حمایت از اسلامگرایان ترکیه در دستور کار غرب است

۱۸ خرداد ۱۳۸۹ | ۰۱:۱۵ کد : ۷۷۳۲ اخبار اصلی
گفت‌وگوی روزنامه خبر با سید صادق خرازی
حمایت از اسلامگرایان ترکیه در دستور کار غرب است
به تازگی خاورمیانه با بازیگر تازه‌ای روبرو شده که اسلامگرایان ترکیه هستند. نقش آنها روز به روز درحال پررنگ شدن است. به نظر شما چه عواملی سبب شد ترکیه تا این حد رشد کند. در واقع ترکیه درتحولات سه دهه اخیر بویژه یک دهه اخیر توانسته با ابتکار عمل در صحنه داخلی و نواوری در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی نه تنها خود را به عنوان یک بازیگر خاورمیانه بلکه به عنوان عضو فعال دنیای اسلام و کنفرانس اسلامی و  یک کشور مسلمان اروپایی و یک کشور در حال توسعه تبدیل به عضو فعال جامعه جهانی شود. ترک‌ها با هوشیاری تمام عیار از دوران جنگ ایران و عراق و در مقطع تحریم‌ها به نوسازی اقتصاد پرداختند. زمانی ترک‌ها از جنگ ایران وعراق و خلا اقتصادی ما در منطقه استفاده کردند و اقتصاد خود را بازسازی کرده و رشد زیادی کردند و امروزه می‌شود اعتراف کرد بیش‌ترین سود از اقتصاد بیمار دوره جنگ وهمچنین از خلا سیاست خارجی ایران برای ارتقاء نقش محوری خود در منطقه را بردند. در واقع با روی کارآمدن اسلامگرایان جدید در ترکیه به رهبری اردوغان، تحولات شگرفی در این کشور پدید آمد. و حالا از بحران سیاسی پدید آمده در اثر فشار جهانی برایران بر سر مسئله هسته‌ای درحال انتفاع هستند تا خود را به عنوان بزرگترین بازیگر سیاسی منطقه جلوه دهند. البته این هوشمندی قابل ستایشی است که نسل  جدیدی از رهبران اسلام خواه و نوگرا توانسته اند بر چالش‌های درونی و بیرونی فایق ایند و ترکیه را در این دوره به مرحله‌ای هدایت کنند که آرمان احیای دوران امپراطوری عثمانی مجددا در اذهان متبادر شود   ترکیه  امروز با بهره‌مندی از ظرفیت‌های انسانی و متفکران اسلام‌گرا جدا توانسته با برنامه‌ریزی دقیق در سیاست داخلی و خارجی خود بسیار حساب شده عمل کند و از همه فرصت‌ها به احسن وجه استفاده کند. آنها لائیک ها و نظامیان را آچمز کرده‌اند و هر روز به سمت نوگرایی با سرعت و قدرت شگفت‌انگیزی حرکت می‌کنند. در مناسبات جهانی با دقت به صورت ظریفی  مهره‌ها و بازیگران زبردستی  را  شطرنج‌وار به حرکت درمی‌آورند. برای مثال از شخصیت ممتاز احسان اغلو به عنوان دبیر کل کنفرانس اسلامی یا محمد ایدین به عنوان متفکر اسلام‌گرایی که در مناسبات با غرب و اروپا می‌تواند به گام های متعامل جنبه عملی بپوشاند یا از همه مهم تر احمد داود اوغلو که بی تردید یکی از منحصر به فردترین متفکران سیاسی و از موثرترین چهره‌های ترک به عنوان وزیر خارجه بهره ببرند. در جهان تا بوده و بویژه در خاورمیانه پرسنالیته کارساز بوده است،  لذا ببینید چگونه عبد الله گل و اردوغان و داوود اغلو و دیگر بازیگران اشکار و پنهان این کشور از مرزها و خط قرمزهای اتاتورکیسم و لائیسیته و نظامیان خشن عبور کرده و می‌کنند. تحسین‌برانگیز است که ترک های اسلام گرا با  درک دقیق از مزایای مردم سالاری چنان در جامعه مدنی نهادینه شدند که هم از لائیک‌ها عبور کردند و هم از احزاب ریشه دار چپ و سوسیالیست و لیبرال‌ها و غیره ...  - قطعا ابتکار ترکیه در به راه انداختن ناوگان آزادی غزه نیز در همین راستا تعریف می‌شود اما این ابتکار اگرچه به مذاق جهان اسلام خوش آمده ولی به شدت مورد نقد جهان غرب واقع شده است. اکنون که شاهد تنش در روابط ترکیه و اسرائیل بر سر ناوگان آزادی هستیم گمان می کنید اردوگاه غرب چگونه اقدام ترکیه را ارزیابی خواهد کرد و آیا این رویداد سبب خواهد شد روابط آنکارا با اتحادیه اروپا و اردوگاه غرب نیز تیره شود؟

