تاثیرات بیانیه تهران برتحولات بین المللی

۰۴ خرداد ۱۳۸۹ | ۱۷:۱۱ کد : ۷۶۲۲ اخبار اصلی
یادداشتی از نبی الله رشنو مدرس دانشگاه و تحلیل گر مسائل استراتژیک.
تاثیرات بیانیه تهران برتحولات بین المللی

سه کشور جمهوری اسلامی ایران، جمهوری فدراتیو برزیل و جمهوری ترکیه  در اجلاس 17 مه 2010 مطابق 27 اردیبهشت 1389تهران دربیانیه ای مشترک به توافقاتی رسیدند که اهم مفادآن به شرح ذیل است:
1) امضاکنندگان بر عدم گسترش سلاح های هسته ای و مواد مرتبط با آن تاکید نموده و حقوق تمامی اعضا از جمله حقوق جمهوری اسلامی ایران به استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای در تحقیق، تولید و استفاده از انرژی هسته ای و چرخه غنی سازی برای اهداف صلح آمیز و بدون تبعیض را یادآورشدند.
2) اعتقاد راسخ بر ایجاد فضای سازنده ، مثبت و غیرتقابلی است تا باعث گشایش دوره ای از تعامل و همکاری گردد.

3) تبادل سوخت هسته ای بستری برای شروع همکاری متقابل در عرصه های مختلف به خصوص درهمکاری هسته ای صلح آمیز شامل ساخت نیروگاه و رآکتورهای تحقیقاتی است.

4) بر اساس این مفاد، تبادل سوخت هسته ای، حرکتی سازنده رو به جلو و نقطه شروعی برای همکاری میان ملت هاست.این حرکت ها باید به تعامل مثبت و همکاری هسته ای صلح آمیز هدایت شود و از هر گونه تقابل اعم از اقدامات، رفتار و یا اظهارات تندی که به حقوق و تعهدات ایران بر اساس  NPTلطمه می زند، پرهیز شود.

5) بر اساس مفاد فوق، برای تسهیل همکاری های هسته ای ذکر شده، جمهوری اسلامی ایران موافقت می کند که مقدار1200 کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده (باغنای5/3درصد)رادر ترکیه به امانت بگذارد.این مواد در مالکیت ایران در ترکیه خواهد بود و ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی امکان نظارت بر این مواد را خواهند داشت.

6) ایران موافقت خود را با موارد فوق به آژانس بین المللی انرژی اتمی، ظرف هفت روز از طریق کانال های رسمی پس از تاریخ اعلام این بیانیه، اعلام می کند.متناسب با دریافت پاسخ مثبت گروه وین شامل کشورهای روسیه، امریکا و فرانسه و آژانس بین المللی انرژی اتمی، جزئیات بیشتر تبادل سوخت از طریق یک توافقنامه مکتوب و سازوکارهای مناسب بین جمهوری اسلامی ایران و گروه وین که به طور مشخص خود را متعهد به تحویل مقدار120 کیلوگرم سوخت لازم (باغنای20درصد)برای رآکتور تحقیقاتی تهران کرده اند، به طور مفصل تبیین خواهد شد.

7) از زمانی که گروه وین تعهد خود را مبنی برقبول شرایط این بیانیه اعلام کند، دو طرف به اجرای توافقنامه مذکور در بند شش ملزم خواهند بود.متعاقباایران نیزآمادگی خود را برای به امانت گذاشتن مقدار1200 کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده مطابق با توافقنامه مذکورظرف یک ماه اعلام می نماید.گروه وین نیز طبق این توافقنامه متعهد می شودمقدار 120 کیلوگرم اورانیوم (معادل10درصدمیزان دریافت شده)مورد نیاز رآکتور تهران را ظرف یک سال به ایران تحویل دهد.

8) در صورتی که مفاد این بیانیه مورد توجه قرار نگیرد، ترکیه حسب درخواست ایران،مجموع LEU (اورانیوم کمتر غنی شده) دریافت شده از ایران راسریعاو بدون هیچگونه قید و شرطی برگشت می دهد.

