ایران اوباما را در بن بست قرار داد؟
دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته باراک اوباما سرانجام توانست پس از شانزده ماه کلنجار رفتن بیهوده با پرونده هسته ای ایران، به یکی از اهداف خود در عرصه سیاست خارجی دست پیدا کند: تحریم ها علیه ایران در نهایت به تصویب رسید.
لس آنجلس تایمر در ادامه می نویسد: این فرآیند اما آنچنان هم گفته می شد موفقیت بزرگی نبود. هدف از این قطعنامه چندان هویدا نبود. تحریم ها نیز برای به دست آوردن دل چینی ها و روس ها بسیار تعدیل شده بود. باراک اوباما نیز چندان در خصوص کارآیی این تحریم ها سخن نگفته است.
او در نخستین اظهار نظر در خصوص تصویب تحریم ها علیه ایران گفت: «ما می دانیم که دولت ایران یک شبه نگرش خود را تغییر نخواهد داد. با این همه این بسته تحریمی نشان داد که تعلل تهران در پاسخگویی به دغدغه های بین المللی هزینه های بسیاری به دنبال خواهد داشت.»
اگر قرار باشد تحریم ها قابلیت تاثیرگذاری در رفتار ایران را در بازده زمانی کوتاه مدت نداشته باشد، دیگر رویکردها نیز ره به جایی نخواهد برد. زمانی که باراک اوباما شانزده ماه پیش پا به کاخ سفید گذاشت همگان سخنان او در خصوص دست دراز شده به سمت ایران را به باد تمسخر و انتقاد گرفتند.
با این همه باراک در چند ماه گذشته نشان داد که انتظار به ثمر نشستن یک شبه میوه این صبوری و تعامل را ندارد. به همین دلیل بود که او به سیاست حرکت در دو مسیر روی آورد: تعامل و تقابل. مذاکره و تحریم.
البته مشکل از این جا آغاز می شود که در هیچ کدام از این دو مسیر، ایالات متحده پیشرفت شایانی را به نام خود سند نزده است. مشکل پرونده هستهای ایران در یک سال اخیر پیچیده تر هم شده است. یک سال پیش برنامه هستهای ایران هنوز در حد و اندازه قابل توجهی نبود. امروز اما به ادعای کارشناسان، ایران در حال غنی سازی اورانیوم برای دو سلاح هستهای است. در یک سال گذشته به هر حال ایران نشان داد که سیاست تعامل مد نظر باراک با سیاست هایش سازگاری ندارد. همین عقب گردها بود که در نهایت باراک اوباما را وادار به توسل به راهکاری دیگر کرد.
اوباما هنوز از مسیر تعامل و تقابل خارج نشده است اما دو مسیر جدید را نیز برای خود تعریف کرده است. یکی از این دو مسیر جدید برنامه ای دراز مدت است: دموکراسی سازی. پس از حذرهای اولیه، دولت باراک اوباما در نهایت حمایت غیرمستقیم خود را از دموکراسیخواهی در ایران علنی کرده است. البته باراک در این مسیر با آرامش گام بر میدارد چرا که تمایلی به گرفتار شدن فعالان ایرانی در دام اتهام ارتباط با بیگانگان ندارد! البته پیشبینی موفقیت این استراتژی کار آسانی نیست.
دومین مسیر جدید که اهداف کوتاه مدت دارد تعلل یا همان به تاخیر انداختن نام دارد. اگر امریکا و متحدانش نتوانند برنامه هسته ای ایران را متوقف کنند، حداقل می توانند راهی برای به تاخیر انداختن یا کند کردن روند آن بیابند. ایران شاید در ماه آوریل پیشنهاد غرب برای تبادل اورانیوم با ایزوتوپهای پزشکی را رد کرد اما روسیه امیدوار است که بتواند در بازده زمانی کوتاهمدت و با تلاشهای روسیه و چین، ایران را در به تاخیر انداختن دستیابی به تسلیحات هسته ای مجاب کند!
هنوز برای اظهار نظر در خصوص کارآیی این دو روش بسیار زود است. با این همه هنوز هم کارهای بسیاری از دست ایالات متحده ساخته است. بسیاری از جریان های مخالف دولت در ایران اعتقاد دارند که ایالات متحده می تواند نبرد تبلیغاتی را برای مجاب کردن ایران به راه بیندازد.
لس آنجلس تایمز در ادامه مقاله خود به نقل از علی اکبر موسوی خوئینیها مینویسد: بهترین راه این است که ایالات متحده به صراحت اعلام کند که حتی در صورت دستیابی ایران به بمب هستهای نیز واشنگتن به این کشور حمله نخواهد کرد. این گزینه باید برای همیشه در راستای حمایت غرب از جریان اپوزیسیون در ایران از روی میز به حاشیه رانده شود.
با این همه در امریکا همگان گمان میکنند که گزینه نظامی باید همواره بر روی میز باقی بماند تا نقش اهرم فشار بر ایران را بازی کند. در کاخ سفید همگان می دانند که توسل به گزینه نظامی تنها برنامه هستهای ایران را در کوتاه مدت متوقف اما انگیزه برای رسیدن به بمب اتم را در ایرانیها قوی تر از پیش میکند. اوباما در قابل پرونده هستهای ایران در گوشهای گرفتار شده است. باراک راههای موجود برای برون رفت از بحران را تجربه کرده است و با این همه هنوز از موفقیت در این مسیر خبری نیست.
نظر شما :