مناسبات ترکیه و اسراییل دارای گذشته‌ای است که پایه و شالوده ان در دوره حاکمیت لائیک ها و نظامیان بنا شده است. برای غرب بویژه امریکا و اسراییل رابطه با ترکیه به عنوان یکی از ممالک مهم اسلامی  دارای اهمیت بوده است و به زعم من ترکیه اسلام گرا و یا دولت اقای اردوغان وارث یک سلسله توافقات و تعهداتی است که  خود را متعهد به رعایت ان می داند. ایجاد بحران یا قطع مناسبات ترکیه و اسرائیل به دلیل اهداف بارز ترکیه در اولویت سیاست خارجی این کشور نیست. نکته مهم این است که بخش عمده ای ازاین مناسبات، همکاری های اطلاعاتی و دفاعی است و ارتش ترکیه که خود را موظف و مکلف به اصول کمالیسم واتاتورک می‌داند مسئولیت این جنس مناسبات را بعهده دارد. ترکیه در سال ۱۹۹۶ پیمان همکاری با اسراییل در زمینه اطلاعاتی و نظامی را امضا کرده است و از سال ۱۹۹۰ میلادی روابط ترکیه و اسراییل به یک شراکت راهبردی تبدیل شده است. همانگونه که مشخص است اهداف استراتژیک ترکیه همکاری در زمینه دفاع موشکی با امریکا و اسراییل تقویت ظرفیت های نظامی متعارف و توسعه ظرفیت های اتمی است. ترکیه و یونان با اسراییل قرار مانورهای مشترک هوایی داشتند که البته پس از جنایت اخیر اسراییل در اب‌های بین‌المللی در مدیترانه هم ترک ها و هم یونانی ها مانور مشترکشان با اسراییل را معلق کردند و ترکیه به عنوان عضو ناتواز اینکه محیط ارام مدیترانه و اب های بین‌المللی مورد تهدید واقع شده است در خواست برگزاری جلسه ناتو را می‌کند و در همان روز نخست حادثه در خواست جلسه اضطراری شورای امنیت را نیز کرد و همچنین از کنفرانس اسلامی در خواست جلسه فوری کرد. همه این‌ها نشان دهنده این است که ترک‌ها دارای ابتکار عمل و سرعت در تصمیم سازی و قدرت مانور هستند تا انجای که می‌توان گمانه‌زنی کرد مناسبات ترکیه و اسراییل در دو بخش نظامی و دولت مدیریت شود و می توان حدس و یا اینگونه درک کرد علیرغم ایده‌ها و ابتکار عمل اقایان عبد الله گل و اردوغان و داود اغلو به دلیل تحفظات میان ارتش و حزب حاکم نگاه سلبی و قطع کامل روابط اسراییل و ترکیه سالبه به انتفاع موضوع باشد اما سیاست اردوغان مبنی بر حمایت اشکار از فلسطینی‌ها و محکوم کردن حمله اسراییل به لبنان در ژوئن ۲۰۰۶ باید مورد توجه واقع شود اگر خاطرتان باشد مانوری که اردوغان در اجلاس داووس  سال قبل از خود نشان داد و پرز را غافلگیر کرد عجیب مورد استقبال امت اسلامی واقع شد و استقبال مردم ترکیه از وی در تاریخ این کشور باقی ماند.  به زعم من مداخله در مسایل خاورمیانه بخشی از سیاست خارجی متنوع ترکیه است. ترکیه بدنبال کشف هویت تاریخ خود است گام های میانجی گرایانه ترک ها در مسیر احیای گفت و گوی صلح اسراییل و فلسطین میانجی گری بین سوریه و اسراییل در ۲۰۰۷ که در می ۲۰۰۸ این ارتباطات علنی شد همه این واقعیات نشان از دو نکته مهم دارد ترک ها دارند روند ارمانی احیای هویت تاریخی با پدیده نو عثمانی را با خروج از پایان سیاست خارجی سنتی ترکیه تجربه می کنند و از سیاست کمالیسم اتاتورکیسم مبنی بر عدم مداخله ترکیه در مسایل خاورمیانه فاصله پیدا  کرده است.
آیا این رشد چشمگیر منافاتی با منافع غرب در منطقه ندارد؟