9) ترکیه و برزیل از آمادگی مستمر جمهوری اسلامی ایران برای تداوم گفتگو با گروه 1+5 در هر مکان ازجمله به میزبانی دوکشورترکیه و برزیل درباره دغدغه های مشترک وبراساس تعهداتی دسته جمعی مطابق بسته و نکات پیشنهادی استقبال می کنند.

10) ترکیه و برزیل از رویکرد سازنده جمهوری اسلامی ایران در پیگیری حقوق هسته ای کشورهای عضو NPT قدردانی نموده و متقابلاً جمهوری اسلامی ایران نیزاز تلاش های سازنده دوکشورترکیه و برزیل، درجهت ایجاد فضای همکاری برای استیفای حقوق هسته ای ایران تشکرنمود.

مع الوصف، هرچند موضوعی که در اجلاس 17 مه 2010 برابربا 27 اردیبهشت 1389تهران مشترکآ به امضاى سران سه کشور ايران، ترکيه و برزيل رسيده است، صرفا يک بیانيه‌ای(DECLARATION)است که به تنهايى فاقد هرگونه الزامات حقوقى بوده وبا توافقنامه ( AGREEMENT) که با الزامات و تعهدات حقوقى همراه است، کاملامتفاوت می باشد. اما موضوع اساسی دراین بيانيه آن است که، الزام آور شدن مفاد آن مستلزم توافق عملی گروه وين است. شایان ذکراست که در ژوئن 2009هم کشورهاى گروه 1+5 و اختصاصاً آمريکا و روسيه در اجلاس وين پيشنهاد کردند که جمهورى اسلامى ايران محموله 1200 کيلوگرمى اورانيوم کمتر غنى شده (LEU) خود را به فرانسه تحويل دهد و در مقابل به ميزان يک دهم آن يعنى 120 کيلوگرم اورانيوم با غناى 20 درصد براى استفاده در راکتور اتمى تهران دريافت کند.( راکتور اتمى تهران به توليد راديوايزوتوپ ها براى مصارف دارويى اختصاص دارد). جمهورى اسلامى ايران با اين پيشنهاد تبادل موافق بود لیکن به دلیل بی اعتمادی به کشورهاى 1+5، دريافت محموله 1200 کيلويى اورانيوم 5/3 درصدى ازايران واحتمال عدم عودت آن از سوى کشورهاى مورد اشاره دور از انتظار نبود. براین اساس جمهوری اسلامی ایران خواستار تضمين عينى (  OBJECTIVE GUARANTEE) بود که این موضوع ازسوی آژانس بين المللى انرژى اتمى و کشورهاى 1+5 موردتوجه قرارنگرفت. براین اساس در بند پنجم از بيانيه تهران، آمده است که «جمهورى اسلامى ايران با امانت گذارى 1200کيلوگرم اورانيوم کم غنى شده (LEU) در ترکيه موافقت مى کند» و در ادامه همان بند تاکيد شده است که «اين مواد در مالکيت ايران در ترکيه قرار خواهد داشت و ايران و آژانس، نظارت بر حفظ ايمنى اين مواد را در ترکيه برعهده دارند» بنابراين محموله 1200 کيلويى اورانيوم 5/3 درصدى براى تسهيل در انجام تبادل و با قيد «امانت» به ترکيه منتقل مى شود.لذااين بند از بيانيه در صورتى که مورد توافق عملی گروه وين هم قرار گيرد، عملادربرگیرنده همان «تضمين عينى» خواهد بود که جمهورى اسلامى ايران درگذشته نیزبرآن تاکيد داشته است. از سوى ديگر در بند 8 از بيانيه سه جانبه تهران تاکيد شده است، در صورتى که مفاد اين بيانيه مورد توجه و احترام قرار نگيرد واز سوى گروه وين پذيرفته نشود، ترکيه به درخواست ايران، محموله 1200 کيلوگرمى اورانيوم 5/3درصدى را بدون هيچگونه قيد و شرطی وسریعا بلافاصله پس از درخواست به ايران بازمى گرداند. از نکات برجسته بيانيه سه جانبه تهران که به نظر مى رسد بادقت لازم طرف ايرانى در بيانيه گنجانده شده است، تاکیدبراقدامات تضمینی ومشروط کردن اجراى آن به پاسخ مثبت وعملی گروه وين است.(گروه وين متشکل از سه کشور آمريکا، روسيه، فرانسه و آژانس بين المللى انرژى اتمى است). در ماده 6 بيانيه آمده است «ايران ظرف 7 روز پس از صدور اين بيانيه موافقت خود را با موارد آن به آژانس اعلام مى کند» و در ادامه همين بند تاکيد شده است تبديل بيانيه به توافقنامه و عملياتى شدن آن مشروط به پذيرش مفاد بيانيه از سوى گروه وين است و ايران متناسب با چگونگى پذيرش گروه وين، نظر نهايى و اجرايى خود را درباره تعامل با اين گروه و به طور مشخص تعهد گروه وين مبنى بر تحويل 120 کيلوگرم سوخت لازم براى راکتور تحقيقاتى تهران، اعلام مى کند.درهمین بند،تاکيد بر تعامل اجرايى متناسب وچگونگى پذيرش بيانيه از سوى گروه وين،اقدامی هوشمندانه بوده و ابهامات احتمالى را برطرف مى کند.
بنابراین درصورت پذیرش مفاد بيانيه سه جانبه تهران توسط«گروه وين»، تحقق دستاوردهای ذیل ازحداقل انتظارات موردتصوربرای جمهوری اسلامی ایران وجوامع صلح طلب جهانی می باشند:

