سیاست همزیستی در مقابل سیاست تهاجمی
اینکه در راه حل های ارائه شده از سوی طرف ایرانی برای خروج از بحران جاری ایران و 1+5، ایران مقر و پایگاه غنی سازی تعریف می شود و طرف های غربی ترکیه یا روسیه و ... را پیشنهاد می کنند حکایت از آن دارد که دستیابی به یک فرمول فنی تا زمان برقراری یک بستر سیاسی مطمئن و قابل اعتماد امکانپذیر نخواهد بود.
اگر شرایط سیاسی مهیا شود راه حل های فنی گوناگونی می توان ارائه نمود اما در غیر این صورت ایران مجبور است طرح هایی را بدهد که صرفا تامین کننده منافع خود اوست و غربیها پیشنهاداتی را ارائه کنند که مرتفع کننده نگرانی های آنهاست. علت اینکه راه حل های فنی اخیر نیز به نتیجه نرسیده همین مسئله است.
توانائی هسته ای ایران به او قدرتی می بخشد که نگرانی های غرب، روسیه، اسرائیل و جهان عرب را تشدید می کند. برای رفع این نگرانی ها ایران باید سیاست تهاجمی خود را به سیاست همزیستی و همکاری تبدیل کند در حالیکه اکنون ایران سیاست رادیکالی را دنبال می کند که نگرانی های فزاینده ای را دامن زده یا حداقل این بهانه را به دست غرب و اسرائیل می دهد که تهدید کننده صلح و امنیت بین المللی است. قرار گرفتن پرونده هسته ای ایران ذیل فصل هفت منشور موید همین امر است.
در همین راستا سیاست خاورمیانه ای ایران نیازمند بازنگری جدی است. غرب به استناد نگرانی های کشورهای منطقه است که ایران را یک تهدید تلقی می کند.
هنگامی که ایران یک بسته پیشنهادی به 1+5 ارائه می کند باید این نکته را القاء نماید که قواعد بازی قدرت های منطقه ای و بزرگ حاضر در منطقه را پذیرفته است نه اینکه صرفا حاضر است در مورد مسائل منطقه ای با غرب مذاکره و چانه زنی کند.
فقدان چنین رویکردی در بسته پیشنهادی ایران باعث شد تا کشورهای غربی استقبال چندانی از این بسته نکنند و ایران به ناچار مجددا به راه حل های فنی تبادل اورانیوم روی آورد که این راه حل هم توام با موفقیت نبود و به دلیل بحران اعتماد میان طرفین دستکاری و بازسازی شد.
طرح هر راه حل فنی دیگر نیز کمکی به اصل موضوع نخواهد کرد و غرب در صورت پذیرش چنین راه حل هایی شرایط بسیار نامناسبی را بر ایران تحمیل خواهد کرد.
بنابراین به موازات دستیابی ایران به «قدرت سخت» باید «سیاست نرم ایران» نیز طراحی شودمخاطب این سیاست های نرم نیز همان کشورهای تعیین کننده ای هستند که از آنها نام بردیم نه آنکه روی حمایت عدم تعهد و کشورهای جنوب در آفریقا و آمریکای لاتین حساب باز کنیم.
متاسفانه دستگاه سیاست خارجی ما که تا چندی پیش جناب شیخ الاسلام متولی سیاست خاورمیانه ای آن بودند راه بیراهه ای می رود که هنوز هم متوجه عمق سرگشتگی آن نیست.
به عنوان مثال وقتی سیاست های تحریم های فراگیر توسط قطعنامه جدید شورای امنیت در حال اعمال شدن است وزیر امور خارجه ما از انتخاب دیپلماسی اقتصادی فعال سخن می گویند. خلاصه آنکه هیچ تناسبی میان سیاست های منطقه ای، اهداف اقتصادی و برنامه هسته ای ما وجود ندارد.
نظر شما :