به هیچ وجه. غربی ها به خوبی متوجه این موضوع شده اند و از  روند اسلام گرایی جدیدی که در ترکیه روی کار آمده است حمایت می کنند. امریکایی ها به این نوع از اسلامگرایی در ترکیه که توانسته لائیک ها را مهار کند و مطالبات دموکراتیک مردم  ترکیه را پاسخگو باشد، متمایل هستند. ترکیه هم اینک به الگویی برای سایر کشورهای اسلامی از جمله مصر، عربستان و عراق  و برخی از کشورهای منطقه تبدیل شده است. اینک نخبگان غرب گرا و سکولار جای خودشان را به نخبگان مسلمان و مذهبی و ملی گرا و کاراتر داده اند.
در برهه کنونی باید اذعان کرد که  ترکیه و حزب حاکم این کشور در سیاست خارجی، نقش منطقه ای  و  در معادلات جهانی گرایش اروپایی و امریکایی  دارند و اساس استراتژی پیوستن ترکیه به اروپا که توسط اسلامگرایان مطرح شد اولین گام سیاسی آنها برای حضور در عرصه های موفق سیاست خارجی و برای استحکام موقعیت داخلی  بود. شروط اتحادیه برای پیوستن ترکیه دقیقا در راستای اصلاحات دمکراتیک و سیاسی اقتصادی و اجتمایی و رهایی از دوره لاییک ها ست و اولین گام آنها برای بازگشت به ارمان نو عثمانی تلقی می‌شود و اگرچه تعامل دولت با ترک های لائیک که قبلا قدرت را در اختیار داشته اند و به خوبی توسط اسلامگرا یان مدیریت می شوند. حزب اسلامگرای اردوغان توانست با طرح موضوع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا و تبدیل کردن آن به یک خواست ملی و بحث  جدی در میان مردم ترکیه و حتی تبدیل کردن آن به یک بحث جدی در میان کشورهای اروپایی و حتی آمریکا،  نظامی ها و جریان های سیاسی  داخلی را اوت کند این گام های استوار استراتژیک  به نفع اسلام گرایان  تمام شد. اکنون لائیک ها در این کشور که روزگاری کوچکترین ساز مخالفی را علیه خود برنمی تابیدند در برابر این سیاست خارجه پویا، فعال و هوشمندانه اردوغان همه چیز را واگذار کرده‌اند و صرفا به یک تماشاچی بدل شده اند. نکته دیگر این است که آمریکا و اروپا  به ترکیه بها می‌دهند و انها را نوع جدیدی از اسلامگراها می دانند و معتقدند که آنهایک پدیده جدی در برابر رادیکالیسم اسلامی هستند. آنها می گویند تعامل با این اسلامگراها پر منفعت است چرا که آنها می توانند الگویی باشند برای اینده کشورهای منطقه از جمله مصر یا حتی عراق. چرا آنها با این روش با ترکیه برخورد می کنند؟ به این دلیل که فکر می کنند تنها  با رویکرد اردوغان است که می توان کشورهای اسلامی را از آن پوسته سنتی خود در آورد و دموکراتیک کرد، در عین حال که هویت اسلامی آنها از بین نرود. با این حساب ترکیه همچنان با داشتن شمایل اسلامی یک نسخه مطلوب برای غرب است.

دراتاق فکر غرب اینگونه طراحی شده که حمایت از دولت نوگرای اسلامی ترکیه باید در دستور کار قرار بگیرد، چرا که اردوغان و گل برای ترکیه جدید تحولی را رغم زدند که ثمرات زیادی هم برای کشورخودشان داشت و هم برای منطقه و جهان. نکته مهم دیگری که باعث می شود اروپا و آمریکا از ترکیه حمایت کنند این است که اسلامگرایی ترکیه را پدیده مهم و بازدارنده در برابر رادیکالیسم اسلامی می پندارند و می گویند تعامل با این اسلامگراها جدی است و می تواند مانع از پیشرفت افکار تندروهای رادیکال از جنس اسلام طالبانی یا سلفیزم شود.
این الگو قابل تعمیم به سایر کشورهای اسلامی هست؟

