قدرت هوشمند؛ ابزار نوین مواجهه امریکا با فعالیت‌های هسته‌ای ایران

۰۵ بهمن ۱۳۸۸ | ۱۹:۵۰ کد : ۶۸۱۲ آمریکا
برخی معتقدند که اوباما استراتژی مشخصی در قبال ایران ندارد، علیرغم همه فشارهای وارده بر ایران در داخل و خارج، اوباما همچنان به سیاست گذشته خود ادامه داده و خواهان گفتگو با ایران است. یادداشتی از دکتر عبدالمهدی مستکین، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل برای دیپلماسی ایرانی.
قدرت هوشمند؛ ابزار نوین مواجهه امریکا با فعالیت‌های هسته‌ای ایران

برخی معتقدند که اوباما استراتژی مشخصی در قبال ایران ندارد، علیرغم همه فشارهای وارده بر ایران در داخل و خارج، اوباما همچنان به سیاست گذشته خود ادامه داده و خواهان گفتگو با ایران است.

یادداشتی از دکتر عبدالمهدی مستکین، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین الملل برای دیپلماسی ایرانی:

بسترسازی:

سوزان ناسل (Suzanne Nossel ) در شماره آوریل 2004 فارین پالیسی مقاله‌ای منتشر کرد و کارآمدی راهبرد قدرت نرم جوزف نای (the ability to get what you want by attraction rather than coercion) را در مقابله با تهدیدات جدی علیه منافع امریکا به چالش کشید و مفهومی جدید را پیشنهاد کرد . او از قدرت هوشمند (Smart Power)به معنای ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات علیه امنیت ملی سخن گفت. ناسل معتقد است توانایی ها و برتری‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک امریکا (convincing and coercing)باید در یک جهت هماهنگ شود تا برایند آن تداوم برتری امریکا را تضمین کند.

چندی بعد مرکز پیشرفت امریکا (Center for American Progress’) از اصطلاح قدرت همگرا    Integrated Power) سخن گفت و پروژه دانشگاه پرینستون تحت عنوان پیش به سوی جهان آزاد قانونمند (Forging a World of Liberty Under Law) آغاز شد. در مقابل این مفهوم ،اصطلاح قدرت گیج یا احمقانه  (stupid power )   شکل گرفت که به معنای استفاده نابجا یا نا بخردانه از هریک یا هر دو مؤلفه قدرت سخت یا نرم است..

ارزیابی راهبرد "قدرت هوشمند" ایالات متحده در برابر فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای ایران:

با درنظر گرفتن تمهید نظری فوق،‌ سیر تطور تحولات برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران را می‌توان به موازات تحولات نظری فوق به اختصار مورد تجزیه و تحلیل و مداقه قرار داد.

به قدرت رسیدن جورج دبلیو بوش در آغاز هزاره سوم میلادی وپیوند معنایی و فکری وی با طیف نومحافظه کاری بیانگر این واقعیت بود که ایالات متحده بی تردید در چشم انداز سیاست خارجی خود بر اتخاذ رویکردهای سخت افزاری hard power) ) پافشاری خواهد کرد. این ارزیابی با تحولات و وقایع پس از 11 سپتامبر به خوبی ماهیت تهاجمی aggressive  راهبرد کلان ایالات متحده را در قالب اشغال نظامی افغانستان و عراق در سال های 2001 و 2003 با ابتناء به "تئوری دامینو" به اثبات رساند. در تداوم چنین بستری موضوع تغییر رژیم ایران regime chang) )  نیز در محافل و مخازن فکری think tanks   وابسته به نومحافظه کاران در دستور کار قرار گرفت.

در چنین شرایطی و همزمان با زمین‌گیر شدن ماشین جنگی امریکا در عراق و افغانستان و نتایج ناامید کننده مبارزه با تروریسم درمنطقه خاورمیانه و نیز گسترش موج انتقادها و اعتراض ها نزد افکار عمومی دولت بوش در دور دوم ریاست جمهوری در چرخشی استراتژیک رویکرد راهبردی امریکا را در قالب قدرت نرم soft) power  ) برنامه ریزی کرد. در این رویکرد که تحت تاثیر آراء و اندیشه های برنارد لوئیس و جوزف نای ونیز عناصر میانه روتر دستگاه دیپلماسی امریکا نظیر کالین پاول و خانم رایس بود،‌ امریکا به دنبال ترمیم چهره مخدوش خویش در قالب "خاورمیانه جدید" نزد افکار عمومی ملت‌های منطقه خاورمیانه گام برداشت.

از رهگذر تحولات مذکور،‌ برایند و معدل هر دو ریکرد در پایان دوران ریاست جمهوری بوش پسر مایوس کننده بود و یکی از مهم ترین دلایل موفقیت "دمکرات های نو" به رهبری باراک اوباما زیر سوال بردن و ناکارآمد جلوه دادن عملکرد جمهوری خواهان و دولت بوش در زمینه مدیریت تحولات جهانی  و بحران‌های بین المللی به شکل عام وموضوع مهار ایران و پرونده هسته‌ای ایران به شکل خاص بود.

