ترکیه و بازی با ایران
شنا کردن بر خلاف جریان آب سخت و خطرناک است و در این میان ارائه تحلیل و ارزیابی که درآن بسیاری از اصولگرایان و اصلاح طلبان به نقطه اشتراک رسیده اند خطرناک تر.
در 27/2/89 با حضور اردوغان نخست وزیر ترکیه و لولا رئیس جمهور برزیل تفاهمنامه مبادله سوخت در ترکیه به امضا رسید. این تفاهمنامه در حالی امضا شد که اردوغان شرط سفر خود به ایران را امضای آن عنوان نموده و از نقش میانجی به عامل فشار تبدیل شده بود. درموضوع هسته ای ترکیه در یک جهش سیاسی از موضع ابراز علاقمندی برای ایفای نقش میانجیگری به جایگاهی ارتقا یافت که ورود به آن را حق مسلم خود دانسته و اصرار داشت این موضوع به نام او ثبت شود. این موضعگیری فارغ از اینکه از عطش این کشور برای این نقش حکایت نموده ومی نماید، در راستای اجرای مسئولیتی است که امریکا برای این کشور در منطقه تعریف کرده است .
ملاحظات روابط دو جانبه، نگرانی از تغییر موازنه قدرت، ملاحظات داخلی ترکیه و... از دیگر عوامل ورود جدی ترکیه در این موضوع است. در تحلیل رفتار ترکیه بعضا این موضوع به ذهن خطور مینماید که گویا به این کشور نقشی داده شده است که ترکیه با استفاده از آن به نوعی و با ادبیات جدا و خاص نقش اصلاح رفتار اسرائیل و ایران را با توجه به شرایط و قابلیتهای خود وطرفین ایفا و اجرائی کند.
عدم تمایل اسرائیل برای ایفای نقش میانجی گری توسط ترکیه در موضوع خاورمیانه از عوامل اصلی حادثه داووس بود. موضوع نام بردن از برزیل به عنوان محل مبادله سوخت توسط رئیس جمهور و واکنش سرد وبی میلی اردوغان برای سفر به ایران (که در بخشی برنامهریزی برای تنظیم رفتار ایران برای پذیش نقش ترکیه در این موضوع بود) نیز باید از این زاویه تحلیل شود.
در اینجا مقصد چندان تحلیل رفتارهای ترکیه در ارتباط با ایران نیست که آن نیز خود، جای تعمق دارد. فقط اشاره به جریان توقیف کشتی کاپ مالیس در دوران جنگ توسط ترکیه و... نشان می دهد آنکارا در تنظیم روابط خود با ایران در نقطه های حساس چگونه رفتار میکند.
اظهارات رهبران و فیگورهای آنان در مقابل دروبین ها نباید عامل تحلیل رفتار کشورها در مقابل یکدیگر باشد. ترکیه داووس علی رغم لابی کشورهای اسلامی عضویت اسرائیل را درسازمان توسعه همکاریهای اقتصادی را بی سر و صدا تصویب کرده و علیرغم ادعای دوستی با ایران در اجلاسها ونشستهای که در تهران برگزار می گردد در سطح پایین شرکت میکند.
مهمترین نکته درموضوع تفاهم اخیر آن است که توجه نشده است که ترکیه در موضوع هسته ای، بازیگر مستقل و چندان تاثیرگذارنیست. از آن مهمتر عواملی چون عضویت ترکیه در ناتو، داشتن قراداد امنیتی ونظامی با اسرائیل و راهبرد پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا در نقطه بحرانی، ترکیه را در کنار ایران قرار نخواهد داد.
ترکها در سالهای اخیر نشان داده اند در بحرانهای رخ داده، استاد استفاده از فرصتها بوده و ضمن اینکه از بحرانها برای خود سهمی میگیرند بر پرستیژ خویش در سطح داخلی وبین المللی نیز می افزایند. نگاهی به اظهارات مقامات ترکیه پس از توافق و خواندن تیترهای روزنامه های این کشور می تواند راهنمائی برای درک بهتر این موضوع باشد.
موضوع هسته ای مهمترین موضوع ایران در بعد داخلی و خارجی بوده و تاکنون هزینه های زیادی را به کشور تحمیل نموده است. در صحنه سیاسیت بینالمللی کشوری که نقش میانجی را ایفا میکند، برای خویش نقش فراتر از کشوری که نسبت به آن، این نقش را ایفا می کند قائل است و این موضوعی بود که نمی باید از چشم ها پنهان می ماند.
به نظر میرسد کماکان مبادله سوخت در داخل با نظارت گروه وین بهترین گزینه بوده و این موضعی بود که همه مقامات ایرانی با قاطیعت روی آن تاکید می نمودند. سخن آخر آنکه اگر قرار بود توافقی حاصل گردد شاید با اعمال تدابیر بیشتر به این نقطه نمی رسیدیم.
فراغ از آن بهتر بود بجای توافق با دلالان یا بازیگران خرد، با بازیگران اصلی توافق می کردیم. در آن صورت هم کمک به صعود رقیب و نزول خود نمی کردیم و هم ما را زیر دینی نمی رفتیم که در جای دیگر توقع جبران باشد. بازی با بزرگان شایسته ایران بوده و می باشد و باید کماکان استاندارد ما در قواعد بازی بر همین مبنا باشد.
نظر شما :