1-کاهش تنشهای سیاسی- امنیتی درعرصه های بین المللی وگسترش اعتمادوآرامش درتعاملات میان ملتهاودولتهای صلح طلب،

1-ایجاد صف بندیهای نوین در نظام بین الملل وتشکیل منظومه های جدید ژئوپلیتیکی با محوریت کشورهای موثر و قدرتهای نوظهور در عرصه های بین المللی که از انگیزه های فراوانی برای مشارکت در دیپلماسی جهانی و مباحث استراتژیک برخوردارهستند.

2- بسترسازی جهت گسترش حوزه نفوذ ویارگیری موثرترجمهوری اسلامی ایران دربلوکها، سازمانها و نهادهای بین‌المللی.

3- تقویت جایگاه و منزلت بین المللی دو کشور برزیل وترکیه درمعادلات بین المللی.

4-باتوجه به مندرجات بند اول بيانيه مبنی برحق برخوردارى همه کشورهاى عضو NPT و از جمله جمهورى اسلامى ايران در استفاده صلح آميز ازفعاليتهای هسته اى و بهره مندى بدون تبعيض ازآن دراهداف توسعه ای و توليد انرژى هسته اى که مورد تاکيد قرار گرفته است،هرچندکه اين بخش همواره موردتوافق نسبی آمريکا و متحدانش بوده واين حق را براى جمهورى اسلامى ايران نیزانکار نکرده اند،لیکن بعضآوتحت روندهای صرفاسیاسی مبنی براینکه ايران در فعاليتهای هسته اى خود قابل اعتماد نيست، همواره سعى در کارشکنى و نهايتا محروم کردن جمهورى اسلامى ايران از تمامى فعاليت هاى هسته اى راداشته اند.امادر ادامه همين بند به حق برخوردارى ايران از «چرخه سوخت هسته اى، شامل فعاليت هاى غنى سازى» اشاره شده است.لذادر صورتى که گروه وين مفاد بيانيه تهران را بپذيرد، ادامه بهانه جوییهای صرفاسیاسی وغیرفنی- حقوقی آنان عملافاقدموضوعیت بوده ودرصورت تکرار آن که درتعارض  با پذيرش مفاد بيانيه است،اقدامات آنان در نزد افکار عمومى جهانيان فاقدهرگونه توجيه لازم می باشد.

 5- در بند 4 بيانيه سه جانبه «هرگونه تقابل، اعم از اقدامات، رفتار و يا بيانيه هاى تهديدآميزى که به حقوق و تعهدات هسته اى ايران تحت معاهده NPT آسيب برساند» منع شده است. براین اساس طرفهای مقابل برای ادامه اقدامات خصمانه خود عليه فعاليت هسته اى ايران بافقدان توجيهات لازم مواجه می باشند.
6- باتوجه به سوابق گذشته ودرصورت پذيرش اولیه مفاد بيانيه سه جانبه تهران، احتمال بی توجهی عملی به تعهدات مندرج درآن از سوى کشورهاى ياد شده دور از انتظار نیست،دراین صورت وباتوجه به اینکه این بيانيه فقط یک تفاهم اولیه وصرفآمحملی برای دستیابی به توافقنامه رسمی است، بیانیه مذکورفاقد الزام اجرايى بوده و الزامات اجرايى آن نيز مطابق همين بيانيه موکول به توافق نهایی طرفين است.