با به قدر رسیدن باراک اوباما در نوامبر 2008 راهبرد ایالات متحده نیز دستخوش دگرگونی‌های مفهومی و پراگماتیستی‌تری قرار گرفت. که این دگرگونی خود را در قامت اتخاذ رویکرد استراتژیک قدرت هوشمند (smart power ) آرا ست. قدرت هوشمند همانگونه که در ابتدا نوشتار به ان اشاره شده تلفیقی از هر دوعنصر سخت و نرم با در نظرگرفتن شرایط و مقتضیات حاکم بر مناسبات و تحولات بین المللی است.

در چنین فضایی رویکرد ایالات متحده امریکا در دوران بارک اوباما نسبت به مهار ایران و فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای ایران،‌ از اساس کاملا متفاوت از آن‌چیزی است که ما در دوران بوش پسر در قالب قدرت گیج یا احمقانه stupid power) ) تجربه کرده‌ایم. اما سوال اساسی که در این جا رخ نمایی می‌کند این است که مولفه‌ها وعناصر تغییر رفتار امریکا نسبت به موضوع هسته‌ای ایران در قالب چه اولویت‌های طبقه بندی می‌شود:

1- در این تردیدی وجود ندارد که موضوع ایران و مهار آن یکی از گلوگاه‌ها و معبرهای دشوار سیاست خارجی ا‌مریکاست تا جایی که "کنت پولاک" یکی از استراتژیست‌های کهنه کار ‌امریکایی می‌گوید "مشکل ایران، ‌مشکلی از جهنم است که هیچ راه حلی برای آ‌ن متصور نیست" وی در ادامه اذعان می‌کند که از زمان پیرورزی انقلاب اسلامی در فوریه 1979 هر 5 ریس جمهور امریکا مهم ترین اولویت سیاست خارجی شان را چگونگی برخورد و مهار ایران تعریف کرده‌اند و البته هر 5 ریس جمهور در این مسوولیت شکست خورده‌اند ". 

با چنین تفسیری از شرایط حاکم بر نوع نگرش امریکا به ایران دولت اوباما با طراحی رویکرد هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی که مبتنی بر الگوی "تکثرگرایی اجماع محور" است درصدد است تا در یک سیکل زمانی نامحدود ایران را ابتدا تبدیل به یک دغدغه بلقوه و البته مخاطره آمیزبرای صلح و امنیت جهانی تبدیل و در ادامه با برجسته نمایی سویه ی تهاجمی رفتار هسته ای ایران آ‌ن را به سمت یک تهدید بالفعل جهانی سوق دهد. در این طراحی اوباما با اتکاء و ابتناء به موضوع مذاکره بدون پیش شرط با ایران و اثبات عدم همراهی این کشور با جامعه جهانی ( الگوی نرم ) بر حقانیت و مشروعیت برخورد جامعه جهانی (الگوی سخت) تاکید می‌کند با این تفاوت ظریف که اوباما ابتدا جامعه جهانی و متحدین استراتژیک خود را کاملا از عدم تمکین ایران ‌اقناع، و در گام دوم تصمیم به اتخاذ رویکرد سخت افزاری را به عهده مجامع بین المللی مانند آ‌ژانس،‌ گروه 5به علاوه یک و شورای امنیت می‌گذارد. به عبارتی اوباما نقش good man   ( آدم خوب ) را خود عهده دار و نقش bad man   ( آدم بد ) را به تصمیمات جامعه جهانی واگذار می‌کند. 

بدیهی ترین دستاورد این رویکرد سوق دادن هزینه‌ها از سوی امریکا به سمت جامعه جهانی با به طور عام سازمان ملل است. به بیان دیگر اختفای امریکا در پشت سر واژه جامعه جهانی به مثابه مصون ماندن از تبعات احتمالی اتخاذ چنین رویکردی است. ( اقدامی که در نگر ش بوش پسر در مواجهه با ایران مغفول مانده بود ) از منظری دیگر اوباما امریکا را مروج خوش بینی و تعامل در نظام بین الملل ( حتی با کشورهای به زعم خویش ناسلوک ) معرفی و از سوی دیگر دامن گیر شدن بدبینی را معطوف به اراده جامعه جهانی نسبت به رفتار هسته‌ای ایران، تفسیر وهدایت می‌کند.

