رضايت ترکها از رابطه آنکارا- تهران
رابطه اسرائيل با ترکيه روزهاى ناآرامى و تنش را تجربه مىکند. با اين وجود ترکيه همچنان جايگاه خود در منطقه در قامت ميانجىمصلح را حفظ کرده است. در نيمقرن گذشته در روزهايى که اعراب رودرروى اسرائيل ايستاده بودند، ترکيه شريک استراتژيک اين رژيم بود. مانورهاى نظامى مشترک و انواع توافقنامههاى امنيتى و سياسى ماحصل همان دوران است. اينروزها که اعراب در برابر اسرائيل سکوت کردهاند و ترجيح مىدهند رابطه خود با اسرائيل و به تبع آن ايالات متحده را متلاطم نکنند، اين ترکها هستند که در قبال اين ريم و جنايت هايش در غزه ايستادهاند.
در پرونده هستهاى ايران هم باز اين ترکها هستند که خود براى تبديل شدن به پايگاهى جهت غنىسازى اورانيوم ايران داوطلب مىشود. هر چند ايران اين پیشهاد را رد مىکند اما آنکارا همچنان دوست استراتژيک ايران در منطقه محسوب مىشود. حقيقتى که ايالات متحده هم به خوبى بر آن واقف است. امريکا يکبار در جريان جنگ عراق با مخالفت آنکارا براى استفاده از حريم هوايى اين کشور مواجه شد و اکنون به خوبى مىداند که ترکها حسن همجوارى را با هيچ امتيازى مبادله نمىکنند. ترکيه به خوبى هم شريک و متحدى براى ايالات متحده باقى مانده است و هم همزمان دوستان منطقه اى را در جبهه خود حفظ کردهاست. هم اسرائيل را در کنار دارد و هم با انتقادهاى برنده و به موقع از تلآويو در ميان جهان اسلام محبوب است.
ترکها به حزب عدالت و توسعه که رهبرى کشورشان را بر عهده دارد، اطمينان دارند. رجب طيب اردوغان در جامه نخست وزيرى و عبدالله گل در قامت رئيسجمهورى اين کشور مسلمان نيمهاروپايى به خوبى توجه همه را به خود جلب کردهاند. شايد به همين دليل باشد که در تازهترين نظرسنجىهاى انجام گرفته ترکها موافقت خود را با استراتژى دولت در برابر پرونده هستهاى ايران اعلام کردهاند. بر اساس اين نظرسنجى 48 درصد از ترکها موافق مسيرى هستند که ترکيه براى تعامل با ايران در آن گام گذاشته است. 42 درصد اما بهترين شيوه را راهکارى متفاوت مىدانند.
حزب عدالت و توسعه در آخرين انتخابات اين کشور، توانست اطمينان 46 درصد از ترکها را به خود اختصاص دهد. اردوغان از سال 2003 ميلادى سمت نخستوزيرى ترکيه را در اختيار دارد. ژانويه سال 2002 بود که جورج بوش رئيسجمهورى وقت ايالات متحده، ايران را در ليست کشورهاى حامى تروريست قرار داد. بهانه بوش فعاليتهاى هستهاى ايران بود و استدلال تهران بر اين پايه استوار بود که فعاليتهاى هستهاى اين کشور صلحآميز است. بازى هستهاى ميان ايران و ايالات متحده تا بدانجا پيش رفت که در سال گذشته ميلادى و همزمان با روى کار آمدن باراک اوباما در کاخ سفيد؛ آژانس بينالمللى انرژىهستهاى از تهران خواست براى برونرفت از بحران، روند غنىسازى اورانيوم خود را به کشورى ثانى انتقال دهد. همين پيشنهاد کافى بود تا رجب طيب اردوغان در سپتامبر 2009 به صراحت از محمود احمدىنژاد رئيسجمهورى ايران حمايت کند: احمدىنژاد از تلاش براى دستيابى به تسليحات هستهاى سخن نمىگويد؛ او به دنبال غنىسازى اورانيوم براى استفاده در مصارف صلحآميز است.
اردوغان به صراحت تاکيد کرد که جامعه جهانى بهتر است به جاى پرداختن بيش از اندازه به مقوله ايران، به موضوعات ديگر فکر کند.
در اکتبر نيز پس از انتخابات رياست جمهورى در ايران و اعتراض مخالفان به نتيجه آن، اردوغان باز هم جامه حامى احمدىنژاد را بر تن کرده و اعلام کرد که اين امار و ارقام نيستند که پيروزى محمود احمدى نژاد را فرياد مىزنند بلکه اکثريت مردم ايران او را انتخاب کردهاند.
نظر شما :