7- «گروه وين» منحصر به سه کشور آمريکا، فرانسه و روسيه نيست، بلکه «آژانس بين المللى انرژى اتمى» نيز يکى از 4 ضلع گروه وين است و قيد و شروط تاکيد شده در بندهاى 6 و 7 بيانيه مذکورمبنى بر پذيرش مفاد آن از سوى گروه وين، شامل پذيرش آژانس بين المللى هم مى شود که اين از نکات اساسی مندرج درمفاد بيانيه است.زیراطرف اصلى و رسمى جمهورى اسلامى ايران درچالشهای هسته اى سالهای اخیر، آژانس بين المللى انرژى اتمى بوده وبنابراين موافقت آژانس با مفاد بيانيه تهران به مفهوم آن است که از بسيارى ادعاهاى قبلى خودنیز نسبت به پرونده هسته اى ایران عبورکرده ومطابق اساسنامه آژانس، تصميم ها و اعلام نظرهاى موافق يا مخالف اين نهاد بين المللى، قبل از آن که در شوراى حکام به تصويب برسند فاقد ارزش قانونى بوده و رسميت ندارند. بنابراين، آژانس بين المللى انرژى اتمى به عنوان يکى از 4 ضلع گروه وين، در صورتى مى تواند با مفاد بيانيه سه جانبه تهران موافقت کند که اين تصميم در شوراى حکام آژانس مطرح گرديده و با آن موافقت شده باشد. در اين حالت -بر فرض موافقت شوراى حکام،مفاد بيانيه تهران از سوى اعضاى اصلى و دايمى اين شورا که آمريکا، انگليس، فرانسه، چين و روسيه از جمله آنها هستند و نيز بسيارى از کشورهاى مطرح ديگر که اعضاى دوره اى شوراى حکام را تشکيل مى دهند،مورد موافقت قرار گرفته و به تصويب رسيده است و اين سند هم در صورت تصويب ، می تواندبه يکى از دستاوردهاى اصلی بيانيه تهران در طول چالشهای هسته اى سالهای اخير تبدیل گردد.

8- در بند 9 بيانيه به آمادگى جمهورى اسلامى ايران براى گفت وگو با کشورهاى 1+5 اشاره شده است که اين آمادگى نکته جديدى نيست ودرنشستهای قبلی هم مطرح گردیده، اما، در ادامه همين بند حوزه و ميدان گفت وگو مشخص شده ومطرح گردیده که اين گفت وگوها «حول نگرانى هاى مشترک بر مبناى تعهدات دستجمعى و براساس مشترکات دو بسته پيشنهادى» خواهد بود. تاکيد بيانيه بر «مشترکات دو بسته پيشنهادى» درخور توجه است. چرا که بسته پيشنهادى جمهورى اسلامى ايران، فاقد موضوعات هسته اى است، بنابراين آن بخش از بسته پيشنهادى 1+5 که شامل مسائل هسته اى است به طور طبيعى با بسته پيشنهادى ايران مشترک نبوده و نمى تواند در دستور کار گفت وگوهاى بعدى ايران و کشورهاى 1+5 قرار داشته باشد. اين همان نکته اى است که جمهورى اسلامى ايران بارها بر آن تاکيد ورزيده و چرخه غنى سازى اورانيوم و توليد سوخت خود را فاقد چانه زنی دانسته است.

