این همه سکوت ایران برای چیست؟
نزدیک به دو هفته است که دولت عربستان سعودی از طریق تریبونهای خود به مرجعیت شیعه نجف و به طور اخص شخص آیت الله العظمی سیستانی توهین میکند و حرفهای زننده علیه ایشان میزند. روزنامه رسمی عربستان از ایشان کاریکاتورهای موهن میکشد و فعالیتهای فرهنگی مذهبی ایشان را در خاک عربستان متوقف میکنند.
عراق به این رفتار زننده دولت عربستان اعتراض میکند، مردم عراق به خیابانها میآیند و این حرکت دولت عربستان را محکوم میکنند، علمای دینی شیعه در خارج از ایران به این اقدام به شدت اعتراض میکنند و شهرهای مختلف هند و پاکستان و افغانستان و امریکا در اعتراض به این اقدام دولت عربستان شاهد حضور اعتراضی اقلیت شیعه میشوند. اما هیچ خبری از جمهوری اسلامی ایران نیست. آقای منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان به بغداد سفر میکند و با مقامهای عراقی دیدار و گفت و گو میکند بدون این که اشارهای به رفتارهای سوء دولت عربستان در برابر آیت الله سیستانی کند.
جالب است که آیت الله سیستانی تا همین حالا شناسنامه ایرانی دارد و خود را قبل از آن که عراقی بداند ایرانی میداند. اما با همه این احوال نه کسی مقابل سفارت عربستان تجمع میکند، نه کسی در اعتراض به رفتار دولت عربستان تحصن میکند و نه فرد، مقام یا چهرهای بیانیهای صادر میکند. حتی در قم و مشهد مراکز دینی ایران نیز هیچ واکنشی در برابر این اتفاق نشان داده نمیشود. علت این همه سکوت چیست؟ چه عواملی باعث میشود که ایران در برابر این رفتار دولت عربستان سکوت اختیار کند و هیچ موضعی نگیرد؟
رفتار ایران را از چهار زاویه میتوان ارزیابی کرد:
نخست، دولت ایران نمیخواهد خود را وارد معرکه سیاسی با عربستان کند. روابط ایران و عربستان تیره است و بر کسی پوشیده نیست که دولت عربستان برای این که ایران را در تنگنا قرار دهد چه رفتارهای زنندهای با ایرانیها انجام میدهد و هر کجا که بتواند علیه ایران تبلیغ میکند. اما پرسش اینجا است که اگر یکی از روحانیون ساده و غیر سیاسی ما اگر در جایی انتقادی از یکی از عالیترین علمای عربستانی انجام دهد آیا دولت عربستان نیز سکوت اختیار خواهد کرد؟
این صحیح است که ایران از این بیم دارد که واکنشش به این رفتار سوء دولت عربستان زمینه را برای وارد شدن به یک بازی منطقهای میان ایران و عربستان مهیا کند و باعث شود که یک معرکه سیاسی تازهای گشوده شود که در آن عربستان کشورهای دیگر به خصوص عرب را پشت سر خود جمع کند و علیه ایران وارد عمل شود. اما اگر حتی این دلیل هم موجه باشد باز هم دلیل نمیشود که جمهوری اسلامی ایران هیچ واکنشی در برابر اهانت عربستان از خود نشان ندهد و خود را در موضع ضعف نگه دارد. حداقل این است که جامعه دینی ایران علیه این سوء رفتار دولت عربستان واکنش نشان دهد. نباید فراموش کنیم که ما به عنوان یک جامعه شیعی که تنها حکومت شیعه در جهان را داریم به عنوان مدافع شیعیان نیز شناخته میشویم.
