حقایقی از انتخابات عراق
انتخابات عراق بر خلاف انتخابات گذشته این کشور حقایق تازهای را روشن کرد. حقایقی که تا کنون برای بسیاری از تحلیلگران، صاحبنظران، ناظران و حتی بسیاری از سیاستمداران عراقی و غیر عراقی نادیده گرفته میشد. میتوان گفت این انتخابات چشمان خواب بسیاری از کسانی که عرصه سیاسی عراق را بر اساس رویاهای خود ترسیم کرده بودند، بیدار کرد. اکنون و با توجه به اتفاقاتی که در عرصه سیاسی این کشور رخ داد، میتوانیم بگوییم که عراق وارد مرحله تازهای شد که نه تنها متفاوت با چهار سال دوران نخستوزیری مالکی بلکه متفاوت با کل دوران پس از سقوط رژیم صدام حسین در عراق است.
ملت عراق به بسیاری از خواستههای سیاسی سیاستمداران داخلی و تاثیگذاران خارجی "نه" بزرگ گفت و در برابر بسیاری از تصورات نیز "بله" نگفتند بلکه ترسیمی دیگر از خواستههایشان را مطرح کردند.
نکته نخست این که مردم عراق با شرکت در این انتخابات ثابت کردند که هنوز به چهرههای اسلامی دینی اعتماد دارند. اگر چه آرای آنها متفرق شدند و نتوانستند اکثریت پارلمان یا به عبارت دیگر دو سوم کرسیهای مجلس را به دست آورند، اما به هر صورت اگر 89 کرسی به دست آمده توسط ائتلاف ملی را با 71 کرسی حاصل شده ائتلاف ملی جمع کنیم و به آنها کرسیهای برخی از نامزدهای مستقل را نیز بیفزاییم چیزی در حدود 170 تا 180 کرسی به دست میآید که نشان میدهد احزاب و جریانهای سیاسی اسلامی همچنان مورد قبول مردم عراق هستند. این کرسیها شامل تمام طایفههای عراق اعم از شیعه و سنی میشود با این تفاوت که کسانی که در این ائتلاف وارد شدند فارغ از دیدگاههای شخصیشان که حتی در میانشان سکولار نیز میتوان یافت، به منش اسلامگرایانه ائتلافهای وابسته اعتقاد دارند. پس در وهله نخست باید گفت، ملت عراق همچنان به ائتلافهای دینی و اسلامگرایان اعتماد دارند.
نکته دوم به کاهش مقبولیت جریانهای دینی باز میگردد. اگر مقایسهای میان کرسیهایی که چهرههای دینی در پارلمان گذشته در اختیار داشتند با تعداد کرسیهایی که این جریانها در انتخابات اخیر به دست آوردند بیندازیم، میبینیم که تعداد کرسیهای اسلامگرایان نسبت به پارلمان قبل کاهش داشته است. این زنگ خطر و هشداری است به جریانهای سیاسی اسلامی که اگر از لحاظ خدماترسانی، خدمت به مردم، تامین امنیت، خارج ساختن کشور از وضعیت نه چندان مطلوب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کنونی، بهبود وضعیت معیشتی مردم و کلا خدمت به ملت باز هم کوتاهی کنند (که در دوران گذشته بسیار کوتاهی شد) و به خود نجنبند، مقبولیتشان باز هم کاهش خواهد یافت و آن گاه اتفاقهایی میافتد که اجتنابناپذیر خواهد بود.
نکته سوم این که این انتخابات قدرت سنیان را به خوبی نشان داد. ائتلاف العراقیه که در این انتخابات در اصل جریانهای اصلی سنی را با رهبری ایاد علاوی شیعه سکولار در خود جمع کرده بود، در حقیقت جولانگاه قدرتنمایی سنیان عراق بود. در انتخابات پارلمانی گذشته سنیان حضور کمرنگی داشتند و میتوان گفت تا اندازهای انتخابات را تحریم کردند، اما در این انتخابات تصمیم گرفتند مجدانه حضور داشته باشند و خودی نشان دهند. ائتلاف العراقیه بیشتر آرای خود را نه از مناطق جنوبی که شیعهنشین است، بلکه از مناطق شمالی و شمال غربی عراق که عموما سنینشین است، به دست آورد. این نشان داد که اقلیت سنی از اندازهای از قدرت و حضور در لایههای زیرین اجتماع عراق برخوردار است که میتواند به خوبی روند سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد.