9- با توجه به مواردمطرح شده، احتمال چندانى براى پذيرش کامل مفاد بيانيه از سوى «گروه وين» وجود نداردوشواهدحاکی ازاصرارآنان برتوقف کامل غنی سازی وادامه صدور قطعنامه های بین المللی علیه ایران بااستمرارتحریمهای متعدداست.امابه نظرمی رسدکه جمهورى اسلامى ايران در هر دو حالت پذيرش يا عدم پذيرش گروه وين،مسیرمطلوبی راطی نموده است.زیرا که پذيرش بيانيه به مفهوم نفى ادعاهاى قبلى دول مخالف بوده و عدم پذيرش احتمالی بيانيه ازسوی آنان نیزضمن گسترش تعارضات بین المللی وظهورصفبندیهای جدیداستراتژیکی وژئوپلیتیکی درعرصه های جهانی،عملا به معناى آن است که برنامه هسته اى ايران براى طرفهای مقابل فقط يک بهانه جويى صرفاسیاسی بوده ولذاموضوع اساسی برای آنان مقابله گسترده بانوع نظام سیاسی وحاکمیت اسلامی درایران است که درشرایط کنونی به لحاظ اینکه این شیوه ازحاکمیت موردتوجه برخی ازملتها قرارگرفته است،چگونگی مقابله باآن هم به کانون اصلى نگرانيها و اضطراب دول معارض تبدیل شده است.

بطورکلی وبعنوان یک تحلیل وارزیابی نهایی از توافق روز دوشنبه مورخ 27/2/1389که در مذاکرات سه جانبه تهران، بین ایران، ترکیه و برزیل صورت گرفته است، نقشه راه متناسب ومطلوب برای جمهوری اسلامی ایران درپیگیری واجرای مسائل هسته ای  بایدباتوجه کامل به سیرفرازوفرودهای بین المللی واقدامات بازیگران اصلی این موضوع ونیزدقت نظرلازم دربرخی ازعبرتهاوآموزه های رفتاری آنان طراحی گردد.براین اساس وباتاکیدبرمباحث مطرح شده دربیانیه تهران ، به نظرمی رسدکه برای جمهوری اسلامی ایران هرگونه تحول مطلوب درپرونده هسته ای عملامستلزم دوراندیشی سیاسی(استراتژیکی)باهدف لغوتحریمهای ایجادشده وممانعت ازگسترش تفکرات تحریم آفرین ونیزتوجه واقع بینانه به معیارهاومبانی جاری درمحیط بین الملل است که ذیلابه برخی از آنها اشاره می گردد:

مبنای اصلی وتعریف شده برای اقدامات ورفتارهای بین المللی رهبران کشورچین ونفوذعملی آنان درمناطق مخلف جهان براولویت محورهای اقتصادی ورشدوتوسعه اقتصادی این کشوردرعرصه های ملی وبین المللی قرارگرفته است.زیراباتوجه به جمعیت میلیاردی،وسعت نسبتازیادکشور،تنوع قومی- مذهبی،حساسیتهای سیاسی داخلی،شرایط خاص حاکمیتی ونوع نظام سیاسی،رشدروزافزون فن آوری وتکنولوژیهای نوین ونیزنقش آفرینی موثرآنهادرعرصه های گوناگون زندگی شتابان شهروندان چینی،مسئولان ورهبران این کشوربشدت ازرفتارهاواقدامات سیاسی وتحریک آمیزدرصحنه های بین المللی وسیاست خارجی پرهیزنموده وعملاتمام تلاش خودرابرمراقبت ازعرصه ای تجاری،اقتصادی ونفوذدربازارهای جهانی معطوف نموده اند.دراین شرایط کشورچین بااستفاده مناسب ازتجربیات شوروی سابق دیگرهیچ فرصتی رابرای هزینه های سیاسی وتکراراشتباهات رهبران کمونیست شوروی باقی نگذاشته وبسرعت درتلاش برای تامین نیازهای داخلی وتصرف بازارهای مصرفی سایرملل است.لذاباتوجه به استراتژی جهانی چین وسوابق چگونگی حضوراین کشوردرفرآیندبررسی پرونده هسته ایران، شواهدحاکی ازآن است که بلحاظ مراقبت وپرهیزجدی این کشورازحضورموثردرمسائل سیاسی وتنش زای بین المللی ،جمهوری اسلامی ایران نیزباید ظرفیتها،سطوح تعاملی وحدودانتظارات خودراازاین کشوربازبینی وتبیین نمایدتاضمن حفظ وگسترش روابط متقابل باآن کشور، مانع ازاستمرارمسیرهای فرساینده درتحقق مطالبات ملی وتامین بهینه منافع بین المللی خودگردد.

