعف سپری شده است. اکنون نوبت به عمل و عکس‌العمل رسیده است.


نظر شما :