نکته چهارم به حضور و تاثیر فعال اقلیت به طور کل در انتخابات عراق باز میگردد. در این انتخابات جریانهایی ظهور کردند و خودی نشان دادند که پیش از این اثر چندانی از آنها وجود نداشت. مثلا مسیحیان عراق توانستند به راحتی حداقل پنج کرسی پارلمان را به دست آورند. در حالی که در انتخابات قبلی تعداد کرسیهایشان کمتر بود. ترکمنها که با ائتلاف العراقیه وارد کارزار انتخاباتی شده بودند، توانستند آن چنان معادله انتخابات را تغییر دهند که مثلا در کرکوک بیشتر کرسیهای کردها را تصاحب کنند و در نتیجه ائتلاف العراقیه را در آن منطقه به رغم وجود اکثریت کرد پیش اندازد. ترکمنها به راحتی توانستند آرای کردها را به سمت خود بکشانند. یا حزب اسلامی کردستان که برای نخستین بار در این انتخابات شرکت میکرد توانست با کسب حدود 8 کرسی پارلمان از سهم کرسیهای پارلمانی کردها بکاهد. یا حزب تغییر که جدیترین حزب رقیب دو حزب اصلی کردها بود در کمال ناباوری رهبران احزاب پیمان کردستان توانست 12 کرسی پارلمان را به دست آورد. جلال طالبانی قبل از انتخابات گفته بود، محال است این حزب بتواند حتی یک کرسی کسب کند.
نکته پنجم این که مردم عراق در این انتخابات چهرههای روحانی را با هر گرایشی چه گرایش مورد قبول و معتمد و چه روحانیانی از تیپ ایاد جمال الدین و نزدیک به سکولار انتخاب نکردند. اگر تعداد روحانیان راه یافته به پارلمان این دوره عراق را با شمار روحانیان پارلمان قبلی مقایسه کنیم به خوبی ریزش شمار آنها را در این پارلمان میبینیم.
نکته ششم، مردم عراق بسیار هوشمندانه و محتاط پای صندوقهای رای رفتند. به چهرههایی که در عرصه سیاسی حضور فعال نداشته یا حرفی برای گفتن ندارند یا خود را به حاشیه امن سیاست کشاندهاند تا از گزندهای آن در امان باشند، رای ندادند. افرادی مانند لیث کبه، عدنان پاچهچی و ... نتوانستند به پارلمان راه یابند. افراد مسئله دار و مشکوکی چون پسر صالح المطلک که وابستگی پدرش به حزب بعث او را از حضور در انتخابات منع کرد، محمود المشهدانی که دوران ریاستش بر پارلمان چندان مثبت نبود و حتی جریانهای اسلامی تندروی سنی نیز نتوانستند آرای چندانی از دست مردم بگیرند.
نکته آخر این که انتخابات فراتر از قومیتها رفت. این نکته یکی از مهمترین نکات انتخابات عراق بود. مردم عراق در بسیاری از نقاط کشور فارغ از گرایشهای سیاسی افراد پای صندوق رای رفتند. مثلا نماینده مجلس اعلا آقای محمد تقی مولا به رغم روحانی بودنش توانست از استان سنینشین نینوا نامزد شود و رای بیاورد و وارد پارلمان شود. این نشان میدهد که مردم عراق وارد بلوغ سیاسی خود شدهاند. شاید هنوز به بلوغ مقبول نرسیده باشند ولی دوران این بلوغ را آغاز کردهاند.
این نکات بارزترین نکات انتخابات عراق بود. این انتخابات توانست بسیاری از تصورات و تحلیلهای سیاسی را تغییر دهد. مردم عراق به خوبی نشان دادند افراد دینی را قبول دارند ولی دلیل نمیشود دولتی که کارایی ندارد را صرفا به دلیل متدین و مذهبی بودن بپذیرند. ملت عراق به خوبی نشان داد که چه میخواهد، تا چه اندازه قدرت دارد و هنگامی که همه چیز به خوبی پیش رود، خود با یکدیگر مشکل ندارند، چه سکولارها پیش بیفتند و چه اسلامگرایان، اگر اختلافی به وجود میآید این احزاب سیاسی هستند که آتش بیار معرکه میشوند.
نظر شما :