2- روسیه بعنوان میراث داربلوک شرق بابقای تفکرات بجای مانده ازدوره رقابتهای جنگ سردوجهان دوقطبی، عملا درگیروضعیتی چندگانه وپیچیده درفضای داخلی وخارجی است.زیراازیکسوبایدپاسخگوی نیازهای متنوع جامعه ای باشدکه به تازگی لذتهای تنوع طلبی و خروج ازچنگال استبدادکمونیستی راچشیده است وازسوی دیگردرحسرت عرصه های جغرافیایی ازدست داده ودرکمین برای بازیابی حیات ژئوپلیتیکی گذشته می باشد.براین اساس اهم اقدامات سیاسی ودیپلماتیک این کشوروبویژه در روابط سالهای اخیرش باجمهوری اسلامی ایران ،همواره توجه اساسی رهبران آن برتامین یکجانبه منافع متعدداین کشوربوده است.بنجویکه روندحضورومشارکت روسیه درسیرتحولات پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران مملوازرفتارهاواقدامات کاسبکاران این کشوراست.روسیه بعنوان یکی ازقدرتهای پرنفوذبین المللی که درهمسایگی ایران قراردارد،نه تنهااز روابطی مبهم وسئوال برانگیز درحافظه تاریخی مردم ایران برخورداراست،بلکه درفرآیندبررسی تعیین رژیم حقوقی دریای خزرکه بعدازفروپاشی شوروی مطرح شده وحتی درتعاملات دیپلماتیک ودیپلماسی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران وبخصوص باحوزه آسیای مرکزی وقفقازنیزفاقدهماهنگی وهمکاری موردانتظاربوده است.بنابراین،ایران بایدضمن لزوم هوشیاری کامل درتنظیم روابط بااین همسایه مرموز،بامراقبت لازم مانع ازایجادبسترهای مناسب جهت مانور روسیه درمسائل وموضوعات سیاست خارجی این کشورگردد.

3- آنچه که مسلم است معارضین وطرفهای غربی پرونده هسته ای ایران بلحاظ منافع متعددومشترک استراتژیکی که متقابلا آنهارابایکدیگرمرتبط نموده است،نه تنهاازرفتارهماهنگی برخوردارمی باشند بلکه باا تلاشهای گسترده برای متقاعدنمودن سایردول،نهادهاوسازمانهای بین المللی (سازمان ملل وآژانس بین المللی انرژی اتمی) جهت تکمیل تحریمهاوتوقف کامل غنی سازی درایران، مسیرکنونی خودرابااستمرارصدورقطعنامه های بین المللی ادامه خواهندداد.

4- ایران بایدباتحریک وحمایت ازانگیزه های قدرت طلبی کشورهای ترکیه وبرزیل بعنوان دوکشورموثرازاعضای مجامع بین المللی(سازمان ملل وآژانس بین المللی انرژی اتمی)که اخیراباموضوع هسته ای ایران  مرتبط شده اندونیزازشرایط وتوازن ژئوپلیتیکی موثری دردیپلماسی جهانی برخوردارمی باشند،تلاشهای گسترده ای رابرای فراهم نمودن بسترهای حضورعملی این دوکشوردرمجامع وکارگروههای بررسی پرونده هسته ای بکارگیرد.زیرادرشرایطی که این دوکشورباتلاشهای گسترده سعی برنثبیت حضورخوددرتدابیر جهانی رادارند،ورودآنهابه موضوع هسته ای ایران ضمن اینکه آزمونی مهم برای دفاع ازحیثیت بین المللی آنهامحسوب می گردد،تحقق مفادبیانیه تهران نیزمستلزم تعهداتی عملی برای این دوکشور است.لذاهرگونه پاسخی ازسوی گروه وین ویاسایرمخالفین فن آوریهای هسته ایران به بیانیه تهران، بسترسازیهای مطلوبی رابرای اجرای مانورهای متعددسیاسی- استراتژیک درسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فراهم می کندکه حداقل آن گسترش دامنه شکافهای بین المللی وایجادصفبندیهای گوناگون درصحنه سیاست جهانی باهدف ممانعت ازاجماع درتصمیمات مجامع بین المللی است.


نظر شما :