چاوز؛ پوپولیست یا سوسیالیست
«هوگو چاوس» همه جا حضور دارد. در ورودی فرودگاه بین المللی «ماکوئتا» که در فاصله یی نه چندان دور از کاراکاس واقع است، این رئیس جمهور ونزوئلاست که به توریست ها خوشامد می گوید. پوستری عظیم از چهره گرد و سبزه او در حالی که دست راست را گشوده و با انگشت اشاره بالا را نشان می دهد، زینت بخش سالن مستقبلان فرودگاه است.
در پایین آن پوستر این جمله به چشم می خورد؛ «ونزوئلا برای همه آزاد است». با این حال در سالن بعدی و هنگام تحویل بار این آزادی محدود می شود. در آنجا و روی تابلویی برنزی نوشته شده است؛ «پیش به سوی سوسیالیسم بولیواری».
نگارنده و همکاران بنا به دعوت اقوام به مدت سه هفته در ونزوئلا به سر برده و از شنا در کارائیب و راهپیمایی در آند لذت بردیم اما سیاست مقوله یی است که در ونزوئلا از پرداختن به آن اجتناب می شود و در ظاهر از آن خبری نیست. اما برعکس سیاست، چاوس و مدل دلخواه او از سوسیالیسم در همه جا حضور دارد.
تصویر چاوس نه تنها در همه ادارات دولتی بلکه در بسیاری از خانه ها به چشم می خورد. برخی از مردم ونزوئلا از وی مانند یک پادشاه و سلطان تقدیر می کنند و شعارهای رئیس جمهور در خیابان ها و دیوار خانه ها خودنمایی می کند؛ «همه باید موتور محرکه انقلاب باشند»، «مسیر ملت به سوی سوسیالیسم است» و... در هر روستا و شهری نیز با کسانی برخورد می کنیم که تی شرت های سرخ یا ستاره سرخ را پوشیده و به دیوار خانه هایشان نصب کرده اند یعنی همان رنگ جنبش چاوس. و به همان اندازه این نمادها و علائم دولتی سوسیالیست، انتقاد به این حزب و رئیس جمهور نیز وجود دارد. اما مردم ونزوئلا خواه طرفدار و خواه مخالف چاوس باشند، گویی همگی نیاز به صحبت در مورد وی دارند و این امری کاملاً مشخص و ملموس است.
به عنوان مثال «پابلو» آشکارا و با شدت و حدت هر چه تمام تر هر آنچه به زبانش می آید را علیه دولت می گوید او که راننده یک تاکسی کهنه است و در حالی که رانندگی می کند، اولین کسی از این نوع نیست که امروز با او روبه رو شده ایم.
پابلو با سرعتی پایین حرکت می کند زیرا در کاراکاس و اکثر شهرهای بزرگ ونزوئلا در همه ساعات روز راه بندان های سنگین مانع از حرکت سریع خودروها است. بنزین در این کشور نفت خیز بسیار ارزان است و با دو یورو می توان باک ماشین را پر کرد، اما خیابان ها پر از چاله ها و حفره هایی است که گویی هرگز پر نمی شوند و وضعیت خیابان ها را اسفبار کرده اند.
پابلو در آغاز کار امید زیادی به چاوس داشت و به گفته خودش معتقد به تغییر و دگرگونی بود. هنگامی که چاوس در سال 1999 به ریاست جمهوری انتخاب شد، و آن الیت کهنه و پیر کشور را ساقط کرد، به مذاق پابلو بسیار خوش آمد.
شعار چاوس در مورد مبارزه با جنایت و فساد ریشه دار و وعده او برای «سوسیالیسم و قرن 21 و بنیادگذاری جامعه یی نوین» هم برای پابلو در حکم یک رویا بود. اما امروزه پابلو از چاوس تنها با عنوان دیوانه یاد می کند و می گوید وعده های او مدت هاست تبدیل به «شعارهای مهمل و پوچ» شده است. در واقع آن فساد امروزه در میان الیت جدید حزبی بسیار رواج دارد و جنایات خیابانی طی 10 سال گذشته کاهشی نداشته که هیچ، افزایشی سرسام آور هم پیدا کرده است.
در حال حاضر کاراکاس تبدیل به منطقه ممنوعه شده و خطرناک ترین شهر امریکای جنوبی به شمار می آید. تقریباً همه ونزوئلایی ها از توریست ها می خواهند از رفتن به پایتخت منصرف شوند زیرا در هر آخر هفته بین 90 تا 150 نفر در این شهر به قتل می رسند. پابلو عقیده دارد هزاران مورد از این قتل ها با انگیزه های سیاسی صورت می گیرد و این نظری است که مشابه آن در ونزوئلا بسیار شنیده می شود.
اما «آندرس» 19ساله برخلاف این افراد می خواهد در کشورش بماند. اگرچه او هم خود را مخالف این دولت معرفی می کند اما نسبت به پابلو دیدگاهی نرم تر و آشتی جویانه تر دارد.