دیگر این که دیپلماسی ما آن قدر ضعیف شده که حوصله باز شدن جبهههای جدید را ندارد. شاید آقایان وزارت خارجه تصور میکنند به واسطه حجم فشارهای خارجی که متوجه ایران است و ناملایمات منطقهای و بینالمللی به خصوص بر سر پرونده هستهای ایران، موضوع رابطه اعراب و اسرائیل، اتهاماتی که جامعه عربی به ایران بر سر مداخله در امور کشورهای دیگر میزنند و مشکلات داخلی ایران به خصوص پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری نباید پروندههای جدید برای تهران باز شود تا عرصه باز هم تنگتر شود. اما پرسشی که به وجود میآید، این است که آیا این رفتار ایران به معنای عقبنشینی دیپلماسی محسوب نمیشود؟ عربستانیها به اعتقادات توهین میکنند و ما سکوت اختیار میکنیم. آیا این به معنای آن نیست که به اندازهای تنزل یافتهایم که نسبت به توهینی که چهرههای دینی ما میشود نمیتوانیم واکنشی از خود نشان دهیم؟ البته وزارت امور خارجه در بسیاری از موارد این چنینی منفعل عمل کرده است. ضعیف عمل کردن وزارت خارجه اتفاق جدیدی نیست. بر سر توهین به حجاج ایرانی نیز آن قدر سکوت کرد تا عربستانیها پردهدری کردند و به تفتیش زنانمان در فرودگاهها پرداختند و نمایندگان مجلس کلی انتقاد کردند تا وزارت خارجه فهمید که می تواند اعتراضی هم بکند.
مسئله سوم به رابطه ایران و عراق باز میگردد. انتخابات عراق نزدیک است. بسیار واضح است که عربستان قصد دارد با این کار جنگ روانی ایجاد کرده و با استهزای شیعیان و به چالش کشاندن دولتمردان شیعه عراقی در حقیقت ایران را در عراق تحت فشار قرار دهد. عربستانیها ایران را حامی شیعیان میدانند و معتقدند که ایران عراق را با حمایت از شیعیان از جامعه عربی جدا کرده و آنها وظیفه دارند که عراق را مجددا به دامن جامعه عربی آن هم از نوع پانعربیست بازگردانند. در پاسخ باید گفت، سکوت ایران چه سودی به حال شیعیان خواهد داشت؟ وقتی که شیعیان پاکستان، افغانستان، هند و امریکا به خیابانها میآیند و در مقابل سفارت عربستان تظاهرات میکنند، آیا شایسته نیست که ایرانیها نیز حداقل واکنش را در برابر این توهین از خود نشان دهند؟ مگر ما خود را مدافع شیعیان عراق نمیدانیم؟ سکوت ما نشان از ضعف و همچنین حمایت نکردن ما از آنها خواهد داشت.
هنگامی که عربستانیها به کمک دولت یمن شتافتند تجمعهای مردمی مقابل سفارت عربستان و یمن در تهران صورت گرفت، در حالی که هنوز افکار عمومی با نام الحوثیها آشنا نشده بود و هنوز بسیاری گمان میکنند، الحوثیها زیدی هستند در حالی که شیعه دوازده امامیاند. آیا جایگاه آیتالله سیستانی کمتر از جایگاه الحوثیها و یمنیها است؟ آیا ایشان وجهه بینالمللی ندارند؟
مسئله چهارم به شائبه رقابت دو حوزه نجف و قم باز میگردد. نباید به گونهای رفتار کرد که عدهای از معنادین و بدبینها این گونه برداشت کنند که سکوت ایران به این دلیل است که میخواهد جایگاه حوزه قم در برابر حوزه نجف حفظ شود و برتری آن رخ نمایی کند. نباید فراموش کنیم که اگر از اکنون توهین به مراجع و علمای ما حتی در خارج از ایران باب شود آن گاه توهین به مراجع حوزههای دیگر و حتی در قم و مشهد نیز برای معاندان و وهابیها هموار خواهد شد و آن گاه دامنه مبارزه و رفتار ما با آنها نیز سختتر از همیشه میشود.
نظر شما :