در همه کشورهای اسلامی نه، اما در برخی از آنها چرا. مثلا در عربستان هیچگاه این ظرفیت پدید نیامده است. اگر همین الان در این کشور انتخابات برگزار شود، بن لادنیسم  رای می اورد. مشکل این است که دموکراسی حاکم در غرب لیبرال دموکراسی است اما دموکراسی که حتی در کشورهای اسلامی ما از آن نام برده می شود الکترال دموکراسی است. در کشورهای اسلامی که داعیه دموکراسی دارند مثل پاکستان، مصر، عراق و حتی ایران در واقع الکترال دموکراسی حاکم است یعنی مردم فقط حق رای دارند اما آنچه در غرب به عنوان دموکراسی از آن یاد می شود لیبرال دموکراسی است.
درترکیه لیبرال دموکراسی حاکم است؟

درترکیه مدل اصلاحات همه جانبه همچنان مطرح است و همین موضوع با حاکمیت ایدئولوژی اسلام گرایان تبدیل به جریان اصلی  حاکمیت شده است.  لذا یکی از دغدغه های اتحادیه اروپا در پذیرش ترکیه همین موضوع لائیسته و ضعیف بودن ارکان لیبرال دموکراسی در ترکیه است. با همه این اوصاف ترکیه کنونی ترکیه ای قابل قبول برای کشورهای غربی است.
ترک ها می خواهند به شکوه دوران عثمانی برسند این برای اروپا خطرناک نیست؟

میل به بازگشت به دوران عثمانی به صورت ملی به یک ارمان در میان مردم تبدیل شده و رواج یافته است. همین میل موتور محرکه اسلامگراهاست و ترکیه را بسیار جلوبرده اند. ثبات سیاسی و رشد اقتصادی باعث شده است ترکیه احساس قدرت منطقه ای و نقش جهانی  کند و اعتماد به نفس ترک ها رو به تزاید بگذارد ترکیه کنونی با ترکیه نجدت سزر، با ترکیه بولنت اجویت و با ترکیه خانم چیلر و تورکوت اوزال کاملا متفاوت است. این ترکیه در همه جا حاضر است از منازعات سوریه و اسرائیل گرفته تا منازعات ایران و سایر کشورهای جهان. ترکیه امروز بازیگر و صحنه گردان فعالی در جهان شده و به نظر من می تواند برای ما درس‌آموز باشد ترک ها بخوبی توانسته اند در برابر ساز های مخالف مقاومت کنند امریکا بخوبی نقش منطقه ای ترکیه از اوضاع ناپایدار بالکان تا خاورمیانه و اسیای مرکزی و قفقاز  واقف است درک جدید از هویت تاریخی ترک ها در غرب  و امریکا و تصدیق ایالات متحده بر اهمیت استراتژیک ترکیه  و موقعیت این کشور در راهروی شرقی و غربی از دریای سیاه گرفته تا گرجستان  و هم چنین  موقعیت راهروی هوایی نیروهای اعتلاف در افغانستان و جغرافیای راهبردی ترکیه به عنوان چهار راه مهم و استراتژیک اوراسیا برای تقویت تامین انرژی از طریق ناباکو و اهمیت ژئوپولتیک نرکیه به عنوان مرکز جایگزین انرژی  امریکا با این استراتژی روسیه را به حاشیه رانده و به دنبال انزوای ایران هم هست و  اگر صادقانه سخن بگوییم به دلیل فقدان مناسبات ایران وایالات متحده، امریکا بدنبال این است که ترکیه رهبری منطقه را بدست گیرد.
و برهمین پایه ترکیه توانسته هم در اردوگاه غرب و هم در اردوگاه کشورهای اسلامی موقعیتی استراتژیک به دست اورد؟