او از تابستان گذشته در رشته دندانپزشکی تحصیل می کند و به گفته خودش اگرچه به علوم سیاسی و تاریخ علاقه مند بوده اما به دلیل دیدگاه های به شدت ایدئولوژیک استادان مخالف و موافق دولت، از تحصیل در آن رشته ها صرف نظر کرده است.
آندرس برخلاف بسیاری از دوستان هم سن و سالش که به کانادا یا اروپا رفته اند، قصد مهاجرت ندارد زیرا در درجه اول پول کافی ندارد و در درجه دوم خود را یک شهروند وفادار به ونزوئلا می داند. در دانشگاه آندرس واقع در شهر دانشگاهی «مریدا» نیز پوسترهای چاوس در همه جا به چشم می خورد.
البته به همان اندازه کاریکاتور چاوس هم در اینجا وجود دارد. در این شهر گاه از وی به عنوان فردی قانونگرا و گاه به عنوان یک گانگستر یاد می شود. دانشجویان ونزوئلا از سال ها پیش به عنوان موتور محرکه جنبش اپوزیسیون عمل می کنند. آنها در بهار گذشته تظاهرات هایی علیه رفراندوم قانون اساسی که طبق آن چاوس امکان ریاست جمهوری نامحدود پیدا می کند، برپا کردند و البته پلیس هم با گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور به مقابله با آنان برخاست.
جالب آنکه روزنامه های طرفدار چاوس تقریباً هیچ خبری در مورد این رویدادها منتشر نکردند. آندرس می گوید؛ «این تنها روشنفکران نیستند که سرکوب می شوند بلکه این مساله دامان بخش های دیگری از جامعه را نیز گرفته است».
ونزوئلا در سال ها و ماه های اخیر شاهد دولتی شدن بسیاری از صنایع و شرکت ها بود و علاوه بر شرکت های نفتی، کارخانه های فولاد و سیمان و امور مربوط به برنج نیز یکی پس از دیگری به مالکیت دولت درآمدند. حتی بسیاری از هتل ها و رستوران های زنجیره یی هم در لیست دولتی سازی قرار دارند.
یکی از مدیران آلمانی مقیم ونزوئلا می گوید به تازگی در ملاقات با یکی از سیاستمداران محلی به طعنه و تهدید از وی شنیده است که هتل او می تواند محل خوبی برای تاسیس یک مدرسه جدید باشد. یکی از طنزهای رایج این دوره در ونزوئلا این است که صنایع و شرکت های دولتی شده حداکثر سه تا شش ماه کار می کنند.
با ورود مدیران جدید نیروهای قدیمی و کاربلد کنار گذاشته می شوند و کار به جایی می رسد که کسی نمی تواند آن کارخانه را راه اندازی کند و به این ترتیب تولید متوقف می شود. صنایع تولید انرژی پیش از این با چنین وضعیتی روبه رو شدند. از قرار معلوم دولت با بررسی آرای به صندوق ریخته شده توانست همه کارکنان مخالف چاوس در صنایع تولید انرژی را شناسایی و سپس برکنار کند.
و از آن زمان است که در برخی شهرهای ونزوئلا هر دو ساعت یک بار برق قطع می شود. به این ترتیب معلوم می شود که نارضایتی های گسترده در ونزوئلا بی دلیل نیست و جای تعجب ندارد. به عنوان مثال هواپیماها معمولاً با پنج ساعت تاخیر پرواز می کنند و در این مدت هیچ اطلاع رسانی به مسافران صورت نمی گیرد. بسیاری از ساختمان ها هم به دلیل کمبود سیمان ناتمام مانده اند. به این صورت در همه جا مردم اظهار نارضایتی می کنند و می دانند که یک جای کار می لنگد.
اما «توتو» یعنی همان راهنمای توریست ها و همراه ما هنگام راهپیمایی در آند عقیده دیگری دارد؛ «اگر می خواهید در مورد چاوس بدانید باید از افراد صاحب صلاحیت در مورد او بپرسید.» البته توتو هم نمی خواهد وارد سیاست شود و عقیده دارد که بالاخره دولت هم از طرفداران پر و پا قرصی برخوردار است و این طرفداران را نمی توان در میان ثروتمندان پیدا کرد. پس طرفداران چاوس کجا هستند؟
تا به حال تقریباً با هر کس در مورد او صحبت کردیم به شدت از وی انتقاد کرد اما توتو دستش را بالا می برد و می گوید؛ «به عنوان مثال من خودم یکی از طرفداران چاوس هستم.» به گفته توتو خانواده وی دهقانان فقیری بودند که در استانی دورافتاده زندگی می کردند اما چاوس شرایط زندگی آنها را به نحو چشمگیری تغییر داد و بهتر کرد؛ «این دولت برای فقرا کار می کند نه برای خواص و ثروتمندان. دولت به مردم فقیر وام می دهد و امکان تحصیل آنها را فراهم می کند و قول داده است آنها را خانه دار کند.»