2- دومین اقدام دولت اوباما تغییر و دگرگونی افکار به شکل تکوینی از حوزه اسلام هراسی به ایران هراسی است  در این روند با بهره گیری از انواع سناریوها، ‌برجسته سازی‌ها،‌ عملیات روانی،‌ دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای،‌ جنگ سایبری و فضای مجازی چهره اسلام به طور عام آفت زدایی و چهره ایران به طور خاص، ‌آفت زایی می‌شود. سفر به مصر و سخنرانی در دانشگاه قاهره، ‌سفر به ترکیه و بازدید از اماکن و مساجد اسلامی،‌ هشدار و انتقاد صوری از رژیم اسراییل پیرامون عملکرد ضد حقوق بشر در جنگ غزه و ... ازیک سو و برجسته سازی ماهرانه تهدید هسته‌ای ایران، ‌دامن زدن به نقش ایران در تحولات داخلی کشورهای خاورمیانه، بزرگنمایی تهدیدی ایران برای همسایگان عرب، بستر سازی و ایجاد تفرقه میان مردم و مسوولین نظام و انعکاس گسترده آن بویژه پس از تحولات انتخابات در ایران، در زمره ابزارهای عملی دولت اوباما برای گسترش ایران هراسی در جهان است. به بیان دیگر امریکا به موازت کاستن از عمق اسلام هراسی بر عمق شیب ایران هراسی می‌افزاید.

دولت کنونی امریکا با "تحریم هوشمندانه "فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای ایران دو هدف عمده را از منظر خرد دنبال می‌کند: "الف – تلاش می‌کند تا مسئله هسته‌ای را به بازی سیاسی داخلی ایران تبدیل کند. ب – اختلافات داخلی را  افزایش دهد چرا که اختلاف داخلی در راستای منافع امریکاست.

ابزار تاکتیکی برای دست یابی به این منظور در نوع مواضع مقامات ا‌مریکا قابل ارزیابی است. از این منظر در حالی که ایران همچنان بر ادامه‌ برنامه‌های مسالمت آمیز هسته‌ای خود تاکید می‌ورزد، وزیر امور خارجه امریکا گفته است که تحریم‌های آتی علیه ایران، گروه کوچکی از مقام های ارشد جمهوری اسلامی را هدف قرار خواهد داد. وی می‌افزاید "روشن است که گروه نسبتا کوچکی در ایران تصمیم گیرنده هستند. آن‌ها روابط سیاسی و تجاری با هم دارند و اگر ما بتوانیم مسیر تحریم‌های بوجود آوریم که افرادی که در واقع تصمیم گیرنده هستند را هدف قرار دهد، این راه هوشمندتری برای تحریم‌ها خواهد بود." که این خود بیانگر چرخشی معنادار در نوع اظهارات مقامات کاخ سفید در برخورد با موضوع تحریم علیه ایران است. و هدف اصلی آن ایجاد اختلاف و تشتت میان ملت و مسوولین در حمایت از موضع فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای است.

3- دولت اوباما با در نظر گرفتن استراتژی "قدرت هوشمند" تاکتیک "تحریم هوشمند" در مورد موضوع هسته‌ای ایران طراحی نموده است. این سیاست با توجه به دو ضرورت و تحلیل ناکامی‌های گذشته امریکا از سوی وزارت‌خارجه این کشور مد نظر قرار گرفته است. اولا تحریم‌هایی که در گذشته اعمال شده عملا بی‌فایده یا کم‌اثر بوده‌، زیرا دولت به دلیل برخورداری از پشتیبانی مردم و حمایت اکثریت قاطع آنها از سیاست‌های هسته‌ای عملا نتایج دلخواه امریکا را در بر نداشته و یا کم نتیجه بوده‌است.

ثانیا در شرایطی فعلی هر چه غلظت تحریم‌ها گسترش پیدا کند موقعیت ایالات متحده امریکا در بین افکار عمومی مردم ایران بیشتر ضربه می‌خورد و این موضوع در تباین و تضاد با الگوی قدرت هوشمند است چراکه در این الگوی اتفاقا رویکرد بازسازی افکار عمومی مردم ایران نسبت به امریکا در اولویت قرار دارد.

فرجام :

دریک جمع بندی مختصر از مباحث مطروحه در این نوشتار باید اذعان نمود که جنس و ماهیت برخورد دولت کنونی امریکا با موضوع هسته‌ای ایران کاملا متفاوت با راهبردهای دولت‌های قبلی امریکاست. آنچه که این تفاوت را برجسته‌تر می‌کند پیچیدگی،‌ رندی و زیرکی ماهیت تاکتیک هاست به این معنا که سیال بودن و کوانتومی بودن تصمیمات اتخاذشده هرگونه تاکتیک خنثی کننده متعارف را دشوار می‌نماید. 

نوعی موش صحرایی وجود دارد که برای حفظ امنیت و آرامش خویش و نجات از دست شکارچیان صحرا هزار سوراخ در خاک تعبیه می‌کند تا در شرایط بحرانی هزار گزینه و برگ برنده برای رهایی و فرار از دشمن در دست داشته باشد ...


( ۲ )

نظر شما :