به درستی همینگونه است. وقتی ترکیه حتی می تواند اختلافات صدساله خود را با ارمنستان به سمت حل و فصل شدن پیش ببرد وقتی انها حتی به روسیه در ماجرای گرجستان پیشنهاد برون رفت از بحران را ارائه می‌کند چرا نتواند به این موقعیت دست بیابد. روزگاری گفته می شد که خاورمیانه سه پایه دارد ترکیه، ایران و مصر. اما حقیقت این است که تقریبا چند دهه ترک ها جای خود را به اسرائیل داده بودند تا اینکه اسلامگراها روی کار آمدند و دوباره موقعیت خود را به دست آوردند. حالا ترکیه نشان داده که در موضوعات فرهنگی و درون اسلامی نیز می تواند حرف اول را بزند. الان دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی از ترک ها است، رئیس سازمان میراث فرهنگی کشورهای اسلامی از آن ترک هاست و حالا آنها  بحث ائتلاف تمدنها بین اسلام وغرب را در برابر تئوری گفتگوی تمدن های ایران مطرح کرده اند. ترکیه روند نوعثمانی را توامان با اصلاحات داخلی در ابعاد سیاسی اقتصادی و اجتماعی و زمین گیر کردن نظامیان متکبر و تحرک در خاورمیانه و حفظ شراکت استراتزیک با ایالات متحده و پیگیری روند پیوست به اروپا را دنبال می‌کنند و اصلاحات دمکراتیک و مورد نظر انها را محقق می‌سازند. حزب حاکم و شخص اردوغان در روند اصلاحات و گام های حمایت مردمی  موفق عمل کرده است.  
من فکر می کنم این موفقیت ها سبب شده تا ترک ها به خود مغرور شوند و به نوعی تکبر و نخوتی برسند که حتی به اروپایی ها هم بی محلی کنند و بگویند اگر شما ما را در اتحادیه اروپا راه نمی دهید مهم نیست ما در همه جای دنیا ایفای نقش می کنیم.

 این منافاتی با این فرض ندارد. اردوغان یک واقعگرایی ویژه دارد که شالوده تفکر ترک‌های حاکم است و توانسته است تفکر حزب و دوستان خودش را جا بنیدازد. ترکیه الان عملا جزیی از اروپاست. ببینید ترکیه عضو کمیسیون اروپایی است. عضو پارلمان اروپایی است عضو ناتو است که تقریبا همه اروپا در آن هستند. من روزی را پیش‌بینی می کنم که خود اروپایی ها با منت از ترکیه بخواهند که به عضویت آن درآید.
با توجه به تمام این واقعیات مناسبات ایران و ترکیه چگونه قابل توجیه اند؟

ببینید رفتار دولت اسلام گرا و شخص اردوغان نسبت به ایران قابل بررسی است و ما  باید نسبت به این موضوع نگاه جدی داشته باشیم. اکنون موقعیت ویژه و استثنایی برای دو کشور فراهم شده است، موقعیتی که از عهد صفوی تا کنون بی سابقه بوده است مناسبات دو کشور به حدی از تعاون و هم گرایی رسیده است. دوره رقابت ها و بازدارندگی به ظرفیت سازی‌های استراتژیک رسیده است اگر ما انسجام  داشتیم بی تردید می توانستیم از این موقعیت استثنایی پدید امده برای دو کشور بهترین بهره‌برداری را بکنیم  رفتار اردوغان در همین چند روز اخیر نشان داد که ترک ها ابتکار عمل برای کنترل بحران اتمی ایران را داشتند. اینکه ترک‌ها از بالای سرما رد می شوند و در مذاکرات پاکستان و افغانستان برای حل اختلاف آنها شرکت می‌کنند دلیلی بر ضعف دیپلماسی ما هم هست. این در حالی است که شرایط ژئوپلیتیکی ما به مراتب از ترکیه مهم تر و تاثیر گذارتر است. ما باید کمی فعال تر شویم  . یکی از دلایلی که ترکیه به این حس رسیده و شاید متوجه آن هم هست نقد شدن و نفی شدن دائمی ما از سوی رقبای منطقه ای و کشورهای غربی است که منافع آنها با سیاست های ما در تعارض است. در حالیکه ترکیه هیچگاه با این شرایط و مشکلات روبرو نبوده است.  ترکیه توان بالایی در نرمالیزه کردن مناسبات خود با رقبای درون منطقه و بیرون منطقه دارد به واقع  ما  و ترکیه دارای اشتراک منافع استراتژیک هستیم. در سال های دهه ۱۹۸۰  میلادی دو کشور ایران و ترکیه برخوردار از دو ایدولوژی اسلامی و لائیسیته بودند و تضاد منافع فراوانی داشتند اما پدیده ورود اسلام گرایان به رهبری نجم الدین اربکان در سال ۱۹۹۰ میلادی و سیاست نزدیکی اربکان با کشورهای اسلامی و قراداد ۲۴ میلیاردی انتقال گاز ایران به ترکیه موقعیت جدیدی پایه گذاشت که هنوز هم می‌توان از ان نام برد.  


نظر شما :