نمی توان انکار کرد که چاوس البته به کمک درآمدهای نفتی برای طبقات فقیر جامعه امکان تحصیل و درمان رایگان را فراهم آورده و تعداد افراد باسواد طی 10 سال اخیر افزایشی چشمگیر داشته است. در خارج از شهرها هم پل ها و خیابان ها و جاده های زیادی احداث شده و نیمی از بودجه دولت صرف اجرای برنامه های اجتماعی می شود.
به گفته توتو اپوزیسیون از افرادی رادیکال تشکیل شده است که هیچ اهمیتی به فقرا نمی دهند؛ «پیش از این آنها پول داشتند و به همین خاطر همه حق و امتیازها را به خود اختصاص داده بودند. در آن زمان 80 درصد از دانشجویان از مدرسه های خصوصی می آمدند که خوشبختانه الان دیگر این طور نیست.» توتو در حال رانندگی به سمت یک دهکده جنگلی کوچک به نام «آلتامیرا» در کوهپایه های آند است.
روی دیوار خانه یی درست در مقابل میدان ده، ستاره های سرخ به چشم می خورد. صاحب این خانه «کوکو» نام دارد. کوکوی 40ساله در واقع یک برزیلی است که از عشق سوسیالیسم به این دهکده در شمال امریکای لاتین آمده است. او پس از ترک کشورش به کوبا رفت اما با روی کار آمدن چاوس به ونزوئلا مهاجرت کرد. کوکو عاشق موسیقی پاپ بریتانیایی است و هر شب تا صبح به آوازهای «جان لنون» و «التون جان» گوش می دهد.
اگر وی در آلمان بود احتمالاً از او به عنوان یک «هیپی بعد از این» یاد می شد اما در آلتامیرا همه او را به عنوان سوسیالیستی سرسخت و شهروندی محترم می شناسند. او با بچه مدرسه یی ها بازی می کند، با توریست ها سر صحبت را باز می کند، میدان ده را تمیز می کند و با جوان های ده به شوخی با ماموران پلیس می پردازد.
این به اصطلاح انقلاب چاوسی طبقه دیگری را بالا کشیده است. انسان های بدون پول و سرمایه و بدون امتیازات خاص و فاقد تحصیلات و تخصص خاص که پیش از این از هیچ شانسی برخوردار نبودند، حال به بخشی از یک الیت جدید تبدیل می شوند، اگر و فقط اگر به ایدئولوژی چاوس ایمان داشته باشند.
«رائول زلیک» یکی از برجسته ترین کارشناسان امور ونزوئلا در آلمان پس از دیداری از ونزوئلا به شدت از اینکه این جنبش به طور کامل «از پایین» هدایت می شود، تحت تاثیر قرار گرفت اما حتی این پیراهن قرمزهای طرفدار چاوس نیز از همه طرح های دولت به طور کامل و بی قید و شرط حمایت نمی کنند.
به عنوان مثال سخنرانی های جنگ طلبانه علیه کشور کلمبیا بسیاری از همین طرفداران چاوس را نگران کرد. در آگوست گذشته و پس از آنکه دولت همسایه یعنی کلمبیا با تاسیس یک پایگاه نظامی امریکا در خاک کشورش موافقت کرد، چاوس با ادبیاتی جنگ طلبانه تهدید کرد که از نیروی نظامی علیه کلمبیا استفاده خواهد کرد و طبق معمول سعی داشت به آتش ترس از «تهاجم امپریالیسم» دامن بزند.
چاوس در پاییز برای خرید راکت و تانک و به قول خودش «سلاح های کم خطر» به روسیه و چین سفر کرد و البته در مورد فناوری اتمی اطلاعاتی کسب کرد و به عنوان توجیهی برای این سفرهای خود گفت؛ «باید توان دفاع از حتی یک وجب خاک خود را داشته باشیم.»
او تهدید کرد در صورت حمله امریکا حوزه های نفتی ونزوئلا را منفجر خواهد کرد. اما توتو عقیده دارد رهبران آند از روی عادت از این کلمات قصار استفاده می کنند؛ «ولی من طرفدار دیپلماسی بیشتر هستم.» اما چنین چیزی را نمی توان از شخصی چون چاوس انتظار داشت یعنی همان کسی که در مقابل دوربین تلویزیون سفیر یک کشور خارجی را اخراج می کند و در شوی تلویزیونی اختصاصی اش سرودهای ملی می خواند و جوک تعریف می کند.
توتو می گوید؛ «چاوس به زبان مردم فقیر صحبت می کند. البته این کار بدی نیست زیرا چاوس بهتر از همه رئیس جمهورهای پیشین مشکلات این طبقه را درک می کند اما از نظر سیاست خارجی می توان چاوس را یک خطر بزرگ به شمار آورد.» توتو در ادامه با اظهار تاسف می گوید؛ «امیدوارم خارجی ها او را زیاد جدی نگیرند».
منبع؛ Die Zeit-مترجم: محمدعلی فیروزآبادی
نظر شما :