2010 سال سرنوشت باراک اوباما

وقتى براى اشتباه ندارى آقاى رئيس‌جمهور

۲۰ دی ۱۳۸۸ | ۱۸:۱۶ کد : ۶۶۳۹ اخبار اصلی
کابینه و تیم کاری اوباما با کار آشنا شده‌اند، اوباما نمی‌تواند از بی‌تجربه‌گی سخن بگوید.
وقتى براى اشتباه ندارى آقاى رئيس‌جمهور

خنده‌دار است اگر ادعا کنیم که جهان منتظر تبیین سیستم سیاسی ایالات متحده در سال جدید است. هر سال که می‌آید جهان سهم خود را از فراز و نشیب‌ها، از جنگ و صلح‌ها از قطحی و وفور نعمت تجربه می‌کند. اما چرخه سیستم سیاسی ایالات متحده مهم است تنها و تنها به این دلیل که بیانگر نحوه پاسخ‌دهی رئیس‌جمهوری آمریکا به امور بین‌المللی است. اگر سال نخست سال سخنرانی‌های زیبا و فرورفتن در جامه رهبری صلح طلب بود، سال دوم باید سال بازی با حقیقت باشد. در دومین سال از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما کسی جایی برای عذر و بهانه خالی نمی‌گذارد. کابینه و تیم کاری اوباما با کار آشنا شده‌اند، اوباما نمی‌تواند از بی‌تجربه‌گی سخن بگوید.

سال دوم از مجموع چهار سال ریاست جمهوری، سال تصمیم‌گیری و انجام دادن کارهای بزرگ است. باراک اوباما باید فضا را برای تحقق شعارهایی مهیا کند که باید در پایان دور اول برای راه‌یابی به راند دوم از آنها استفاده کند.

در 1962 جان اف کندی از اشتباه رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق در بحران موشکی کوبا به نفع خود استفاده کرد. او به راحتی برگ برنده در مبارزه با بحرانی هسته‌ای را به نام خود سند زد.

در 1978 جیمی کارتر در مقابل اعضای کنگره امریکا از دستاورد خود در کمپ دیوید سخن گفت. کارتر از پایان دادن به مناقشه میان دو رقیب سنتی در خاورمیانه یعنی اسرائیل و فلسطین سخن گفت. او خطاب به حضار گفت: باید میانجی‌گران این پرونده را فرزندان خدا بخوانیم.

در آن زمان نمایندگان کنگره، 25 بار سخنان او را با تشویق‌های خود متوقف کردند. البته در آن زمان هم دولت کارتر در خصوص موفقیت‌های خود در خاورمیانه بزرگ‌نمایی کرد. در نهایت اما انقلاب ایران و پیشامدهای پس از آن مقبولیت و مشروعیت کارتر را زیر سوال برد.

در دهه نود جورج بوش پدر ائتلافی جهانی برای مقابله با صدام حسین به راه انداخت. او در این میان از افول اقتصادی در کشورش غافل شد. بوش پدر چشمان خود را بر بحران در بالکان بست.

بیل کلینتون اما در 1994 از ناتو برای حل بحران در بوسنی کمک خواست. اما حرکت وحشیانه روآندایی‌ها در تکه تکه کردن یکدیگر به ضرر بیل تمام شد. بحران‌های داخلی هم در واشنگتن در زمان او خود تبدیل به طناب دارش شد. نتیجه این شکست‌ها هم پیروزی جمهوری‌خوهان در انتخابات کنگره بود. 2002 اما سالی بود که جورج بوش با موفقیت‌آمیز خواندن جنگ در افغانستان به عراق لشگر کشی کرد.

برای این رئیس‌جمهور دموکرات و جوان اما سال دوم حضور در قدرت هم سال دست و پنجه نرم کردن با همان بحران‌هایی است که او در حین مراسم تحلیف از آنها اسم برد: بحران اقتصادی، جنگ بی‌پایان در افغانستان و پاکستان، پرونده هسته‌ای ایران، رهبرانی از اسرائیل و فلسطین که نمی‌توانند صلح کنند، بحران شبه‌نظامی‌گری در سومالی و عراقی که شاید بتواند و شاید نتواند از عهده تامین امنیت خود برآید. 

البته به این منو دردسرهای باراک باید بحران‌های جدید را هم اضافه کرد: افزایش قیمت نفت، جنگ داخلی در سودان و تبدیل شدن یمن به بهشت القاعده و البته انتخابات ریاست جمهوری در مصر و احتمال کنار رفتن حسنی مبارک که شریک استراتژیک ایالات متحده در منطقه است.

جهان به مثابه بمبی نزدیک به انفجار می‌ماند. زمان آن است که جلیقه نجات خود را بپوشی باراک عزیز.
 
منبع: فارین پالیسی


نظر شما :